تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هر كس فكرش به جايى نرسد و راه تدبير بر او بسته شود، كليدش مداراست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819448303




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

واکاوی شخصیت شمر/جانباز صفین چگونه قاتل اباعبدالله می شود


واضح آرشیو وب فارسی:شهیدنیوز: شهیدخبر(شهیدنیوز): محمدرضا سابقی ، نویسنده ومحقق دینی در متن ارسالی به شهید خبر ،به منش وروش شخصیتی شیطانی و ناپاک شمر بن ذی الجوشن پرداخته است . کسی که از فرماندهان سپاه امام علی (ع) در جنگ صفین تا مرز شهادت پیش رفت و... این چنین کسی حالا در کربلا شمر می شود...//..نگاهی به منش وروش شخصیتی شیطانی و ناپاک که سر مقدس سیدالشهدا ع را از بدن مطهرش برید؟؟!! یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است. از سرکردگان و فرماندهان سپاه امام علی ع در جنگ صفین و در راه امیر المومنین در میدان نبرد چنان جنگید که تا مرز شهادت پیش رفت. اگر تحلیل نمائیم در همین جنگ مذکور هم به هواداری از نفس خودش به جنگ رفته بوده است... این چنین کسی حالا در کربلا شمر می شود. با ورودش به کربلا همه چیز عوض می شود. ..همین شمر آدم کوچکی نیست حالا از اشراف و عباد زمان است!! .. اگر دعاها و نیایش های این ملعون شمر را برای من و شما بخوانند و به ما نگویند که این ها مال ذی الجوشن لعنه الله علیه است ما با آن ها گریه می کردیم.. حال می کردید..، هیچ گاه گفته نمی شود که وقتی این مزور حیله گر دستش را به حلقه خانه خدا می زد چگونه با خدا زمزمه می کرد!!!!.... فرض کنید الان از صحنه کربلا خارج شده اید، یک نفر به شما هم می بگوید همه چیز برای رفتن شما به خانه خدا آماده است. آیا شما حاضرید با پای پیاده به این سفر بروید؟ مطمئنا می گویید: نه!... اما اگر به این سفر سه و چهار ماهه که زخم بدن و خستگی، تشنگی و گرسنگی دارد. یک بار بروید..اگر مجددا بار دیگر به شما بگویند بیائید به حج برویم یقینا نمی روید. چون می گوئید واجبش را بجا آورده ام .. این آقایی ذی الجوشن خبیث که ما صحبتش را می کنیم بیست و هشت بار با پای پیاده و بدون مرکب با اینکه ثروت هم داشت!! به سفر حج واجب و عمره رفته است.. فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق و مشروب می خوردند و همچون کفتار زوزه و عربده می کشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که آن طرف سپاه خدا جندالله ایستاده اند، آدم هایی هستند که پیشانی پینه بسته داشتند. بسیاری از آن ها اهل تهجد و نافله های یومیه هم بودند... تعدادی از این افراد با پیغمبر ص هم دیده شده اند. وقتی سالار شهیدان علیه السلام به کربلا وارد شد بعضی از این افراد را صدا زد و فرمودند: « مگر شما پیغمبر را ندیدید؟»... ولی در کمال حیرت همان افرادی که پیامبر اکرم ص را دیده بودند و رو به سوی قبله و کعبه نماز می خواندند، رو در رو..و مقابل امام ع ایستاده اند. همانها و دیگر لشکریان یزید ابن معاویه هر روز در فرات غسل می کردند... غسل قربة الی الله که حسین ابن علی ع فرزند پاک رسول خدا ص را بکشند! و می گفتند: غسل می کنیم تا فضیلت و ثوابش افزون شود و بیشتر باشد... در ظهر عاشورا وقتی حضرت ابا عبدالله علیه السلام برای نماز خواندن، اذان می گفتند فکر نکنید در آن طرف کسی نماز نمی خواند. آن ها هم نماز می خواندند! برخی از این افراد و بلکه غالب آنها به ابا عبدالله علیه السلام می گویند که نماز شما قبول نیست!.. و حبیب ابن مظاهر به آن ها می گوید: «پس نماز شما قبول است؟! » ..