واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ياقوت مقاومت(4) سوگنامه هايي به قلم شخصيت هاي سياسي، فرهنگي لبنان پيرامون ابعاد معنوي و مبارزاتي شهيد حاج عماد مغنيه حاج رضوان و پايان سرگذشت اسرائيل... سوگنامه نسيم خوري استاد دانشگاه لبنان داستان سرگذشت فلسطين پايان نمي يابد... زيرا هر يهودي كه متولد مي شود، چاقويي همراه مي آورد كه سرانجام به وسيله آن به قتل مي رسد... اين يك سخن اغراق آميز نيست. بلكه بخشي از قطعه شعري است كه «وينا حييم» شاعر يهودي سروده است. ولي سيدحسن نصراللّه دبير كل حزب اللّه با لحن و آهنگ خاصي كه هنگام خداحافظي با عماد مغنيه سرود، داستان سرگذشت اسرائيل را پايان يافته تلقي كرد. ايشان اعلام كرد كه اسرائيلي ها با ترور عماد مغنيه گور خود را كندند. شايد داستان گروه هاي مهاجر يهودي كه از نظر فرهنگي و نژادي و زباني با يكديگر متفاوت هستند، و از سرزمين هاي دوردست به اين منطقه كوچ كرده، و سرزمين فلسطين را غصب نموده اند به اين زودي پايان نمي يابد. آنان به اين سرزمين آمدند و با آواره نمودن مردم اصلي و بومي، كوشيدند نسل خود را بر سرزميني كه در افسانه هاي تاريخي و ديني شان هيچ اشاره اي به آن نشده تحميل كنند. اگر اين سخن را به افسانه مشهور يهوديان كه مي گويد: «شمشير و تورات همزمان از آسمان نازل شدند» آميخته كنيم، نتيجه خواهيم گرفت كه شمشير در رديف اول و پيش از تعاليم تورات قرار دارد. رژيم صهيونيستي از زمان پيدايش آن در سرزمين فلسطين بر مبناي نسل كشي، خونريزي و كشتار ملت هاي منطقه برپا شده و براساس اين ديدگاه مي توان سرنوشت اين رژيم را ارزيابي كرد. چگونه مي توان با كساني كه آرام نشستند و از خداوند خواستند به نمايندگي از سوي آنان بجنگد(خداي آفريدگار به نيابت از شما مي جنگد و شما آرام نشسته ايد- انجيل مسيح) اعتماد كرد؟ اين آيه نشان مي دهد كه جامعه يهوديان بر پايه خشونت و ترور و كشتار و خرابكاري برپا شده است. پاسخ به اين پرسش كه چگونه مي توان با يهوديان سازش كرد؟ بسيار دشوار است. براي پاسخگويي به اين پرسش به بازگو نمودن سخنان آقاي سيدحسن نصراللّه پس از شهادت عماد مغنيه و ريخته شدن خون او بر سرزمين دمشق نياز نداريم. به سخنان ديويد بن گوريون بنيانگذار اسرائيل استناد مي كنيم كه گفته است: «چنانچه اسرائيل در جنگي در برابر اعراب شكست بخورد، نابودي آن حتمي است». سيدحسن نصراللّه با استناد به اين سخنان اعلام كرد، با شهادت عماد مغنيه فروپاشي كيان غاصب عملاً آغاز شده است. چرا كه دشمن صهيونيستي با اين اقدام موجبات فروپاشي خود را فراهم كرده است. صرفنظر از تفسير تاريخي سيدحسن نصراللّه درباره سرگذشت نهايي اسرائيل و اعلام آماده باش نظامي و سياسي در سرزمين هاي اشغالي فلسطين در پي هشدار دبير كل حزب اللّه مبني بر لزوم خونخواهي شهادت عماد مغنيه كه رعب و وحشت در دل همه صهيونيست ها در سرتاسر جهان ايجاد كرد، بطور تاكيد بايد گفت كه داستان سرگذشت اسرائيل پايان يافتني است. لازم مي دانم كه به اين نكته نيز اشاره كنم كه رزمندگان حزب اللّه كه در اين سرزمين ريشه دوانده اند و به عزت و كرامت انساني خويش ايمان دارند، و به قدرت لايزال الهي و حق حيات مردم خويش چنگ زده اند، خود را از وابستگي به تاريخ قديم و جديد معاف دانسته و سرنوشت و آرمان خويش را كاملا به دست خداوند متعال سپرده اند. پايان داستان سرگذشت اسرائيل تنها پيشگويي ديويد بن گوريون نبوده است. چه پيش از او نيز ناحوم گلدمن رئيس آژانس جهاني يهود و يكي از بنيانگذاران كنگره جهاني يهود كه پايه گذاري اسرائيل را زمينه سازي كرده، چند دهه پيش كتابي به عنوان «اسرائيل به كجا مي رود؟ نوشته است. اين كتاب در سال 1975 منتشر شده و با همكاري دانشجويانم آن را به زبان عربي ترجمه كرده ام. گلدمن در اين كتاب گفته است: «شانس ماندن اسرائيل، اين جزيره خونين! در قلب جهان عرب و جهان اسلام ناچيز است. اسرائيل براساس گناه به وجود آمده و گناه به تدريج به گناه بزرگتري كشيده مي شود. شكل گيري قدرت فزاينده اعراب و مسلمانان را از قبل پيشگويي نكرده بوديم، فراموش كرده بوديم كه اعراب و مسلمانان در قرن هاي گذشته بزرگ ترين قدرت جهان بوده اند. در بخشي از اروپا هم حكومت مي كردند و يك آيين گسترده در جهان آفريدند. اكنون عامل زمان بسود آنان پيش مي رود. اكنون كيان اسرائيل منزوي شده و به سوي بي ثباتي به تمام معني حركت مي كند. چنانچه اسرائيل به خون ريزي و فزون خواهي ادامه دهد نابودي آن حتمي است». صرفنظر از داستان سرگذشت اسرائيل و پيامدها و دورنماي مبارزات خستگي ناپذير ملت هاي منطقه. بطور تاكيد اكنون رويدادهاي بحراني داخل لبنان پايان يافته است. با وجودي كه ملت هاي خاورميانه از كشمكش ها و درگيري هاي حاشيه اي بستوه آمده اند و براي سازندگي آينده خويش مي انديشند، قدرت هاي سلطه گر به فتنه انگيزي و تفرقه افكني ادامه مي دهند. در ارتباط با برخي جريانات سياسي لبنان كه خواهان خلع سلاح مقاومت هستند لازم مي دانم نكاتي را به آنان ياد آوري كنم: 1- در منابع تاريخي هرگز اشاره نشده كه مردم روسيه روزي يورش نظامي ارتش سزارها را پذيرفته باشند، و براي خلع سلاح فرزندان انقلابي شان با سران جنبش مقاومت وارد مذاكره شده باشند. 2- در متون تاريخي هرگز اشاره نشده كه مردم ممالك ايتاليا از سلاحي كه براي آزادي ميهن شان در برابر تجاوزگري رومي ها استفاده كردند شرمگين شده باشند. 3- سرخپوستان آمريكا از چهارصد سال پيش تاكنون هرگز تسليم زورگويي دولتمردان اين كشور نشده اند، و همواره مراتب خشم و انزجار خود را نسبت به سياست هاي نژادپرستانه دولتمردان آمريكا ابراز مي دارند. 4- تاكنون هيچ شهروند ايرلندي گستاخي آن را نداشته تا با جنبش مقاومت كشورش كه با انگلستان مبارزه مي كرده، وارد مذاكره شده باشد، و مبارزان ايرلندي را به خلع سلاح شان متقاعد كرده باشد. 5- در متون و منابع تاريخي هرگز ديده نشده كه دولت يونان با سازمان انقلابي ايلاس كه شرافتمندانه با نازي هاي آلمان جنگيده است براي خلع سلاح اين جنبش وارد مذاكره شده باشد. 6- مردم سرزمين باسك تاكنون هيچ واكنش منفي نسبت به گروه هاي مقاومت كه بر ضد دولت اسپانيا مي جنگند نشان نداده اند.
7- از زمان آزادي و استقلال ويتنام تاكنون نيز هيچ شهروند ويتنامي جلسه گفتماني به منظور رسيدگي به سرنوشت روابط مقاومت اين كشور با دولت آمريكا تشكيل نداده است. 8- آيا مي توان پنداشت كه مردم چين در مورد سرنوشت مقاومت شكوهمندشان در برابر اشغالگران ژاپني با مائوتسه تونگ بحث و كشمكش داشته باشند؟ 9- آيا مي توان پنداشت كه شهروندان الجزائري روزي از مقاومت ملي كشورشان كه ده ها سال با استعمارگران فرانسه جنگيده است، خواسته باشند درباره سرنوشت سلاح مقاومت با استعمارگران مذاكره كند؟ اين گونه مثال ها فراوانند. چه بسا مردم چچن ده ها سال در برابر سزارها و نيز كمونسيت هاي روسيه مقاومت كردند. مردم آسياي ميانه در برابر روس ها و مردم افغانستان در برابر اتحاد جماهير شوروي به مقاومت برخاستند. فلسطيني ها شصت سال است در برابر اشغالگران صهيونيست مقاومت مي كنند. پيشگامي جنبش مقاومت فرانسه در برابر اشغالگران نازي هنوز زبانزد مردم اين كشور است. به رغم برپايي اتحاديه اروپايي و فروپاشي ديوارهاي تصنعي، مردم فرانسه هنگام برگزاري سمينارها و جشنواره هاي سينمايي و يا انتشار كتاب ها همواره عظمت مقاومت كشورشان را بر ضد اشغالگران آلماني گرامي مي دارند. هرگاه يادي از نام يك مزدور بيمار و كهنسال فرانسوي به ميان مي آيد، همه احزاب دست راستي و چپگرا و گروه هاي متخاصم فرانسه پيرامون واژه مقاومت متحد و منسجم مي شوند. اما سياستمداران لبناني كه هيچ خاطره تاريخي در حافظه شان وجود ندارد، از ميان ملت هاي جهان اولين كساني هستند كه همه ارزش ها را ناديده گرفته اند، و با جنبش مقاومت كشورشان براي خلع سلاح آن وارد مذاكره شده اند! اين رويكرد در تاريخ دنيا نظير ندارد. به اين سياستمداران يادآوري مي كنم كه خورشيد درخشان لبنان هرگز طلوع نمي كند، مگر از سرزمين جنوب! ******* در محله مان يك تروريست سكونت دارد...
سوگنامه حسن عليق نويسنده روزنامه لبناني الاخبار انسان، گاهي فكر مي كند آدم هاي مظنون به ربودن هواپيما و يا منفجر نمودن سفارتخانه ها، گمنام و ناشناخته اند، يا هنوز از شكم مادران مهرباني به دنيا نيامده اند. آنچه در ذهن كودك هفت ساله در محله الصفير در بخش جنوب بيروت زنده مانده، خاطراتي است كه بزرگترها براي او بازگو كرده اند. برخي از كودكان اين محله در ذهن خود چنين ترسيم كرده اند كه عماد مغنيه مرد كوتاه قدي است كه در سنين جواني هواپيما ربوده و يا تعدادي از ديپلمات هاي غربي را در لبنان گروگان گرفته است. عمليات مسلحانه اي را برضد اشغالگران آمريكايي و اسرائيلي رهبري كرده است. هرگاه انفجار مهيبي در گوشه اي از جهان روي مي داد، و هرگاه آمريكايي ها در صدد بودند به ما يادآوري كنند كه مي خواهند از ما انتقام بگيرند، نام عماد مغنيه در حافظه ها و اذهان نقش مي بست. كودك هفت ساله هرگاه بزرگتر مي شد، نام عماد مغنيه بيش از پيش در ذهن او جلوه گر مي شد. در بوئنوس ايرس پايتخت آرژانتين انفجار مهيبي روي داد و متقابلا انفجار ديگري در محله الصفير اتفاق افتاد، و فؤاد برادر كوچكتر عماد را در كام مرگ فرو برد. انفجارهاي پي در پي ادامه مي يافت. روزي در آرژانتين و چند سال بعد در شهر الخبر در منطقه شرقي عربستان سعودي. اكنون كودك هفت ساله به سن بلوغ رسيده و درباره كارلوس و وديع حداد مطالعه مي كند. نام عماد مغنيه را در رديف نامبردگان مي بيند. آنگاه به بخش جنوبي بيروت، ضاحيه نقل مكان مي كند. به او مي گويند كه خانواده عماد مغنيه در ساختمان مجاور خانه او سكونت دارند. بيم و هراس سراسر وجود جوان را فرا مي گيرد. اما تواضع و ساده زيستي پدر عماد و مهرباني مادر عماد بيدرنگ بيم و هراس جوان را از بين مي برد. فرزندان عماد همواره از پدربزرگ و مادربزرگ ديدن مي كنند. فرزنداني هوشيار و با فراست هستند. يكي از نوجوانان محله سراغ عماد را از فرزندش مي گيرد. جواب مي شنود كه به مسافرت رفته و مدتي است از او خبر ندارد. فرزندان عماد از دوستان و همكلاسي هاي خود در منزل پدربزرگ پذيرائي مي كنند. هرگز به راننده تاكسي غريبه اجازه نمي دهند آنان را به خانه شان بازگرداند. عماد مغنيه، همچون ساير فرماندهان مقاومت، دو فرزند پسرش را در تعطيلات تابستاني به جبهه هاي جنوب لبنان اعزام مي كند. هر اندازه ترس و وحشت جوانان محله از نام عماد افزايش مي يافت تواضع و بالندگي خاندان مغنيه نيز فزوني مي يافت. مادر عماد مغنيه، مانند بسياري از مادربزرگ ها از ناراحتي قلبي رنج مي برد، ولي دوست دارد هنگام شركت در راهپيمايي روز جهاني قدس تنها باشد، از افراد خانواده كسي همراه او نيايد. آرزو دارد از ميان توده جمعيت، نيم نگاهي به سيدحسن نصراللّه هنگام سخنراني بيندازد. مي داند سيد تا چه اندازه به او لطف و محبت دارد. در همين حال ابوعماد كه پدر همه اعضاي خانواده است در مصرف سيگار زياده روي مي كند، توصيه پزشكان و همسايگان را ناديده مي گيرد. روزي يكي از جوانان محله به دوستش مي گويد: شهرت او «حاج رضوان» است. او معاون جهادي سيدحسن نصراللّه دبيركل حزب اللّه است. دوست جوان بيدرنگ جواب مي دهد: عماد مغنيه بر همه واحدهاي مقاومت حزب اللّه شرف و برتري دارد، رزمندگان مقاومت را فرماندهي مي كند. براي رزمندگان مقاومت فلسطين اسلحه و مهمات ارسال مي كند. براي اجراي عمليات كيفي نقشه مي كشد. در سال 1998 شخصي بنام جواد نورالدين به عضويت شوراي مركزي حزب اللّه انتخاب شد، دوست مزبور به جوان محله مي گويد: نام حاج رضوان براي اعضاي حزب اللّه بيگانه نيست، او حزب را با جان و دل پرورش داده و از آن پاسداري مي كند. آنگونه كه يك كشاورز از نهال درخت محافظت مي كند. روز 25 مه سال 2000 جنوب لبنان از اشغال صهيونيست ها آزاد شد. دو سال بعد يك افسر بازنشسته رژيم صهيونيستي در جريان عملياتي بي نظير امنيتي به بيروت دعوت شد و به اسارت حزب اللّه در آمد. در ژوئيه سال2006 دو نظامي اسرائيلي توسط رزمندگان مقاومت اسلامي در مرز فلسطين اشغالي ربوده شدند. فقط سيدحسن نصراللّه و حاج عماد مغنيه از اين ماجرا آگاهي داشتند. به هر حال عماد مغنيه هميشه دوشادوش سيد حركت مي كرد، براي رزمندگان مقاومت در ادامه اين مسير سوپاپ اطمينان بود. يكي از رزمندگان وجود عماد مغنيه را مانند آغوش گرم مقاومت توصيه كرده بود. او گفته است كه هنگام سفر حج به نيابت از حاج عماد دو ركعت نماز در خانه خدا خوانده است. روز شهادت عماد، پدرش به مغازه نمي آيد. كاركنان نهادهاي حزب اللّه بر سر كارشان حاضر نمي شوند. چند دقيقه بعد مادر آن جوان فرياد مي كشد عماد را كشتند. منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 49 /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 487]