واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه شهروند: شهروند| زن جوانی که با انگیزه نامعلوم، مردی را کشته و جسدش را مثله کرده بود، در جلسه محاکمه اش باز هم سکوت کرد. این زن که سه سال در گروهک های منافقین آموزش تروریستی دیده بود، پس از چهار سال همچنان اظهارات ضد و نقیض زیادی را پیش روی قضات دادگاه مطرح می کند. چهارم خرداد سال 90 وقتی زن 40 ساله به کلانتری 115 رازی رفت و از ناپدید شدن شوهرش خبر داد، پرونده این جنایت پیش روی پلیس و بازپرس قرار گرفت. این زن با مراجعه خود به پلیس از ماموران خواست تا شوهرش را پیدا کنند. بنابراین موضوع در دستور کار تیم تحقیق قرار گرفت و تجسس ها دراین باره آغاز شد. تحقیقات دراین باره آغاز شده بود که دو روز بعد از اعلام این شکایت، جسد مثله شده مردی که صورتش به طور کامل سوخته بود، در خیابان بازرگان پیدا شد. وقتی کارآگاهان جنایی وارد عمل شدند و تحقیقات خود را برای شناسایی هویت این جسد آغاز کردند، خیلی زود متوجه شدند این جسد متعلق به شوهر همان زن 40 ساله ای است که دو روز قبل اعلام شکایت کرده بود. با مشخص شدن هویت این جسد، تیم تحقیق در ادامه بررسی های خود درباره این پرونده، پی بردند که مقتول با زنی 50 ساله در ارتباط بوده است. بنابراین مظنون شماره یک کارآگاهان همین زن بود که آنها خیلی زود به سراغش رفتند و او را در خانه اش در خیابان شهید بهشتی تهران بازداشت کردند. با دستگیری این زن، وی تحت بازجویی های قضائی و پلیسی قرار گرفت، ولی منکر هرگونه دخالت در قتل مقتول شد. وی به ماموران گفت: «مقتول دوست خانوادگی ما بود. او به بهانه این که برایم وام بگیرد، 7 میلیون تومان از من پول گرفت ولی رفت و دیگر پیدایش نشد. از آن زمان به بعد خودم هم به دنبال این مرد می گشتم.» با وجود این اعترافات، در بازرسی از خانه این زن، لکه های خون در حمام پیدا شد. بنابراین متهم بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت که اینبار اظهارات دیگری را پیش روی کارآگاهان پلیس قرار داد. وی گفت: «چند نفر به دنبال من بودند و با من دشمنی زیادی داشتند، فکر می کنم که آنها با صحنه سازی قصد دارند مرا قاتل نشان دهند.» اما صحبت های همسایه های متهم، اظهارات این زن را به طور کامل رد می کرد، چرا که آنها به ماموران گفتند: «این زن روز حادثه با چند کیسه پلاستیکی مشکی رنگ از خانه خارج شد و فرش خانه خود را درحالی که لکه های خون روی آن نمایان بود، می شست. این زن ادعا می کرد لکه ها، خون نیستند و تنها شربت آلبالو است.» بنابراین این بار متهم، مجبور شد اظهاراتش را باز هم تغییر دهد و به ماموران بگوید: «شوهر صیغه ای ام این مرد را کشت و جسدش را مثله کرد. او تصور می کرد که این مرد با من در ارتباط است.» با این اعترافات، شوهر این زن دستگیر شد و به ماموران گفت: «همسرم به خاطر این که مقتول پولش را خورده بود، از او کینه به دل داشت، برای همین او را به تنهایی کشت. او خودش با من تماس گرفت و گفت که برای کمک به خانه اش بروم. وقتی رفتم دو کیسه پلاستیکی مشکی رنگ داشت که گفت باید آن را از خانه خارج کنم. در راه متوجه شدم که درون کیسه جسد مثله شده است و او مرد را کشته است.» این مرد ادامه داد: «همسر صیغه ای ام از اعضای سابق دو گروهک تروریستی منافقین و اشرف دهقان بوده و به مدت سه سال در پایگاه گروهک منافقین یعنی پادگان اشرف، آموزش های تروریستی دیده بود.» بنابراین درنهایت این زن، مجبور به اعتراف شد و اینبار به جنایت هولناک اعتراف کرد و گفت: «از مقتول کینه به دل داشتم. برای همین او را به خانه ام کشاندم و پس از بیهوش کردنش، او را با ضربات چکش کشتم. بعد از آن جسدش را مثله کرده و صورتش را هم متلاشی کردم تا شناسایی نشود. بعد از آن جسدش را با کیسه پلاستیکی به بیرون منتقل کردم و سرش را هم داخل کباب پز گذاشتم.» پس از این اعترافات تکان دهنده، درنهایت کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این زن چند وقت پیش در این شعبه محاکمه شد و باز هم اظهارات تازه ای را مطرح کرد. وی به قضات جنایی گفت که مقتول قصد داشته او را مورد آزار و اذیت قرار دهد که وی مجبور به قتل شده است. در پایان آن جلسه، هیأت قضائی وارد شور شدند و به دلیل نقص تحقیقات در این جنایت، پرونده را به دادسرا بازگرداندند. با رفع این نواقص، صبح دیروز بار دیگر این زن در مقابل هیأت قضائی شعبه چهارم قرار گرفت. در این جلسه خانواده اولیای دم خواستار قصاص این زن بی رحم شدند. متهم نیز با قرار گرفتن در جایگاه این بار سکوت کرد و گفت: «قتل را قبول دارم ولی حرفی برای گفتن ندارم. همه چیز را واگذار می کنم به خدا و شما.» این زن با وجود اصرار های قضات باز هم حرفی نزد و هیچ دفاعی بیان نکرد. در پایان نیز هیأت قضائی وارد شور شدند تا حکم نهایی درخصوص این پرونده را صادر کنند.
پنجشنبه ، ۷آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه شهروند]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]