واضح آرشیو وب فارسی:وارث: مردی خدمت امام حسین علیه السلام آمد و گفت: می خواهم گناه نکنم ولی نمی توانم. موعظه ای کن – تا مانع صدور گناه از من شود – امام علیه السلام فرمود: پنج کار را بکن و آن گاه هرچه خواستی گناه کن.وارث : "مردی خدمت امام حسین علیه السلام آمد و گفت: می خواهم گناه نکنم ولی نمی توانم. موعظه ای کن – تا مانع صدور گناه از من شود – امام علیه السلام فرمود: پنج کار را بکن و آن گاه هرچه خواستی گناه کن - وگرنه دست از گناه بکش - جاء رجل الی الحسین علیه السلام و قال: انا رجل عاص و لا اصبر عن المعصیه فعظنی بموعظه فقال علیه السلام: افعل خمسه اشیاء و اذنب ما شئت. اول آن که روزی خدا را نخور و هرچه خواستی گناه کن: فاول ذلک: لا تاکل رزق الله و اذنب ما شئت. دوم این که از ولایت خدا خارج شو و هرچه خواستی گناه کن: والثانی: اخرج من ولایه الله و اذنب ما شئت. سوم این که جایی پیدا کن که خدا تو را نبیند و هرچه خواستی گناه کن: والثالث: اطلب موضعا لا یراک الله و اذنب ما شئت. چهارم این که آن گاه که ملک الموت برای قبض روح تو می آید. اگر توانای دفع او را داری و می توانی از دست وی نجات پیدا کنی، هرچه می خواهی گناه کن: و الرابع: اذا جاء ملک الموت لیقبض روحک فادفعه عن نفسک و اذنب ما شئت. پنجم این که وقتی مأمور جهنم خواست تو را وارد جهنم کند، اگر می توانی داخل نشو و هرچه می خواهی گناه کن: والخامس: اذا ادخلک مالک فی النّار فلا تدخل فی النّار و اذنب ما شئت." زندگی مردان بزرگ الهی مشحون از اعتماد و توکل به خداوند است و اگر بخواهیم فصل مشترکی میان مردان الهی پیدا کنیم از حضرت ابراهیم تا حضرت امام حسین علیه السلام بلاشک ان فصل مشترک اعتماد و توکل به خداوند خواهد بود. آیت الله جوادی آملی در کتاب "حماسه و عرفان" که به بررسی ابعاد عرفانی و حماسی حادثه کربلا و قیام خونین حضرت سیدالشهدا (ع) می پردازد در فصل "مظاهر عرفان در حادثه عاشورا" به ابعاد و وجوهی از لایه های عرفانی شخصیت حضرت سیدالشهدا (ع) که در کربلا و عاشورا متجلی شده است می پردازد. آنچه در ادامه می آید ملهم از دیدگاه های این عالم بزرگ است. حضرت ابراهیم علیه السلام از جانب خدا مأموریت پیدا کرد که همسر خود هاجر و فرزند شیرخوارش اسماعیل علیه السلام را در سرزمین سوزان و بی آب و علف مکه اسکان دهد و خودش به فلسطین برگردد: "ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلاه." هاجر با دیدن این وضع گفت: چرا در این سرزمین که نه آبی دارد، نه گیاهی و نه مونس و همدمی ما را رها می کنی؟ "یا ابراهیم لم تدعنا فی موضع لیس فیه انیس و لا ماء و لا زرع. " خلیل حق در جواب فرمود: آن کس که مرا مأمور کرد تا شما را در این مکان قرار دهم، کفایت امور شما را می کند: "الذی امرنی ان اضعکم فی هذا المکان هو یکفیکم." در نقل دیگری آمده است که آن حضرت فرمود: "الذی امرنی ان اضعکم فی هذا المکان حاضر علیکم / خدایی که مرا مأمور کرد تا شما را در این مکان قرار دهم حاضر و ناظر است." خدایا در هر مصیبتی تکیه گاه منی امام حسین علیه السلام در طول سفر کربلا، خدا را تنها تکیه گاه خودش می داند و همواره این مطلب توحیدی را اعلام می کند. در دومین سخنرانی خود در روز عاشورا پس از آن که هر دو سپاه آماده نبرد شدند، خطاب به سربازان عمرسعد فرمود: "... اسمعوا قولی و لا تجعلوا ... فاجمعوا امرکم و شرکائکم ثمّ لا یکن امرکم علیکم غمّه ثمّ اقضوا الی و لا تنظرون ... اِنّ ولیی الله الذی نزل الکتاب و هو یتولّی الصالحین / دست در دست همفکرانتان دهید و با دوستان تان همداستان شوید تا کارها بر شما اشتباه نشود و آن گاه تصمیم نهایی خود را درباره من بگیرید و به من مهلت ندهید که سرپرست من خدایی است که قرآن را فرستاده و دوستدار و سرپرست صالحان است. پس از نفرینی که درباره ناکثان عهدشکن کرد به خدا عرضه داشت: "انت ربّنا علیک توکّلنا و الیک انبنا و الیک