واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
فون و فن های شگفت انگیز آشپزی در سفر
می گویند جاده آدم را گرسنه می کند. راست می گویند. چون محمدعلی اینانلو هم از ریشه پزشکی این اتفاق حرف می زند و با اشتهای فراوانی، از آشپزی در سفر می گوید.
روزنامه توریسم: می گویند جاده آدم را گرسنه می کند. راست می گویند. چون محمدعلی اینانلو هم از ریشه پزشکی این اتفاق حرف می زند و با اشتهای فراوانی، از آشپزی در سفر می گوید. این که اعضای گروه او همه، همه فن حریف درجه یکی هستند؛ از رانندگی گرفته تا شکار و فیلمبرداری و کمک های اولیه و البته آشپزی ولی قبل از گفت و گو که صحبت می کنیم، می گوید: «تنها در آشپزی است که قبولشان ندارم. نه این که قبولشان نداشته باشم؛ آنها هم تنها آشپزی مرا قبول دارند. آشپزی ام از همه بهتر است. اصلا آشپزی بخش مهم تفریحی سفرهای ماست. لذت می بریم و حسابی سر آشپزی کردن شوخی می کنیم و خلاصه خوش می گذرد.»
به همین خاطر است که دستور پخت ویژه ترین غذاها با ساده ترین امکانات را در سفر با اشتهای وصف ناپذیری تعریف می کند، از طرز پخت تیهو در کره تا کباب داخل آلومینیوم فویل، حتی طرز تهیه آب جوش در پلاستیک فریز. شاید در سفرها به کارتان بیاید. به او گفتم، به شما هم می گویم؛ سفر خوش و نوش جان.
در سفر خواب مهم تر است یا خوراک
آقای اینانلو در سفر خواب مهم تر است یا خوراک؟ خواب و خوراک هر دو. هیچ کدام اول نیستند. خواب خوب نباشد، اشتها خوب نیست، خوراک خوب نباشد، خواب و آسایش نیست و اگر خواب و خوراک خوب نباشند، آدم در سفر خوش اخلاق نیست و بد می گذرد؛ هم به خودمان، هم به دیگران. البته اهمیت به خواب و خوراک به معنای تن پروری نیست، به معنی جذاب کردن سفر است. اصلا آشپزی، یکی از سرگرمی های خیلی مفرح سفر است. خصوصا آشپزی های گروهی...
خانم ها استراحت کند
افراد گروه را باید دسته بندی کرد؛ از سه ساله تا کهنسال و به آنها مسئولیت و عنوان داد، البته بیشتر به آقایان. خانم ها را استراحت می دهم.
چون در «حضر» بیشتر کار می کنند...؟
بله، خانم ها را باید به عنوان بازرسان آشپزی در سفر منصوب کرد. خلاصه هرکسی را مسئول یک چیزی می کنیم. آقای برنج، آقای سیب زمینی، گروه مسئول چاشنی ها و... هر کس هم مسئولیتش را درست انجم نداد، جریمه می شود؛ یا یک وعده غذا، یا کلاغ پر یا مسئولیت اضافه و... نکته ای که در بیایان و سفر وجود دارد، کمبود امکانات است؛ این که با حداقل ها باید تدارکات را تکمیل کرد.
تجربه های جالب از آشپزی در سفر
این به تجربه بر می گردد. البته باید در سفر خوب غذا خورد و کالری بدن را تامین کرد و گرسنگی نکشید ولی زیاده روی هم نکرد. کسی هم که وسایل را طراحی می کند و کلا خود سفر را، باید وسایل لازم و کافی بیاورد و بار اضافه تولید نکند. یکی، دو تا نکته برایت بگویم از کمبود امکانات و نحوه تامین نیاز. مثلا اگر یخ و یخدان و یخچال و... نداشته باشی و بخواهی آب و نوشابه ات را خنک کنی، یک کیسه زباله بر می داری و تا نصفه آب می کنی.
کپسول گاز و یک شیلنگ هم بر می داری و از گروه و ماشین و آتش فاصله می گیری. شیلنگ را داخل کیسه می کنی و کپسول را باز، بعد در کیسه را می بندی. 5 دقیقه بعد بطری هایی که داخل آب درون پلاستیک قرار داده بودی، خنک و تگری می شود. یا اگر بخواهی آب جوش درست کنی و قهوه و چای بخوری و کتری و قوری نداری، در کیسه فریزر به آن نازکی می شود آب جوش درست کرد. آب را داخل کیسه می ریزی، کمی سرخالی و درش را گره می زنی و روی آتشی که شعله اش فروکش کرده، می گذاری. چند دقیقه بعد آب داخل کیسه جوش می آید.
کیسه را سوراخ می کنی و داخل فنجان ها آب جوش می ریزی و قهوه ات را می خوری. البته این موارد مربوط به شرایط خاص است.
