واضح آرشیو وب فارسی:اتاق خبر 24: امام بزرگوار، انواع سخت و جانکاهی از محنت ها و مصیبت ها را تحمل فرمود که به مقدار ایمانش به خداوند بود و هنوز از محنتی فارغ نشده بود که با سیلی از محنتهای بزرگ رو به رو می شد که انسان قادر به تحمل آن ها نبود.به گزارش خبرنگار اتاق خبر 24 : امام به خیمه اش آمد و شروع به وارسی شمشیر خود و آماده کردن آن نمود، در حالی که می گفت: یا دهر افٍ لک من خلیل کم لک بالاشراق والاصیل من صاحب و طالب قتیل والدهر لا یقنع بالبدیل و انما الامر الی الجلیل و کل حی سالک سبیل «ای روزگار! وای بر تو که چه دوستی هستی! و در بامداد و شامگاه چه بسیار است برای تو». «از دوستان و طالبانت که کشته می شوند و روزگار، کسی را به عوض نمی پذیرد». «همانا کار به پروردگار بزرگ وابسته است و هر زنده ای، راهی را در پیش می گیرد». امام با این ابیات، از مرگ شخص شریفش سخن گفته، در حالی که امام زین العابدین علیه السلام و حضرت زینب علیهاالسلام در خیمه بودند. امام زین العابدین علیه السلام هنگامی که سخن پدرش را شنید، دانست که چه می خواهد، پس بغض گلویش را گرفت و خاموش ماند و- بنا به آنچه می گوید- دانست که بلا نازل شده است، ولی بانوی بنی هاشم، هنگامی که این ابیات را شنید با پریشانی دانست که پارهٔ تنش و باقیماندهٔ خاندانش، به سوی مرگ عازم است و تصمیم بر شهادت دارد لذا بر خود مسلط شد و در حالی که جامه اش بر زمین کشیده می شد و چشمانش از اشک لبریز گشته بود، با کلمات بریده ای که قطعات قلبش با آن ها خارج می شدند، خطاب به برادرش گفت: «چه داغ و چه اندوهی است! کاش مرگ، زندگیم را می گرفت، ای حسین جان! ای سرورم! ای باقیماندهٔ اهل بیتم! آیا تسلیم شده و از زندگی ناامید شده ای؟ امروز (گویا)، جدم رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و مادرم فاطمه زهرا و پدرم علی و برادرم حسن علیه السلام در گذشته، ای باقیماندهٔ گذشتگان و سرپرست بازماندگان» (۱). امام با مهربانی به وی فرمود: «ای خواهرم! شیطان بردباریت را نابود نسازد». حضرت زینب با چهره ای که رنگش دگرگون شده و اندوه شدید قلب مهربان رنج کشیده اش را پاره پاره کرده بود، روی به برادر کرد و با درد و رنج به او گفت: «آیا تو خود را به ستم و چیره گی می گیری که آن اندوه مرا طولانی تر و قلبم را داغدار تر می سازد». آنگاه که یقین پیدا کرد که برادرش کشته می شود، نتوانست شکیبایی خود را حفظ کند، پس گریبان خود را چاک زد و بر چهرهٔ خود کوبید و بیهوش بر زمین افتاد (۲) دیگر زنان نیز در آن گرفتاری سخت، با وی شریک شدند، حضرت ام کلثوم علیهاالسلام فریاد کشید: «ای محمد! ای علی! ای مادرم! ای حسینم! بعد از تو ما تباه شده ایم». آن منظرهٔ دردناک بر جان امام اثر کرد و قلب پاکش به اندوه و حسرت نشست و روی به آن بانوان، از دختران وحی کرد و آنان را دستور به شکیبایی و تحمل بار این محنت بزرگ داد و فرمود: «ای خواهرم! ای ام کلثوم! ای فاطمه! ای رباب! بنگرید، هرگاه من کشته شدم، بر من گریبان چاک نزنید و بر چهرهٔ خود چنگ نیندازید و سخن بیهوده نگویید» (۳). امام بزرگوار، انواع سخت و جانکاهی از محنت ها و مصیبت ها را تحمل فرمود که به مقدار ایمانش به خداوند بود و هنوز از محنتی فارغ نشده بود که با سیلی از محنتهای بزرگ رو به رو می شد که انسان قادر به تحمل آن ها نبود. منابع: (۱) مقاتل الطالبیین، ص ۱۱۲ -۱۱۱. (۲) انساب الاشراف ۳۹۳ /۳. المنتظم ۳۳۸ /۵. البدایة والنهایة ۱۷۷ /۸. السیدة زینب و اخبار الزینبیات، ص ۲۱ -۲۰. (۳) طبری، تاریخ ۴۲۰ /۵. انساب الاشراف ۳۹۳ /۳.
شنبه ، ۲آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اتاق خبر 24]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]