واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
گسترش فرهنگ وقف نويسنده: مهدي هشيار هر چند با دور شدن از صدر اسلام و روي کار آمدن غاصبان حکومت اسلامي، ضربات جبران ناپذيري بر ارزش هاي مکتبي وارد شد، اما در عين حال، سنت وقف گسترش يافت و از انحصار بر فقرا خارج شد و به تأسيس مراکز علمي و تأمين زندگي عالمان و ايجاد کتاب خانه ها و مراکز عالم المنفعه تعميم يافت. امروزه وقف به معناي داشتن سرمايه مازاد بر نياز خود و خانواده است که براي رضاي خدا، وقف عام يا خاص است، اما واقعيت وقف چيز ديگري است که حتي با کم ترين هزينه مي توانيم وقف بزرگي را به ثبت برسانيم. همان گونه که مساجد و تکايا و هيئت هاي عزاداري مردمي اداره مي شوند و هر کس به هراندازه مي تواند در اين موقوفات سهيم باشد، مي توانيم مراکز علمي، پژوهشي و آزمايشگاهي را با مسأله وقف توان مندتر کنيم. آيا ايجاد تعاوني هاي وقف در هرمنطقه اي که نياز عمومي مردم را بر طرف کند، نمي تواند حرکتي در جهت گسترش فرهنگ وقف باشد؟ آيا نبايد مردم را با وقف آشنا کنيم؟ آيا ايجاد انگيزه و ليست کردن نيازهاي عمومي که فقط صرف نيازهاي جسمي نباشد، بلکه تمام جنبه هاي نيازهاي بشر مسلمان را در برداشته باشد، نمي تواند وقف را هدف مند کند و به سمت تعالي موقوفات سوق دهد؟ در منشورهايي که از طرف ديوان سنجر به حکام صادر مي شد، مي نوشتند که متوليان وقف را بايد ازنظر اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، جزو مظاهرخاص پيشرفت و رفاه جامعه بدانيم. ثروت طبق آموزه هاي ديني ما بعد از درگذشت يک نفر به خانواده هايي انتقال مي يابد و ممکن است اين انتقال در مسير ديني مصرف نشود. چه زيباست که صاحبان ثروت، قبل از فوت و انتقال ثروت، موقوفاتي را براي نسل خود يا براي عموم در نظر بگيرند که انتقال ثروت در مسير ديني خودش قرار بگيرد. يکي از پديده هاي جالب و با اهميت در شهرهاي اسلامي، تداوم املاک از طريق قوانين اسلامي وقف وارث بود. براساس نوشته ها، وقف به واقف اجازه مي دهد که املاکش را براي استفاده دائمي بهره برداران، اهدافش را نسبت به انتقال منافع، تعيين بهره برداران و ديگر موضوعات مربوط ماندگار سازد. وقف علاوه بر آثار مذهبي، فرهنگي، آموزشي و اقتصادي ، آثار جغرافيايي مهمي دارد. در برخي مناطق که پديده وقف گسترش يافته، چهره جغرافيايي آن مناطق دگرگون شده است. هم چنين وقف در سيما و چشم انداز جغرافيايي شهرها مؤثر بوده است. همان طور که براي هر سنت نيک احتياج به تبليغ و آگاهي داريم، شايسته است مبلغيني براي وقف تربيت شوند که وقف را به صورت يک نظام شناخته شده به مردم معرفي و از هدر رفتن ثروت ها و موازي کاري ها جلوگيري کنند. شايد به اين تابلو برخورد کرده باشيد که نوشته مسجد فلان يا حسينيه فلان باني ندارد، ولي نظارت بر موقوفات دارد و در جهت پيشرفت وقف کمک کار خوبي به نظر مي رسد. مثلاً با ايجاد نمازخانه اي مناسب در يک مدرسه، محل مناسبي براي نماز و عبادت دانش آموزان فراهم مي شود و هم مي تواند سالن امتحانات و سالن ورزشي و محلي براي جلسات باشد. استفاده چند منظوره و سازماندهي شده از وقف باعث رغبت مردم در ايجاد فضاهاي مورد نياز در هر منطقه اي مي شود. استفاده از مسجد در موارد خاص که فقط اقامه نماز باشد، باعث شده برخي مساجد مخروبه و خالي از نمازگزار باشد. براي موقوفات، بايد نظامي تعريف شود. اگر شهرسازان و متوليان شهرسازي، جايگاه موقوفات را از قبل در کالبد شهرها، پيش بيني و در دستور کار خود قرار داده باشند، عملاً مشکلي براي مکان يابي نخواهيم داشت. چه زيبا مي شود اگر کنار چند مجتمع مسکوني، يک مجتمع فرهنگي که شامل مسجد، ورزش گاه، کتاب خانه، کتاب فروشي و شهربازي وجود داشته باشد. جدا بودن اماکن فرهنگي از يک ديگر و نبود يک راهنماي جامع شهري باعث شده اوقات جوانان تلف شود. چرا که عده اي به جاي کتاب خانه، پارک را براي مطالعه کردن انتخاب مي کنند؟ آيا جاي فضاهاي متناسب براي مطالعه کردن در کشور خالي نيست؟ غالباً فضاهاي آموزشي ما شادابي و طراوت شان را از دست داده و به مکاني آموزشي تبديل شده اند. مهم اين است که براي گسترش فرهنگ وقف يک انسجام فکري و حرکتي چند جانبه از سوي نهادهاي مختلف و مردمي صورت بگيرد که وقف به عنوان يک آموزه ديني و لازم الاجرا، مثل نماز و روزه در جامعه مطرح شود که ان شاء الله جامعه فردا را پوياتر و متعالي تر ببينيم. منبع:نشريه انتظار نوجوان، شماره61
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]