واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت
تورم، رکود و خودکشی ارمغان مرزی بودن آذربایجان غربی
امروزه مرزی بودن آذربایجان غربی فقط و فقط به عنوان تهدید بوده و آنچه در این استان مرزی روزبهروز افزایش مییابد، تورم، رکود و خودکشی است.
به گزارش خبرگزاری فارس از ارومیه، آذربایجانغربی به عنوان استانی که با سه کشور خارجی هم مرز است از لحاظ استراتژیک شرایط ویژهای دارد. شرایطی که شاید از نظر بسیاری نقطه قوت محسوب میشود اما آنچه که در عمل مشهود است سودی برای این استان نداشته. طبق آمار اعلام شده تعداد خانوار در آذربایجانغربی بیشتر از میانگین کشوری است و در بحث کنترل تورم که وزیر اقتصاد آن را زیر 15 درصد اعلام کرده، استان آذربایجان غربی دارای تورم 18.6 درصدی بوده و این در حالی است که درآمد سرانه آذربایجانغربی نصف درآمد سرانه کل کشور است اما با توجه به مرزی بودن این استان هزینهها بسیار زیاد بوده و همین امر سبب شده تا خانوادههای آذربایجانغربی در شرایط دشوارتری از لحاظ اقتصادی به سر برند. در این سالها آذربایجانغربی فرصتهای سرمایهگذاری زیادی را به خاطر اثرات ناشی از جنگ و در حال حاضر نیز به دلیل همسایگی با کشورهایی که در جنگ هستند و بخشی از ترکشهای مناقشات آنها به این استان برخورد میکند، را از دست میدهد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مدتها بخش زیادی از توان استان در زمینه ترانزیت مواد مخدر گرفته شد و بعد از آن در سالهای 70 به دلیل اختلافاتی که در کشور عراق پیش آمد و اقدامات صدام در شمال عراق چند هزار عراقی به آذربایجان غربی سرازیر شدند، اما هیچگاه نگاه ویژهای به این استان از طرف مسئولان صورت نگرفته است و در واقع آذربایجانغربی در شرایط عادی، بحران را تجربه کرده است. در سالهای متمادی شرایط حاکم بر این استان تغییر چندانی نکرده است؛ علاوه بر مشکلات اقتصادی، وضعیت نابسامان کشورهای همسایه از لحاظ روحی فشار زیادی را خصوصا بر مردم مرز نشین وارد کرده است. درآمد کم، فشار کاری زیاد و تورمی که در این استان بیشتر از میانگین کشوری است و البته مهمتر از همه اختلاف طبقاتی فاحشی که در جامعه وجود دارد همگی باعث شده تا افسردگی در جامعه افزایش پیدا کند. سیستم اقتصادی که در ایران وجود دارد موجب میشود پولدار روزبهروز پولدارتر و فقیر روزبهروز فقیرتر شود. این موضوع شاید برای افراد بزرگسال قابل تحمل باشد اما برای کودکانی که در دنیای خود قدرت تحلیل این موضوع را ندارند قابل درک نیست و فقط حسرتی بزرگ بر دل کوچک آنها میماند. طبق آمارهای ارائه شده از خودکشیهای چند ماه اخیر در آذربایجانغربی و خصوصا شهرهای کوچک مرزی این پدیده اجتماعی در حال افزایش است در حالی که رنج سن افرادی که دست به این اقدام میزنند کمتر و کمتر میشود. کاهش سن خودکشیها موید این مطلب است که فشار وارده بر خانوادهها شدیدا افزایش یافته است. در چند روز گذشته خبر خودکشی پسربچه 11 ساله به نام هاوره قادرشوان در اشنویه شوک دیگری بر جامعه وارد کرد. مرگی که در ابتدا شایعه شد به خاطر هدیه به مدرسه بوده است اما در بررسیهایی که صورت گرفت دلایل دیگری مطرح شد. دلایلی که شاید بیارتباط با مشکلات اقتصادی خانواده کارگری وی نبوده است. هر چند بعضی از افراد شبیهسازی صحنه خودکشی این نوجوان با صحنه اعدام فیلمی که چند روز پیش مشاهده کرده بود را عامل اصلی مرگ میدانند اما موضوعی که مطرح است تعدد این خودکشیها است. به طور مثال در همین ماه یک جوان 18 ساله نیز بر اثر مشکل اقتصادی و در واقع فقر در محله تاجالدینی اشنویه خود را حلق آویز کرده است. طبق آمارهای غیر رسمی در سال جاری فقط 95 مورد اقدام به خودکشی در شهر اشنویه وجود داشته که بیش از هفت مورد آنها منجر به مرگ شده است. این آمار و متعاقب آن آمار خودکشی در سردشت که اکثرا ناشی از فقر و مشکلات خانوادگی گزارش شده است زنگ خطری برای جامعه به سوی پیشرفت ایران است. مرگ پایان زندگی است و همیشه امید به آینده بهتر در انسان وجود دارد اما اینکه چه دلیلی موجب میشود که نوجوان و جوانی تمام امید به آینده را از دست بدهد و نجات خود را در مرگ ببیند موضوعی است که نیاز به پیگیری جدی دارد. فشاری که آنقدر زیاد است که جوان راهی به جز خودکشی در برابر خود نمیبیند و حاضر است دیگر زندگی نکند. تورم و کمبود درآمد و درگیر بودن در کشمکشهایی که در مرز صورت میگیرد همگی زنجیروار عواملی است که یکی از نتایج آن بالا رفتن آمار خودکشی است، چیزی که جامعه ما را تهدید میکند. انتهای پیام/61017/ر40/
94/08/13 - 04:48
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]