دنده کباب در سفر می چسبد
در پیک نیک غذایی که معمولا زیاد درست می شود و طرفدار هم دارد، کباب است، البته نه هر کبابی. دنده گوسفند برخلاف تصور همه که فکر می کنند به درد آبگوشت می خورد، جان می دهد برای کباب. همین جا بگویم که بهتر است یک منقل تاشو که همه جا می فروشند، تهیه کنیم و به جای سنگ و آجر در بیابان از آن استفاده کنیم. سنگ باعث می شود سطح ناهموار شود و سیخ ها درست قرار نگیرند و خام و سوخته از آب دربیاید. همین منقل های تاشو یک سیم توری رویشان دارند شبیه باربیکیو. به درد دنده کباب می خورد. دنده را باید به ابعاد ده در ده برید، آن را توی مخلفات (پیاز، نمک، فلفل، روغن زیتون، آّب لیمو و...) خواباند و بعد روی منقل کباب کرد؛ با آتش ملایم. فوق العاده می شود.
فویل همه فن حریف
یک وسیله مهم دیگر در سفر برای آشپزی، آلومینیوم فویل است. البته به شرط این که آن را در بیابان مچاله نکنیم و بیندازیم. غیر از آشپزی خیلی هم به درد ظرف شدن می خورد، مثلا آن را دور دیس قالب کنی و از آن دیس بسازی برای وقتی که تعداد بالاست و بشقاب کم. ضمنا خیلی هم به درد کباب ویژه درست کردن می خورد؛ هر نوع گوشت، هر نوع میوه حتی دل و جگر را. کمی هم آبدار در می آید.
پرنده های خوردنی
عموما پرنده های وحشی گوشت خوشمزه ای دارند. پخت آنها در آمریکا معروف است به Game Coocking. مهم این است که خوب درست شوند. دراج خیلی خوشمزه است. تیهو هم همین طور. یک روش پخت ویژه تیهو یا کبک برایت بگویم از ایل خودمان؛ شاهسون.
قابلمه را پر از کره محلی می کنند؛ قابلمه باریک و بلند. دارچین و نمک و فلفل و کمی شکر به آن کره اضافه و داغ می کنند تا کاملا قبل بزند. آن وقت به پای پرنده پاک شده نخ 30 سانتی می بندند و سه دقیقه می گذارند در این کره داغ. یک مرغ سوخاری درجه یک آماده می شود.
یادتان باشد اگر پرنده وحشی را خواستید کباب کنید، چون چربی کمی دارد، باید مرتب حین پخت به آن کره و روغن زیتون بزنید تا نسوزد و مرتب هم بچرخانید.
یک نکته دیگر هم از ایل شاهسون بگویم که معروف است به فرشاهسونی. یک از غذاهای مهم در سفر که کالری کافی دارد، خوشمزه است و زود آماده می شود، سیب زمینی است. شاهسون ها یک قابلمه را پر از نمک می کنند و سیب زمینی خوب شسته شده را داخل این نمک می گذارند و قابلمه را روی آتش قرار می دهند. در قابلمه را می گذاری و بعد از چند دقیقه سیب زمینی ها را چاک می دهی و با نمک و کره و آبلیمو می خوری؛ خیلی ها روغن زیتون هم با آن دوست دارند. کمی نعناع خشک هم به آن اضافه کنیم، عالی است.
یک روش عجیب برای کباب کردن
یک طریقه دیگر کباب درست کردن را هم برایت بگویم که کمی دردسر دارد ولی در سفر می چسبد و کاملا ابتکاری است. در جایی که اتراق می کنیم، کمی خاک رس پیدا می کنیم و با این خاک و کمی آب، گل درست می کنیم با غلظتی در حدود گل کوزه گری که بشود با آن قالب گرفت. آن وقت جوجه را با پوست و پر- البته کله و پایش را قطع می کنیم و شکمش را خالی- گل اندود می کنیم، به طوری که جایی از این توپ گلی باز نباشد و می اندازیم داخل آتش. با همان چربی های خودش در دل آتش کباب می شود.
یادت باشد که مخلفات را قبل از گل اندود کردن به شکم جوجه اضافه کنی. البته هر پرنده ای را می شود همین طور کباب کرد و ماهی را هم. بعد از مدتی حدود دو تا سه ساعت توپ های گلی را از آتش بیرون می آوری و صبر می کنی تا خنک شود. بعد با یک کارد مثل وقتی که نارگیل را می شکنی، توپ های گلی را می شکنی. پر و پوست به گل می چسبد و جدا می شود و گوشت لذیذ پرنده یا ماهی، گرم و خوشمزه آماده است.
غذا هم غذای محلی
غذاهایی که در سفر خیلی طرفدار دارند، غذاهای محلی هستند. می خواهم راجع به اینها صحبت کنیم. خیلی از این غذاهای محلی مهجور مانده اند، به خاطر این که کسی آنها را نشناسانده. عموما تا اسم غذای محلی می آید، چند تا غذای معروف شمالی مثل باقلاقاتوق و میرزاقاسمی و یکی دو غذای جنوبی مثل میگو و قلیه ماهی همه می افتد.
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۴ - ۰۷:۱۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]