واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه خراسان: گروه حوادث - نرگس زنی که متهم به قتل عمدی همسرش است با اندامی بسیار نحیف و لاغر و با رنگی پریده در حالی که نای حرف زدن نداشت در مقابل کارآگاهان آگاهی از زندگی خود گفت. دومین فرزند خانواده هستم، پدرم دارای دو همسر است که من از همسر اولم، در خانواده ای پرجمعیت با وضع مالی نسبتا خوب بزرگ شدم. پدرم تحصیلات چندانی ندارد و راننده و مادرم خانه دار و بی سواد است، پدرم همیشه بیرون از خانه آواره جاده ها و بیابان ها بود و فرصت کافی برای توجه به نیاز های عاطفی من و خواهران و برادرانم نداشت. به دلیل شلوغی خانواده مان در سن 15 سالگی با اصرار پدر و مادرم مجبور به ازدواج با رضا شدم و ثمره زندگی من و شوهرم یک پسر 9 ساله و یک دختر 7ساله است. شوهرم از ابتدا به مواد مخدر اعتیاد داشت و بیشتر اوقات شبانه روز را در منزل به سر می برد، بسیار بدبین بود حتی به من اجازه نمی داد که به دیدن خانواده پدرم بروم یا در مراسم جشنی شرکت کنم. در طول زندگی به خاطر رفتار شوهرم بارها تصمیم گرفتم خودکشی کنم اما هربار با دیدن بچه هایم از این تصمیم منصرف شدم. 4 سال قبل شوهرم برای تامین معاش خانواده نزد یک دامدار به نام غلام مشغول کار شد و من و بچه هایم مجبور شدیم در اتاقی در دامداری زندگی کنیم. کم کم رفت و آمدهای صاحب دامداری به خانه ما شروع شد و با هم صمیمی شدیم طوری که تلفنی با هم صحبت و درد دل می کردیم، گاهی اوقات که ما در تامین هزینه های زندگی کم می آوریم او کمکمان می کرد. یک ماه قبل به اتفاق شوهر و بچه هایم و خانواده غلام به مسافرت رفتیم در طول سفر شوهرم مدام با حرف هایش مرا اذیت و آزار می داد. خیلی بداخلاق شده بود، مدام بهانه تراشی می کرد، حتی تهمت های ناروا می زد و فحاشی می کرد. وی ادامه داد: خیلی تحمل کردم تا از سفر برگشتیم. یک روز به غلام گفتم مرا از دست این دیوصفت نجات بده و کمکم کن تا راهی برای رها شدن از این زندگی لعنتی پیدا کنم. او گفت تنها راهی که به ذهن من می رسد این است که او را به قتل برسانیم، نمی دانم چه شد که بدون هیچ عکس العملی پیشنهادش را قبول کردم و تصمیم گرفتیم شوهرم را از سر راه برداریم و با هم نقشه قتل او را کشیدیم. غلام مقداری سم تهیه کرد و به خانه ما آورد. مدتی بود شوهرم برای ترک اعتیاد شربت متادون مصرف می کرد. من سم را در شربت متادون حل کردم و برای شوهرم آوردم. شوهرم همین که شربت را برداشت آن را بو کرد و گفت: بوی مشروب می دهد و آن را نخورد و از غلام خواست که آن را امتحان کند، من فورا شربت را برداشته و دور ریختم. متهم در ادامه صحبت هایش افزود: بار دوم سم را در شربت توت فرنگی حل کرده و به شوهرم دادم چند دقیقه بعد از نوشیدن شربت حالش بد شد و شروع به تشنج کرد همان لحظه احساس پشیمانی کردم و فورا آب قند آماده کردم و به او دادم اما حالش بد و بدتر شد. حوالی ساعت 2 و نیم بعد از نیمه شب بود که حالش خیلی بد شدم تصمیم گرفتیم او را به بیمارستان ببریم بنابراین به زحمت او را سوارماشین کرده و به سمت بیمارستان به راه افتادیم . در بین راه متوجه شدیم به سختی نفس می کشد هنوز به بیمارستان نرسیده بودیم که بدنش سرد شد، دیگر نفس نمی کشید و نبضش نمی زد و بدنش حسابی سنگین شده بود. به سمت جاده خاکی که به خارج از شهر منتهی می شد تغییر مسیر دادیم نمی دانم چقدر از شهر فاصله گرفتیم که در کنار جاده ایستادیم جسد را از داخل ماشین بیرون آورده ودر کنار جاده رها کردیم. از ترس آن که کسی جسد را پیدا نکند مقداری کاه روی آن ریخته و کمی بنزین هم روی جسد پاشیدیم و آن را آتش زدیم و بلافاصله با سرعت از محل دور شدیم.صبح روز بعد هنگامی که بچه ها سراغ پدرشان را گرفتند به آنها گفتم که پدرتان برای تعمیر ماشین بیرون رفته است، دست و پایم را گم کرده بودم نمی دانستم چکار کنم، سعی کردم به خودم مسلط شوم و با حفظ خونسردی به کلانتری مراجعه و اعلام کردم همسرم شب گذشته از منزل خارج و تاکنون مراجعه نکرده است. 3 روز بعد ماموران پلیس آگاهی جسد نیمه سوخته شوهرم را در حالی پیدا کردند که کارت ملی اش در جیب شلوارش نسوخته و از بین نرفته بود به همین علت به سراغم آمدند و مرا به پلیس آگاهی بردند. 2 روز در پلیس آگاهی چیزی نگفتم و به قتل اعتراف نکردم اما در برابر سوال های فنی و تخصصی ماموران نتوانستم دوام بیاورم و با حرف های ضد و نقیضی که می زدم سرانجام دستم رو شد و همه چیز را اعتراف کردم و آدرس غلام را نیز به ماموران دادم. حالا از کار خود خیلی پشیمان هستم و افسوس روزهای گذشته را می خورم. به بچه هایم فکر می کنم که چه سرنوشتی در انتظارشان است، به شوهرم که چطور جان می داد، سرانجام خودم و به... توصیه های پیشگیرانه به اذعان کارشناسان مشورت و مشاوره اولین و بهترین گام در حل مسائل و مشکلات پیش رو است. یادگیری توانایی حل مساله از سوی زوجین در شرایط خاص و بحرانی زندگی، آموزش مهارت های کنترل خشم و مهارت های زندگی اجتماعی به زوجین و خانواده ها، آشنایی خانواده ها با اثرات سوء و مخرب مصرف موادمخدر و افزایش باورها و اعتقادات دینی و مذهبی در بین زوجین و خانواده ها می تواند به استمرار یک زندگی زناشویی خوب کمک کند.
سه شنبه ، ۵آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]