واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
بازجویی تضمینی! کافی است به «ایران» یا «اسلام» ربطی داشته باشید!
پیر و جوان قربانی علاقه آمریکاییها به ترساندن! آمریکاییِ اصیل که باشی، برای صبحانه و نهار و شام، بین «باور» و «انگیزه» و «هراس»، همیشه سومی را انتخاب میکنی! یعنی همیشه با خودت مرور میکنی که «هیچکس بهراستی به چیزی باورمند نمیشود!»، «به هیچکس نمیشود بهراستی انگیزه داد!» و چارهای نیست جز اینکه «همه پیشاپیش از ما بترسند!»
گروه سیاست خارجی فرهنگ نیوز؛ محمد حسین امینی: آمریکاییِ اصیل که باشی هیچچیز به قدر «بازدارندگی» خوشحالت نمیکند! عید واقعی را روزی میدانی که مطمئن شوی همه «حساب کار خودشان را کردهاند!» و شبها خواب دنیایی را میبینی که تمام مغزها و استعدادهایش مشتاق خدمت به تو هستند و در ذهنشان حک شده است که «تو پیشاپیش از همه چیز خبر داری!» و دست از پا خطا کنند، گور خود را کندهاند! آمریکاییِ اصیل که باشی، برای صبحانه و نهار و شام، بین «باور» و «انگیزه» و «هراس»، همیشه سومی را انتخاب میکنی! یعنی همیشه با خودت مرور میکنی که «هیچکس بهراستی به چیزی باورمند نمیشود!»، «به هیچکس نمیشود بهراستی انگیزه داد!» و چارهای نیست جز اینکه «همه پیشاپیش از ما بترسند!»جمعه یکم آبان از طریق رویترز مطلع شدیم که آمریکاییهای اصیل، باافتخار، یکی دیگر از پروژههای اعترافات اجباری و عدالتِ آمریکایی(!) خود را به سرانجام رسانده و اعلام کردند که روند 9 ماههی اعتراف گیری از یک مهندس 61 ساله ایرانی-آمریکایی با موفقیت به پایان رسیده و او به «زدن ایمیلهایی به طرفهای ایرانی!» و اقدام برای «خارج کردن قطعاتی از هواپیماهای اف-22 و اف-35 از آمریکا!» اعترافانده شده است!مظفر خزاعیِ 61 ساله - که از سنش کاملاً پیداست چقدر میتواند انگیزهی جاسوسی داشته باشد(!) - سالها پیمانکار صنایع نظامی آمریکا و از مهندسین کمپانی نامدارِ پرت.اند.ویتنی[1] ، حوالی دیماه 1393 با این اتهام مضحک که «قصد داشت ایالاتمتحده را با قطعاتی از موتور هواپیماهای اف-۲۲ و اف-۳۵ ترک کند!» بازداشت میشود و فرایند اعتراف گیری از او - که احتمالاً میتوانسته شامل عملیات بشردوستانه غرق مصنوعی نیز بشود! - بیش از 9 ماه به طول میانجامد!مهندس 61 ساله پس از گذشت 9 ماه – درحالیکه هنوز هیچکس خبر ندارد دقیقاً چه بر سرش آوردهاند - قانع میشود به دو قلم از درخواستهای شکنجه گرانِ محترم سی.آی.ای اعتراف کند: 1- ایمیلهایی به «طرفهای ایرانی[2]» زده! 2- این ایمیلها بخشی از یک «درخواست تدریس در دانشگاههای ایران» بوده. اعترافاتی که با توجه به روشن نبودن وضعیت متهم در دوران بازجویی و شفاف نبودن شیوههای عموماً غیرانسانی اخذ اعتراف در سازمانهای اطلاعاتی ایالاتمتحده نمیتوانند هیچ ارزش و اعتبار حقوقی داشته باشند.اما از این اعترافات مضحک، بیارزش و تحت فشار که بگذریم، طنز اصلی قضیه در «دستور گرفتنِ قضات آمریکایی از سازمانهای امنیتی این رژیم» است. در وضعیتی که پرونده اتهامات مبهم خزاعی در هیچ دادگاه بیطرف بینالمللی مورد رسیدگی قرار نگرفته و وضعیت این شهروند کهنسالِ ایرانی-آمریکایی در 9 ماه گذشته به هیچوجه روشن نبوده است، دادستانِ دادگاه فرمایشیِ آمریکایی - که گویا صرفاً مأمور به کرسی نشاندن خواستهای بازجویان سی.آی.ای بوده - برای مظفر خزاعی تقاضای 10 سال زندان(!) میکند و قاضی دادگاه - که در پروندههای امنیتی و نظامی، در مقابل خواستهای نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایالاتمتحده هیچ استقلال رأیی ندارد - حکم به هشت سال و نیم زندان برای این شهروند ایرانی-آمریکایی میدهد! استناد دادگاه نیز به «نقض قانون صادرات اقلام نظامی!» است که مربوط کردن آن به خزاعی «مرغ پخته را در دیگ به خنده میآورد!» یعنی پرونده سازان و اعتراف گیرانِ آمریکایی توقع دارند مردم دنیا باور کنند که یک مرد 60 ساله با سابقهی همکاری طولانی مدت با کمپانیهای معتبر نظامی آنقدر نادان و کودک صفت بوده که «قطعات موتور اف-22 و اف-35 را!!» داخل چمدانش گذاشته و خواسته آنها را از فرودگاههای آمریکا خارج کند! حماقتی که حتی یک نوجوان 14 ساله هم مرتکب آن نمیشود!