تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس وصيت ميت را در كار حج بر عهده بگيرد، نبايد در آن كوتاهى كند، زيرا عقوبت آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816756554




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سطوح چهارگانه تنازع و تعامل در زیارت عاشورا


واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه خراسان: جواد نوائیان رودسری [email protected] زیارت عاشورا منشور اعتقادات ولایی شیعه است؛ منشوری که در آن، موضوع تولّی و تبرّی، به بهترین شکل، تبیین شده و شیعه در تمام تاریخ پر فراز و نشیبش، بر قرائت آن به عنوان شعار اعتقادی و ولایی پیروان اهل بیت(ع)، مداومت داشته و دارد. یکی از مهمترین فرازهای این منشور راهبردی شیعه، عبارت «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» است. همان طور که می دانید، این عبارت در زیارت عاشورا، در دو جا، آمده است. یک بار به صورت مجزا و یک بار هم، همراه با عبارت «و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم» که پس از آن بیان می شود. شیعیان، عموماً، معنای ظاهری این عبارت «انی سلم لمن سالمکم» را می دانند: «من در جنگ نیستم با هر کسی که با شما در جنگ نباشد.» معنای اولیه عبارت های بعدی نیز، برای همه روشن است:«و حرب لمن حاربکم؛ با کسی که با شما بجنگد، می جنگم»، «و ولی لمن والاکم؛ با دوستان شما، دوستم» و «عدو لمن عاداکم، با دشمن شما، دشمن هستم.» اما پرسش تأمل برانگیزی که مطرح می شود، این است که اصولاً تفاوت این دو فراز، که ظاهراً معنای مشابهی هم دارند، چیست؟ ساختار سه گانه معارف دینی دانشمندان برای انسان سه حوزه وجودی در نظر گرفته اند: حوزه بینشی (که شامل افکار و باورهاست)، حوزه انگیزشی (که شامل تمایلات و احساسات است) و حوزه کنشی (که رفتارها و اعمال انسان را در بر می گیرد.) دلیل این که معارف دینی هم در سه حوزه اعتقادات، اخلاقیات و احکام عرضه می شوند، همین است. زیرا که دین، برای هدایت انسان ها فرستاده شده و اگر رسالت دین هدایت نوع بشر است، باید تمام حوزه های وجودی او را هم در بر بگیرد. بنابراین، متعلق اعتقادات اسلامی، همان بینش­ها، متعلق اخلاقیات اسلامی، همان گرایش ها (که می توان از آن ها به ارزش ها تعبیر کرد) و متعلق احکام دینی، همان رفتار و کنش های انسانی است. فلسفه اصلی ساختار سه گانه معارف دینی همین است. حال اگر بخواهیم با توجه به این مبنای سه گانه، به مفهوم فرازهای مورد نظر در زیارت عاشورا نظری بیندازیم، در می یابیم که این فرازها، با حوزه های یاد شده، مرتبطند. وقتی می گوییم: «انی سلم لمن سالمکم»، در واقع از حوزه کنشی صحبت می کنیم؛ یعنی من رفتارم بر این مبناست که با کسی که با شما جنگ نمی کند، نجنگم. در عبارت «و حرب لمن حاربکم» نیز چنین است؛ اما در فراز «و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم»، دیگر حوزه کنشی مطرح نیست، بلکه با حوزه انگیزشی روبه رو هستیم؛ به این معنی که من نه در رفتار، که در دل، دوستدار و علاقه ­مند هر کسی هستم که دوستدار و علاقه مند به شماست و با کسی دشمن هستم که با شما سر دشمنی دارد. پس این دو فراز را می توان در این دو حوزه، مورد بررسی و تأمل قرار داد. واقعیت آن است که در این دو حوزه، چهار نوع متفاوت از تعاملات بیرونی ما، مورد تحلیل قرار می گیرند و این شامل تعاملات سیاسی و اجتماعی ما هم می شود. کسانی که فعالیت های