المصیر / خدایا تو پروردگار ما هستی، بر تو توکل می کنیم و صیرورت ما به سوی توست." و در همان روز عاشورا دستش را به سوی آسمان بلند کرد و عرضه داشت: "اللهم انت ثقتی فی کلّ کرب / خدایا در هر مصیبتی تکیه گاه من هستی." آخرین مناجات سیدالشهدا (ع) در بالین شهادت امام حسین (ع) در موقع وداع با اهل بیت خود به آنان فرمود: "واعلموا انّ الله تعالی حامیکم و حافظکم و سینجیکم من شر الاعداء و یجعل عاقبه امرکم الی الخیر / بدانید که خدا حامی و حافظ شماست و به زودی شما را از شر دشمنان حفظ می کند و عاقبت کار شما را خیر می گرداند." در واپسین لحظات عمر شریف خود وقتی که سر بر بالین شهادت گذاشت، در مناجات خود با قاضی الحاجات عرضه داشت: "اللهم متعالی المکان عظیم الجبروت ... استعین بک ضعیفا و اتوکل علیک کافیا ... / ای خدای بلندمرتبه و دارای قدرت و جبروت ... در حالی که ضعیفم از تو کمک می خواهم و استعانت می جویم و بر تو توکل می کنم و همین مرا کافی است..." وقتی عالم محضر الهی می شود عارف، عالم را محضر خدا می داند و او را شاهد، حاضر و ناظر بر جمیع امور. این اعتقاد نه تنها مانع صدور گناه و خلاف از او می شود، بلکه سبب آسان شدن تحمل مصایب نیز می گردد. مردی خدمت امام حسین علیه السلام آمد و گفت: می خواهم گناه نکنم ولی نمی توانم. موعظه ای کن – تا مانع صدور گناه از من شود – امام علیه السلام فرمود: پنج کار را بکن و آن گاه هرچه خواستی گناه کن - وگرنه دست از گناه بکش - جاء رجل الی الحسین علیه السلام و قال: انا رجل عاص و لا اصبر عن المعصیه فعظنی بموعظه فقال علیه السلام: افعل خمسه اشیاء و اذنب ما شئت. اول آن که روزی خدا را نخور و هرچه خواستی گناه کن: فاول ذلک: لا تاکل رزق الله و اذنب ما شئت. دوم این که از ولایت خدا خارج شو و هرچه خواستی گناه کن: والثانی: اخرج من ولایه الله و اذنب ما شئت. سوم این که جایی پیدا کن که خدا تو را نبیند و هرچه خواستی گناه کن: والثالث: اطلب موضعا لا یراک الله و اذنب ما شئت. چهارم این که آن گاه که ملک الموت برای قبض روح تو می آید. اگر توانای دفع او را داری و می توانی از دست وی نجات پیدا کنی، هرچه می خواهی گناه کن: و الرابع: اذا جاء ملک الموت لیقبض روحک فادفعه عن نفسک و اذنب ما شئت. پنجم این که وقتی مأمور جهنم خواست تو را وارد جهنم کند، اگر می توانی داخل نشو و هرچه می خواهی گناه کن: والخامس: اذا ادخلک مالک فی النّار فلا تدخل فی النّار و اذنب ما شئت. اهرم مهم تربیتی که قرآن کریم از آن سود می برد ریشه قرآنی حدیث آن است که قرآن کریم نیز از همین عامل به عنوان یکی از اهرم های تربیتی استفاده کرده است: "قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون و ستردون الی عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعملون / پیامبر به آن ها بگو: هرکار خواستید بکنید ولی توجه داشته باشید که در محضر و منظر خدا، رسول خدا و انسان های کامل - که مصداق بارز آن ائمه اطهار علیهم السلام هستند – قرار دارید و به زودی به عالم غیب و شهادت برمی گردید و به شما خبر می دهد که چه کارهایی کردید." چرا مصیبت کربلا بر امام حسین (ع) آسان شد؟ امام حسین علیه السلام در روز عاشورا بعد از شهادت اصحاب، سرش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: "الّلهم اِنّک تری ما یصنع بولد نبیّک / خدایا تو شاهدی و می بینی که با پسر پیغمبر تو چه می کنند." چنان که پس از شهادت طفل شیرخوار دست مبارک خود را زیر گلوی او گرفت، وقتی کف دستش پر از خون شد، آن را به طرف آسمان پاشید و گفت: "هوّن علی ما نزل بی انّه بعین الله / آنچه که این مصیبت را بر من آسان می کند این است که این مصایب در محضر خدا و منظر او واقع می شود و او می بیند." /1102101305
شنبه ، ۹آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: وارث]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]