اما مهم این است که به این ترتیب و با این حکم غیرانسانی، پیش چشم جهانیان سالهای پایانیِ زندگی یک مهندس پیر - که اتفاقاً سالها به آمریکا و نه ایران خدمت کرده است(!) - ، صرفاً به خاطر علاقهی سیریناپذیر بازجویان سی.آی.ای به پروندهسازی علیه جمهوری اسلامی دود میشود و به هوا میرود. و رژیم ایالاتمتحده در این پرونده نیز استعدادهای چشمگیر خود را به نمایش میگذارد: اینکه میشود یک پیرمرد را 9 ماه در وضعیتی غیر شفاف و غیرانسانی عملاً شکنجه کرد و درنهایت وادارش نمود که از 61 تا 70 سالگیاش را در زندان بگذراند و بدینسان یک کشورِ پرمدعا مثل آمریکا را - صرفاً به خاطر سودجوییهای بینالمللی - از استعدادهای وفادارِ خود محروم کرد. و دستگاه قضایی رژیم ایالاتمتحده نیز فرصت پیدا میکند تا یکبار دیگر به خوبی نشان دهد مجموعهای وابسته، تأثیرپذیر، تحت کنترل سی.آی.ای، و کاملاً بیتفاوت نسبت به نقض سازمانیافته حقوق بشر توسط بازجویان است.آمریکاییِ اصیل که باشی، حاضری همه چیز را پای «دشمن سازی» و «ترساندن خلایق» قربانی کنی! نه پیر و جوان برایت مهم است، نه حتی سوابق خدماتی افراد به آمریکا! تنها چیزی که مهم است، تصمیمِ یک مدیرکل در سازمان اطلاعات مرکزی (CIA) است که فوراً توسط متصدیان امنیت ملی نیز تأیید میشود و به قاضیِ دستبستهی پرونده میفهماند که پای «آبروی ملی» و «ارزشهای آمریکایی» در میان است! ازاینجا به بعدش را هم خودِ قاضی و سیستم قضاییِ مربوطه بلدند!هنوز چند هفته از افتضاح سنگین سیستمهای امنیتی آمریکا در «بازجوییِ یکهفتهای از یک نوجوان آفریقاییتبارِ دبیرستانی به اتهام ساخت بمب» نگذشته است! افتضاحی که درنهایت تلاش کردند با ترتیب دادنِ دیداری میان او و رئیسجمهور آمریکا آن را جمع و جور کنند! احمد محمدِ 14 ساله ساکن تگزاس، بیست و دوم شهریورماه «ساعت شماطهداری» را که در خانه ساخته بود به مدرسه میآورد و معلم پارانویایی اش گمان میبرد او - صرفاً به خاطر رگ و ریشه آفریقایی و مسلمان بودنش! – با خودش بمب به مدرسه آورده است! و به عنوان یک آمریکاییِ اصیل(!)، فوراً مسئلهای که خودش ذرهای دربارهاش تحقیق نکرده را با اف.بی.آی و نهادهایِ امنیتیِ همیشه در صحنهی آمریکا در میان میگذارد، دانشآموزِ نگونبخت فوراً با دستبند و در میان بُهت رفقایش از مدرسه بیرون برده میشود و بقیه ماجرا - و رفتاری که در آن یک هفته با او میشود - را بهسادگی میشود حدس زد.[3]آمریکاییِ اصیل که باشی نوجوان و پیر برایت مهم نیست. چیزی که مهم است همان است که از اتاقهای ارزیابی همیشه فعالِ سی.آی.ای بیرون میاید! اگر ایران، «دشمنِ بالفعل» ارزیابی شده باشد، نه قاضی حق رسیدگی عادلانه و شفاف پیدا میکند نه حتی متهم حق دارد خواستههای بازجویان را نپذیرد! و اگر «مسلمان»، یک «دشمن بالقوه» ارزیابی شود، کاردستیِ خانگی هم که بسازی باید خودت را آمادهی حداقل یک هفته بازجویی توسط بازجویان مهربان و درستکار سی.آی.ای کنی!آمریکاییِ اصیل که باشی «عید واقعی» را روزی میدانی که مطمئن شوی همه «حساب کار خودشان را کردهاند!» هر شب خواب دنیایی را میبینی که تمام مغزها و استعدادهایش مشتاق خدمت به تو هستند و در ذهنشان حک شده است که «تو پیشاپیش از همه چیز خبرداری» و چه دست از پا خطا بکنند، چه نکنند(!)، هر وقت دلت بخواهد میتوانی کاری کنی که برای نجات از دستت، گور خودشان را بکنند! [1]- Pratt & Whitney | کمپانی 90 ساله آمریکایی با تمرکز ویژه بر ساخت «موتور» برای انواع ماشینهای پرنده
[2] - «طرفهای ایرانی» تعبیری نخنما، مبهم و کش دار است که بازجویان آمریکایی هرگاه تمایلی به شفاف بودن ندارند و میخواهند پروندهها را سریعتر به سرانجام برسانند از آن استفاده میکنند.
[3] - حتی هیلاری کلینتون از این فرصت استفاده کرد و به هدف تبلیغات انتخاباتی، در توئیتی به سیستمهای امنیتیِ افراطیِ آمریکا طعنه زد که: «مفروضات و ترس باعث امنیت ما نمیشود، بلکه ما را عقب نگه میدارد! احمد! همچنان کنجکاو بمان و کارِ ساختن را ادامه بده.»
94/8/4 - 08:29 - 2015-10-26 08:29:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]