فرهنگی و سیاسی دارند، خوب است تأملی در این فرازهای زیارت عاشورا داشته باشند. چهار نوع تعامل در چهار فراز زیارت تعاملات چهارگانه ای که در این فرازها مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرند، عبارتند از: تنازع ماهوی، تنازع مشروط، تعامل ماهوی و تعامل مشروط. در فراز «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» یک تعامل و یک تنازع مطرح شده است. «سلم لمن سالمکم» سطح تعاملی و «حرب لمن حاربکم» سطح تنازعی محسوب می ­شود. البته باید توجه داشته باشید که این تعامل و تنازع، ماهوی، ذاتی و مطلق نیست. سخن این است که من، نمی جنگم، چون طرف مقابل قصد جنگ ندارد یا می جنگم، در صورتی که طرف مقابل، دنبال جنگ باشد. بنابراین، می ­توانیم این تعامل و تنازع را مشروط بدانیم؛ این رفتارها، وابسته به عملکرد طرف مقابل است. باید توجه داشت که «سلم لمن سالمکم»، بر خلاف تصور اولیه برخی از ما، اختصاصی به دوستان و محبان اهل بیت(ع) ندارد؛ اتفاقاً برعکس، به کسانی اشاره دارد که جزو شیعیان نیستند و حتی، دوستدار اهل بیت(ع) هم محسوب نمی شوند. در عین حال، این افراد اهل عداوت با اهل بیت(ع) هم نیستند و با ارزش های مکتب ما دشمنی ندارند، هرچند کافر باشند. ما با کفاری که سر جنگ ندارند و بنای آن­ها بر عداوت با ارزش های مکتب ما نیست، جنگی نداریم. مادامی که آن ها وارد محاربه نشوند، با آن ها درگیر نمی شویم. بنابراین، می توان از «سلم لمن سالمکم» به تعامل مسالمت آمیز یا همان «مسالمه» تعبیر کرد. «سلم لمن سالمکم»، باید یک قاعده در رفتار سیاسی ما باشد که بر اساس آن با همه افراد، جریان ها و حتی، کشورها و دولت هایی که با ما و ارزش هایمان سر جنگ ندارند، مسالمت آمیز برخورد کنیم. اما وقتی می گوییم:«و حرب لمن حاربکم»، این جا دیگر سخن از تعامل نیست؛ جایی است که طرف مقابل، با مکتب و ارزش­های دینی من سر جنگ دارد، پس با او وارد جنگ می شوم. رفتار من با او تنازعی است، اما این تنازع نه مطلق و ذاتی، که مشروط است. ما ذاتاً با این افراد و جریان ها و دولت ها سر جنگ نداریم، اما اگر آن ها، بنا را بر جنگ گذاشتند، با آنها خواهیم جنگید. این امر را می شود در مورد دوستان فریب خورده ای که با حکومت اسلامی وارد جنگ شده اند نیز مورد توجه و استفاده قرار داد. ممکن است این فرد فریب خورده نسبت به خدا و پیامبر اکرم(ص) و قرآن، اظهار تعلق کند، اما فعلاً با امام و ارزش های اعتقادی و ولایی من سر جنگ دارد و باید با او جنگید. موضوع جالبی است؛ از یک سو، می توانی با کفار نجنگی، اگر با تو سر جنگ نداشته باشند و از سوی دیگر، می توانی با مسلمانی که شهادتین گفته بجنگی، اگر قصد جنگ با ارزش های اسلامی و اعتقادی مسلمانان داشته باشد. تنازع و تعامل ذاتی سطح بعدی تعامل و تنازع در زیارت عاشورا در عبارت «و ولی لمن والاکم و عدو لمن عاداکم» مطرح شده است. در «ولی لمن والاکم» ما شاهد تعامل هستیم، اما این تعامل با تعاملی که در «سلم لمن سالمکم» بررسی کردیم، فرق می کند. این تعامل، ماهوی، ذاتی و مطلق است. سخن این است که من، با هر کسی که با شما رابطه ولایی دارد، رابطه ولایی دارم. این جا بحث جنگ و صلح نیست، بلکه بحث دل دادن و دل سپردن است. من دوستدار کسی هستم که دوستدار شماست؛ رابطه، رابطه ولایی است. این رابطه حتی از صداقت بالاتر است. برخلاف چیزی که برخی مفسرین عامه مطرح کرده و حدیث غدیر را هم بر پایه آن تفسیر کرده اند، معنای نخست