درگیری می شود .حبیب به شهادت می رسد. حضرت حبیب ابن مظاهر پیش از نماز ظهر حضرت ابا عبدالله صلوات الله علیه به شهادت رسیدند. توجه کنید؟ چه خصوصیاتی باعث شکل گیری شخصیت های منفی می شود؟ ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم. یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر. که تقریبا شخصیت واقعی اکثریت لشکر مسلمان نما را به ما نشان می دهد .. شمری که 28 بار به مکه رفته، و در مقطعی از زندگیش از یاوران امیر المومنین ع بود، کسی که در کنار مولا علی ع .. زخمی شده بود،...چرا..و چه شد که فرمانده جنگ حضرت علی علیه السلام به این جا رسید؟ این مسئله نیاز به تحلیل و بررسی دارد. این هشدار و اندازی جدی است برای امروز و فردای ما. ذی الجوشن با سه ویژگی، شمر شد 1. دنیا گرایی و دنیا پرستی-----مثلا اولین خصوصیت شمر این بود که می گفت: شکم از همه چیز برای من مهم تر است. مهم بود که غذای خوب بخورد و برای دست یافتن به این غذا دست به هر کاری می زد. آیا غذا برای شما اولین مسئله زندگی است؟ در خانواده های ما وقتی که شام را خوردند به فکر ناهار فردا هستند. دعوای شکم دعوای مسخره ای است ؟؟ که همه ی ما با آن درگیر هستیم. فکرش را بکنید اختلاف همه غذاها ی عالم خیلی کم است. حکیمی رند در جایی می گفت: .« فرق تمام غذاها بیست سانتی متر است... یعنی از نوک زبان تا ته زبان.» وقتی از این فاصله گذشت دیگر باهم فرقی ندارند. می خواهد چلو کباب و پیتزا باشد یا نان و ماست. همه ی دعواها بر سر همین ده بیست سانتی متر!.. است. //.شمر نتوانست دعوای بیست سانتی متری را برای خود حل کند. در زندگینامه امیرالمومنین ع آمده است:...حضرت علی علیه السلام یک بار اراده کرد جگر بخورد گفت هفته بعد، هفته بعد، هفته بعد افتاد ماه بعد، یک سال این خوردن جگر را به تأ خیر انداخت. بعد از یک سال جگر تهیه کرد. دود جگر کباب کرده از دیوار خانه بیرون رفت. در زدند کسی گفت: خوش به حال شما که بوی این غذا از خانه تان بلند است من چند ماهی است از این غذا نخورده ام، حضرت فرمودند: « این غذا را به او بدهید » دوستی می گفت: مولا علی مسئله ی شکم را برای خود حل کرده بود و می توانست از غذایش بگذرد و به قول سعدی: تنور شکم دم به دم تافتن مصیبت بود روز نایافتن اما شمر نتوانست مسئله غذا را برای خود حل کند. شمر عبدالبطن یعنی اسیر و بنده ی شکم بود و این اسارت او را بیچاره کرد..... نکند عده ای از ما اسیر وبنده بطن وشکم خویش باشیم وبا هر ترفندی شده خود را به نهار و چلو وپلوی نذری برسانیم!؟ یک روز بهلول از راهی می گذشت. هارون او را صدا زد و گفت: ما را نصیحتی نمی کنی؟ می خواست او را دست بیندازد بهلول گفت: حوصله نصیحت ندارم. اما می توانم سوالی از تو بپرسم؟ گفت: بفرما. بهلول گفت: اگر می خواستی غذا بخوری و غذا را در دهانت گذاشتی و هر کاری کردی غذا پایین نرفت چه کار می کنی؟ حاضری چقدر از ثروتت را بدهی؟ هارون کمی فکر کرد و گفت: نیمی از ثروتم را می دهم. بهلول گفت: حالا سوالم را طوری دیگر مطرح می کنم. اگر غذا پایین رفت ولی هر کاری کردی نتوانستی آن را دفع کنی چه می کنی؟ گفت معلوم است می میرم. و نصف دیگر ثروتم را می دهم تا رهایی پیدا کنم. بهلول گفت: می بینی همه دعوا سر یک روده و یک فرو دادن و پس دادن است است، توجه به همین ریزه کاری ها ما را از گناه و عصیان باز می دارد... از امام علی ع پرسیدند: تقوا چیست؟ فرمود: وقتی در بیابان راه می روی سعی می کنی خارهای ریز در پایت نرود یا خارهای درشت؟ اگر عاقل باشید هر دو. تقوا این است یعنی نه مرتکب گناه کوچک شوی و نه بزرگ. چرا که گناهان ریز، زمینه ارتکاب گناهان بزرگ است. 2. نکته ی دوم که در شخصیت شمر بود این بود که چشم دیدن پیشرفت هیچ کس را نداشت و به خاطر همین مسئله است که به کربلا آمد.تا از عمرابن سعد عقب نیفتد..!! شمر نزد عبید الله بن زیاد نشسته بود که نامه ایی از عمر بن سعد به عبیدالله رسید. عمربن سعد نوشته بود: ای امیر من با حسین مذاکره کردم. حسین سه پیشنهاد دارد : 1- به مکه و مدینه برگردد. 2- اگر اجازه بدهی به هر سرزمینی بخواهد برود. 3- بیاید دست در دست یزید بگذارد و بیعت کند... البته پیشنهاد سوم را عمرابن سعد مزور خودش وبه دروغ نوشته بود.. ..عمر بن سعد به دلایلی!! نمی خواست جنگی صورت بگیرد و در آغاز دوست نداشت حسین فرزند رسول الله ص کشته شود. اما در ادامه برای جنایت آماده شد... عبید الله ابن زیاد می گفت: بد نیست اگر این طوری شود مسائل ما حل می شود. همان جا شمر محکم به پهلوی عبیدالله زد و گفت: الان فرصت بسیار خوبی است و حسین در چنگ توست. عمر بن سعد دارد سازش می کند در حالی که حسین در هفتاد کیلو متری ما اردو زده است و به راحتی می توانیم او را در پنجه خود بگیریم. اگر برگردد در مکه و مدینه قدرتی برهم می زند و دیگر هیچ کس نمی تواند با او درگیر شود. ابن زیاد گفت: خوب گفتی. الان چنگال هایمان در گلویش فرو رفته. خودت بلند شو و برو. گفت: من می روم اما اگر عمربن سعد نپذیرفت که من بجنگم، گردنش را بزنم و سرش را برای شما بفرستم؟ و خود فرمانده لشگر شوم؟ ابن زیاد گفت: این کار را بکن. شمر آدمی است که مدام از این و آن بد می گوید. او یک روح شقاوت پیشه و قساوتی عجیب دارد. خداوند در سوره حجرات به این مسئله اشاره کرده است که اگر فاسقی نزد شما آمد و خبری پیش شما آورد، زود تأییدش نکنید و هیچ گاه از خبر چینی دیگران لذت نبرید. مثلا فردی نزد ما می آید و خبری را به ما می گوید ما می گوییم راست می گویی؟ این کار باعث تشویق طرف مقابل می شود و این عامل باب غیبت و بد گویی را می گشاید. 3. قرآن مجازات بد کاران را مشخص کرده ولی بد ترین مجازات ها متوجه کسانی است که زخم بر جان و روح دیگران می زنند. حفره در روح ها ایجاد می کنند. سرزنش می کنند و می شکنند.و آبروی مردم خوب را چوب حراج می زنند.. و این خصوصیت متأسفانه در دنیا به اندازه ی ایران نیست..بنده بیشتر کشور های دیگر را هم مطالعه کرده ام و از دیگران پرسیده ام....اما هیچ کشوری لطیفه ساز تر!!.. از ایران نیست. هر چیزی را بهانه ی برای دست انداختن می کنند. در کربلا شمر ملعون بارها امام ع را مسخره نمود و حرف های آزار دهنده ای به ابا عبدالله علیه السلام زد. این سه خصوصیت از همراه امیر المومنین علی علیه السلام شمر را ساخت، شمری که در کربلا با قساوت کامل بر سینه پسر پیغمبرخاتم ص نشست و با بی رحمی تمام دوازده ضربه از پشت بر گردن مقدس ابا عبدالله علیه السلام وارد کرد و بعد هم سرخون چکان سیدالشهدا ع حسین مظلوم علیه السلام را بدست ناپاکش گرفت و از قتلگاه بیرون آمد... البته در مورد اینکه چگونه دیگران نیز همچون شمر لعنت ا...علیه با سیدالشهدا و یا دیگر ائمه هدی علیهم السلام و یا پیامبران ع جنگیدند می توان به نتایج قابل توجهی رسید... وعبرت گرفت .. نویسنده: محمدرضا سابقی


شنبه ، ۲آبان۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شهیدنیوز]
[مشاهده در: www.shahidnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن