واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش میدهد
گنجی که در کهگیلویه و بویراحمد به تاراج رفت + تصاویر
سنگچهره میراثی گرانبها از طبیعت در کهگیلویه و بویراحمد بود که توسط عدهای افراد سودجو و البته کج سلیقه تخریب شد و برای همیشه بر باد رفت.
به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج، این روزها همه در کهگیلویه و بویراحمد از سنگچهره و تخریب آن توسط عدهای سودجو سخن میگویند. اکثر مردم استان که شناخی از این اثر طبیعی داشتند، امروز برای تخریب آن ناراحت و غمگین هستند و چه بسیار مردمی که مخربین این اثر طبیعی را لعن و نفرین میکنند.
سخن از سنگچهره یکی از مهمترین اثرهای طبیعی در استان کهگیلویه و بویراحمد آرمیده بر فراز شهر سرفاریاب است که این روزها با تخریب آن دل و دماغی برای مردم و دوستداران طبیعی باقی نگذاشته است.
عدهای سودجو و البته اگر به گزافه نگفته باشیم نادان و کج سلیقه این اثر مهم و معروف طبیعی را از پای درآوردند تا دل دوستداران طبیعت شکسته شود. بیش از همه مردم سرفاریاب از این کار آشفته شده و بسیاری از آنها هنوز فکر میکنند که خواب دیدهاند و دیگر سنگچهره بر فراز شهرشان هر روز و شب خودنمایی نمیکند. هر چند که دیگر کار از کار گذشته است، اما مردم و دوستداران طبیعت از مسئولان قضایی استان انتظار دارند که یاغیان و طماعان را به حال خود وا نگذارند و اجازه ندهند تا در آینده از این دست اقدامات زشت و ناپسند در استان باب شود.
این اقدام مخربان سنگچهره هیچ تفاوتی با جانیانی ندارد که در سالهای گذشته با بیرحمی و سنگدلی توله خرسهای سمیرم را شکم دریدند و موجب نگرانی و اندوه مردم در سراسر ایران شدند. در همین خصوص هنرمندان در هر حوزهای اعم از فیلم و عکس و کاریکاتور و شعر این اقدام زشت و به دور از انصاف را به تصویر کشیدهاند، باشد که در آینده از این اتفاقات زشت و ناپسند در استان کهگیلویه و بویراحمد رخ ندهد. شعر زیر سروده صمد صالحی شاعر کهگیلویه وبویراحمدی در رثای بردچهره است: بزن بارون کمر زرد، غم گروهته تمام کوه نیر، ماتم گروهته تمام ایلمو ، و من عزا بی همه دسشو وبالا ، تی خدا بی همه گفتن شنیدیت ک چه وابی؟ سر مازی کمر غوغا و پابی ک برده چهره هم صاحب عزایه وو هم، یکی و آثارل خدایه دلم خینه بزن بارون نسوزوم وداغه برد چهره بند کرده پوزم اگر ک شهرمو، مهمون نواز بی حواس و فکرشو، و تی نماز بی ولی نماد شهرمو و برده چهره مو ک فکر ایکنم صلحو صفا ره زمهسونو تابستونو بهاری تمام لحظیل خاطره داری کمر زرده برد چهره په چه وابی مو دونم ک چه غم و مازه داری بیام سرپاریو مو سروزیرم الهی ک وداغت مو بمیرم اگر ک برد چهره سنگ سر سنگه خدا دونه ک دلمو سیش چه تنگه نماد شهرمو بی “برد چهره“ خدا دونه ک هم اسمش قشنگه دلم نیخو برم صحری جخونه ک کوه نیره ببینم بی نشونه صمد ایگو، ک برد چهره وفا داشت سره مازی کمر، صلحو صفا داشت ویادم نی روی هرچند ده نیسی خدا ایکرد ک خوت بخی وریسی ------------------------------- گزارش از: داریوش بهنیازاده ------------------------------- انتهای پیام/2571/ب40
94/08/09 - 00:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]