ولایت، سرپرستی است. اگر از ولی به دوست هم تعبیر شده، برای این است که رفیق متکفّل امور رفیقش می شود. در رابطه ولایی، افراد اولیای هم هستند و امر یکدیگر را متقبل می شوند. «ولی لمن والاکم» یعنی من رابطه ولایی را فقط با کسانی برقرار می­کنم که محب و دوستدار اهل بیت(ع) باشند و البته، این دوست داشتن هم مراتب دارد. در بحث «و عدو لمن عاداکم» نیز با تنازعی غیر از تنازع مطرح شده در «و حرب لمن حاربکم» روبه رو هستیم. تنازع مطرح شده در این فراز، تنازعی ماهوی، ذاتی و مطلق است؛ به این معنا که طرف مقابل ذاتاً دشمن توست؛ ماهیت و موجودیت خودش را بر اساس دشمنی و عداوت با ارزشهای اعتقادی تو تعریف کرده است. در این شرایط، دیگر نمی توان به همان روشی رفتار کرد که در فراز «و حرب لمن حاربکم» از آن سخن گفتیم. دیگر این گونه نیست که وقتی دشمن به ما لبخند بزند، ما هم به او لبخند بزنیم. حتی اگر ادعای تعامل و مذاکره هم داشته باشد، نسبت به او خوشبین نیستیم، چون بنا را بر دشمنی ذاتی با ما و ارزش های ما گذاشته است و نیتش وابسته به این دشمنی است. لذا باید با چنین دشمنی، محتاطانه و در کمال مراقبت برخورد کرد. تبیین قرآنی بحث این چهار سطح تعامل که با استفاده از عبارات زیارت عاشورا ارائه شد، در قرآن به خوبی تبیین شده است. سوره مبارکه «ممتحنه» یکی از بهترین نمونه ها در این باره است. در آیه نخست این سوره می خوانیم: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی برمگیرید» سخن این است که سطح تنازع با کفار نباید به سطح تعامل تبدیل شود. شما رابطه ولایی را فقط باید با مؤمنان داشته باشید، نه با کفار؛ ولو کفاری که لبخند بر لب دارند. این ها ولی شما نیستند. «تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا باللهِ رَبِّکُمْ»، این ها جاهل به حق نیستند، بلکه نسبت به حق کفران ورزیدند. با وجود آن که حجت بر آن­ها تمام شده بود، نسبت به حق کافر شدند. این ها همان کسانی هستند که شما و پیغمبرتان را از شهر و دیارتان آواره کردند. «إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فی سَبیلی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ» اگر شما به خاطر خدا هجرت کرده اید، چرا دوباره دست دوستی به سمت آنها دراز می کنید؟ چرا به یاری اهل مکه دل بستید؟ پس آن همه فشار و زجری که تحمل کردید تا زیر بار ولایت آنها نروید، چه شد؟ می خواهید با اینها رابطه برقرار کنید؟ فکر می­ کنید خدا خبر ندارد که پشت پرده به این ها دست دوستی دراز می ­کنید؟ «وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیل»؛ و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه درست منحرف گردیده است. انذارهای قرآنی در آیات بعدی می ­فرماید:«إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُون» بدانید که اگر بر شما دست پیدا کنند، در دشمنی چیزی کم نخواهند گذاشت. تا به حال دست این ها به شما نرسیده است و گرنه به شما رحم نخواهند کرد. از هیچ کاری، چه با دست، چه با زبان، چه جنگ نظامی و چه جنگ روانی، علیه شما خودداری نمی ­کنند. آرزویشان این است که شما کافر شوید و دست از دینتان بردارید. «لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ وَ الله بما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ» چرا به کسانی که ذاتاً دشمن شما هستند، دل بسته اید؟ به خاطر فرزندان و خویشانتان؟ به خاطر تعلقاتی که دارید؟ بدانید که خداوند در روز قیامت تمام این پیوندها را می ­گسلد و او به آنچه انجام می دهید آگاه است. «قَد کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنةٌ فی إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ کَفَرْنا بکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا باللهِ وَحْدَهُ...»؛ از ابراهیم(ع) یاد بگیرید. او و یارانش به قوم کافری که تا دیروز با آنها زندگی می کردند، گفتند ما از شما برائت می جوییم. با شهامت گفتند چون شما حاضر نیستید دست از کفرتان بردارید، راه ما از شما جداست و رابطه ای بین ما وجود ندارد. دیگر این دشمنی ابدی است، مگر آن که دست از کفرتان بردارید. برای کسانی که در پی یافتن الگو و خط مشی مناسبی هستند، ابراهیم(ع) بهترین الگوست. در آیات بعد می ­فرماید: «عَسَی الله أَنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الذینَ عادَیْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللهُ قَدیرٌ وَ الله غَفُورٌ رَحیم» امید است که خداوند همین رابطه دشمنی را هم به مودّت تبدیل کند. بسیاری از مفسران بر آن هستند که این آیه خبر از فتح مکه می دهد. می فرماید همین مشرکان که دشمن شما هستند، خیلی از آنها مسلمان و به دوستان شما تبدیل خواهند شد. مکه فقط شامل ابوجهل ها و ابوسفیان ها نمی شد؛ بسیار بودند مردمی که زیر پرچم سران کفر به مثابه سیاهی لشکر حضور داشتند و وقتی محبت و بزرگواری رسول خدا(ص) را دیدند، ایمان آوردند. پس اگر کفار واقعاً سر عقل آمدند، دست از دشمنی برداشتند و به شما و آیینتان احترام گذاشتند و در یک کلام، واقعاً تغییر ماهیت دادند و رابطه میان آنها و شما دیگر رابطه گرگ و میش نبود، قضیه فرق خواهد کرد. در ادامه، دو دسته مشرکان را از هم جدا می کند: «لا یَنْهاکُمُ الله عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ الله یُحِبُّ الْمُقْسِطین» خداوند شما را درباره کسانی که با شما بر سر دینتان نجنگیده اند، هیچ وقت شما را آواره نکرده اند، از اینکه بخواهید با آن ها برخوردی نیکوکارانه و درست داشته باشید، نهی نمی کند. وقتی او با ارزش­های تو سر جنگ ندارد، چرا باید با او بجنگی؟ هرچند او در پی منافع خود باشد و ما هم در پی منافع خودمان. لذا خداوند می فرماید با آن ها با عدل و انصاف رفتار کنید. در ادامه می فرماید:« إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَه عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ» خدا شما را از تعامل با کسانی نهی می کند که به خاطر دین و ارزش های دینی تان با شما می جنگند. این طور نیست که حقی از آنها گرفته باشید؛ جرم شما فقط این است که به خدا ایمان آورده اید. چون ارزش های شما برای آنها قابل تحمل نیست، با شما می جنگند. خودشان سر خط شده اند و دیگران را به خط کرده اند تا با شما مقابله کنند. شما این ها را کنار دسته قبل نگذارید؛ این ها رأس فتنه اند. این ها شیطان اصلی هستند. این ها دیگران را علیه شما تحریک می کنند. حال با این اوصاف، شما می خواهید با این ها رابطه ولایی داشته باشید؟! سپس تأکید می کند: «وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون» کسی که دنبال رابطه با این دسته از کفار باشد، بسیار ستمکار است.


چهارشنبه ، ۶آبان۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روزنامه خراسان]
[مشاهده در: www.khorasannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن