تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كمال ادب و مروت در هفت چيز است: عقل، بردبارى، صبر، ملايمت، سكوت، خوش‏اخلاقى و مدا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815487383




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روز حادثه معجزه نخواهد شد


واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه شهروند: فروغ فکری/ بیشترین آمار تلفات در حوادث و بلایا از میان این قشر است. افرادی که به نوعی با یکی از مشکلات جسمی، ذهنی، روانی و... دست وپنجه نرم می کنند و این ناتوانی در هنگام وقوع حادثه، بیش از پیش خود را نشان می دهد و همین هم می شود عاملی که بیشترین تلفات را داشته باشند. این افراد حداقل در کشور ما، در حالت عادی هم از امکانات اولیه زندگی روزمره بی بهره اند و برای همین هم کارشناسان این حوزه معتقدند روز حادثه معجزه نخواهد شد و قشری که پیش از این هم دچار کمبودهای بسیاری بوده، در زمان حادثه این کمبودها را بیش از پیش حس خواهد کرد. با این وجود چند سالی است در سطح جهانی برای کاهش آسیب پذیری این قشر حین و پس از حادثه برنامه ریزی هایی انجام گرفته و ایران هم از سال 1392، با تشکیل کمیته ملی پیشگیری از معلولیت و حوادث طبیعی در این راه گام نهاده است. راهی طولانی و پرفرازونشیب که باید برای طی کردن آن عزم جدی و تلاشی گسترده در کشور شکل گیرد. بحث درخصوص وضع معلولان بلایا را طی میزگردی با حضور علی اردلان، سرپرست دفتر کاهش خطر بلایای وزارت بهداشت، عباس استاد تقی زاده، قائم مقام سازمان مدیریت بحران شهر تهران و موسوی دانشجوی دکترای سلامت در بلایا و ازجمله محققان طرح معلولیت و بلایا در میان نهادیم که در پی می آید: در ابتدا لازم است درخصوص آمار معلولان کشور صحبت شود چرا که در این راستا بعضا آمار ضدونقیضی وجود دارد. درحال حاضر چه تعداد معلول در سطح کشور وجود دارد؟ اردلان: آمار مربوط به این حوزه، زیرنظر سازمان بهزیستی است. براساس این آمار هم در حدود یک ونیم درصد جمعیت کشور دارای یکی از انواع معلولیت هستند و ما هم به عنوان یک مرجع رسمی باید به این سازمان رجوع کنیم. اما بحثی که درخصوص آمار معلولیت وجود دارد، بحث انواع معلولیت است. یک نفر که عینک می زند هم دارای درجه ای از ناتوانی است، همان طور که فرد قطع نخاعی اینگونه است. به این ترتیب براساس آمار بهزیستی در حدود یک میلیون و سیصد هزار نفر در کشور دارای انواع معلولیتند که از قضا به دلایل مختلف نسبت به بحث های حوادث و بلایا آسیب پذیرتر هستند. موسوی: قانون جامع حمایت از حقوق معلولان تعریفی را از معلول ارایه داده که به آن اشاره می کنم:« منظور از معلول کسی است که به تشخیص کمیته پزشکی سازمان بهزیستی کشور براساس ضایعه جسمی، ذهنی، روانی یا توأم،اختلال مستمر و قابل توجهی در سلامت و فعالیت های وی ایجاد شده باشد. به طوریکه موجب کاهش استقلال فرد در زمینه های اجتماعی و اقتصادی شده باشد.» این تعریف البته در سال 1383 توسط مجلس تصویب شده است و درحال حاضر قرار است تا اصلاحاتی در آن ایجاد شود. براساس این تعریف هم افراد دارای معلولیت از سایر افراد، به دلایل بحث های حمایتی و توانبخشی جدا می شوند. بر این اساس کمیسیون های پزشکی مخصوص به خود و شرایط متفاوتی را دارند.اما درنهایت در خصوص آمار باید گفت که براساس سرشماری نفوس و مسکن در سال 1390، یک میلیون و هفده هزار و ششصد و پنجاه و نه نفر دارای معلولیت هستند. به این ترتیب براساس این آمار 35/1 درصد دارای معلولیتند. اردلان: مطالعه دیگری هم توسط IRMIDHS ( شاخص های چندگانه سلامت در ایران) و توسط موسسه ملی تحقیقات و سلامت در سال های 89 و 90 انجام شده که براساس این مطالعه هم آمار در حدود همان یک میلیون و 300 هزار نفر است که این امر نشان دهنده این موضوع است که هم تعاریف تا حدودی مشابه بوده و هم آمار سازمان بهزیستی آمار خوبی است. این مطالعه به صورت مجزا توسط موسسه ملی تحقیقات و سلامت انجام شد و ما در این کار تحقیقی، کاری به ثبتی های سازمان بهزیستی هم نداشتیم. بر این اساس به سراغ حدود 30 هزار خانواده ایرانی رفتیم و آنها را سنجیدیم و بر این اساس این آمار به دست آمد. به این ترتیب سازمان های مرتبط، مانند سازمان مدیریت بحران و بهداشت که در این امر دخیلند، آیا به صورت جداگانه فایل هایی را برای دسته بندی افراد مشخص کرده اند؟ موسوی: سازمان بهزیستی به واسطه وظیفه ای که برعهده دارد، افراد ثبتی اش دارای پرونده هستند. هرکدام مددکار دارند. مستمری می گیرند و سایر مواردی که شاید در این بحث نیازی به بیان آن نباشد. از طرفی یک دسته از افراد هم تحت پوشش کمیته امداد قرار دارند. از سویی بهزیستی در کنار طرح توانبخشی مبتنی بر جامعه که اجرا می شود، طرح توانبخشی مبتنی بر خانواده نیز دارد که خانواده افراد معلول هم به واسطه این طرح با بسیاری از مواردی که می تواند به معلولان کمک کند آشنا می شوند. در این طرح گروهی متشکل از پزشک، مددکار، روانشناس و کارشناس توانبخشی به منزل فرد قطع نخاعی می روند و کارهای پزشکی و توانبخشی را در خانه انجام داده و به معلولان هم آموزش می دهند. به این ترتیب سایر ارگان ها، عموما از بانک اطلاعاتی که درحال حاضر موجود است استفاده می کنند. در سازمان مدیریت بحران و شهرداری تهران وضع به چه صورت است؟ آیا در این سازمان دسته بندی از این حیث که افراد دارای ناتوانی شناسایی شوند انجام گرفته؟ تقی زاده: سازمان مدیریت بحران شهر تهران به خودی خود چنین بانک اطلاعاتی ندارد چرا که جزو وظایف ذاتی اش نیست. اما شهرداری تهران که سازمان مدیریت بخشی از آن است چنین بانکی دارد. به این ترتیب که تعداد افراد آسیب پذیر را مشخص کرده ایم. این امر هم شامل معلولان می شود و هم سایر گروه های آسیب پذیر. شهرداری از سال 88-1387 بانک جامع اطلاعات زنان سرپرست خانوار را تشکیل داده و در بحث توانمندسازی آنها فعالیت می کند. این امر شامل کودکان کار نیز می شود که این مورد با همکاری بهزیستی و کمیته امداد انجام شده و هرچند وقت یکبار این اطلاعات به روز می شوند و برای اطمینان حاصل کردن از فعالیت این بانک ها، نظارت های مستمری نیز فعال است. جناب اردلان! این بانکی که جناب تقی زاده از آن نام می برند، تا چه حد می تواند در بلایا مورد توجه قرار گیرد و اثرات بلایا را کم کند؟ اردلان: شما فرمودید بانک اطلاعات در این خصوص وجود دارد؟ تقی زاده: بله و این را درخصوص شهرداری تهران گفتم که چنین موردی در شهرداری و سازمان بحران وجود دارد. اردلان: واقعیت این است که رابطه معلولیت و حوادث، تنها دو سال است که در کشور آغاز به کار کرده است و دکتر موسوی ازجمله کسانی بودند که در این وادی گام نهادند و گفتند که این موضوع مهم است. قبل از آن هرگز توجهی در این باره وجود نداشت. دو سال پیش بود که این مورد به دستورکار اضافه شد و کمیته ملی در این خصوص توسط سازمان بهداشت، سازمان مدیریت بحران کشور و با دبیری موسسه تحقیقات و سلامت کشور شکل گرفت که ازجمله دیگر اعضای اصلی این کمیته نیز سازمان هلال احمر، سازمان بهزیستی، سازمان های مردم نهاد و... هستند. طی دو سال گذشته تلاش شد شاخص های مشخصی در این زمینه شکل بگیرد و هر سازمان موظف شد تا با بودجه مقرر خود برنامه هایی را برای مقابله با معلولیت شکل دهد و سعی کند تا آن را عملیاتی سازد. این برنامه که طی گزارش ملی آمده است، در حدود 70مورد است که توسط 22سازمان مطرح شده است. برخی از این برنامه ها کوتاه مدت بودند و برخی دیگر درازمدت. اما پرسش اینجاست که چه زمانی می توان در عمل نتیجه این برنامه ها را دید؟ باید گفت که به زودی این امر ممکن نخواهد بود و در بهترین حالت به دو سال زمان نیاز است. به این دلیل که این برنامه ها باید به دستورالعمل های جزیی تبدیل شوند که وقتی سازمانی می خواهد وارد فاز عملیاتی شود، بتواند به راحتی این کار را انجام دهد. برنامه ریزی که برای دو سال آینده دارید چیست؟ آیا نقشه راه در کمیته ملی مشخص شده است؟ اردلان: ما امیدواریم چند شاخص مهم طی دو سال آینده تغییر پیدا کند. نخست آمادگی معلولان است و دوم آمادگی سازمان های امدادی و اجرایی. دو شاخص دیگر هم داریم که باید طی پنج تا 10سال آینده شاهد تغییر آن باشیم. یکی از آنها این است که معلولانی که تحت تأثیر حوادث و بلایا قرار گرفته اند، از خدمات سازمان های امدادی اعلام رضایت کنند و شاخص بعدی این است که حوادث و بلایای ما کمتر منجر به معلولیت شود. به این ترتیب از سال 1392 که کمیته شکل گرفت، 22عضو در جلسات حاضرند و این اعضا خود فعالیت هایی را به صورت داوطلبانه برعهده گرفته اند که باید این فعالیت ها روند خود را طی کند تا به نتیجه درستی دست یابد و در ابتدای راه ما باید طی دو سال آینده دو شاخص اولیه را تغییر دهیم که منجر به این شود که معلولان از ارایه خدمات رضایت داشته باشند و دیگر حوادث و بلایای ما منجر به معلولیت نشود. آمار تلفات معلولان در حوادث گذشته ایران به چه صورتی است؛ آیا آماری در این خصوص وجود دارد که مورد رصد باشد؟ اردلان: برای رصد کردن هیچ چیزی نبوده و همچنین برنامه منسجمی نیز وجود نداشته که بتوان مستندی از درون آن درآورد. آماری نیز به صورت مجزا درخصوص تلفات معلولان وجود ندارد. تنها آماری که وجود دارد این است که در حدود 2900نفر طی سال در حوادث طبیعی از بین می روند و حدود 9000 نفر مصدوم می شوند که درجات مختلفی دارد. حتما یک درصد از اینها منجر به معلولیت شده است اما تفکیکی وجود ندارد که بتوان این موارد را مشخص کرد. موسوی: آماری که در کشور هست، جای خود را دارد. در کنار این آمار در سال 2011 سازمان جهانی بهداشت گزارش مستندی از چندین کشور ارایه داد اما تفاوت در این آمار، به دلیل تفاوت موجود در تعریف هاست. به این معنی که در برخی از تعریف ها، برخی از ناتوانایی ها معلولیت است و در برخی دیگر خیر. کمیسیون جهانی بهداشت اما از فردی که باید از عینک استفاده کند یا فردی که بیماری مزمنی دارد و به خدمات خاصی وابستگی دارد، تحت عنوان معلول نام می برد و اینها صرفا تفاوت در تعاریف است. اما بحث دیگری که دارای اهمیت است، این است که به صورت رسمی در سال 2012، انجمن جهانی طب فیزیکی و توانبخشی، به صورت رسمی واحدی در انجمن جهانی تحت عنوان واحد بحران تأسیس کرد و از آن زمان بود که بحث توانبخشی وارد حوادث و بلایا شد. بخش اعظم فعالیت این واحد معطوف به افرادی شد که از قبل از شرایط بحرانی دچار معلولیت بودند و حالا در این واحد برای پس از شرایط بحرانی برنامه ریز ی های لازم انجام می گرفت. به این ترتیب ما تنها یک سال از فعالیت های جهانی در این راستا عقب هستیم؟ موسوی: همین اتفاق هم با تلاش های بسیار و کمک افرادی چون دکتر اردلان انجام گرفت که در غیراین صورت همچین چیزی ممکن نبود. شعار روز جهانی کاهش خطر بلایای طبیعی که مصادف با آن هستیم، در سال 2013، زندگی همراه با معلولیت و بلایا و براساس پیشنهاد سازمان ملل متحد بود و ما تقریبا همزمان با بحثی که در سطح جهانی به وجود آمد، در این راستا گام برداشتیم و با حمایت های دانشگاه علوم پزشکی تهران، موسسه علوم، تحقیقات و سلامت، سازمان مدیریت و پیشگیری شهرداری تهران و بسیاری از «ان جی او» ها این روند توانست آغاز به کار کند. سازمان های مردم نهاد در این راستا چگونه گام برداشته اند و آیا در کمیته هم تصمیم ساز هستند؟ موسوی: در کل کشورهای دنیا، هرجا بحث معلولیت مطرح است، به دلیل چالش های بسیار زیادی که این حوزه با خود به همراه دارد، دولت ها نمی توانند به تنهایی در آن وارد عمل شوند. به همین دلیل هم کمک ها و حمایت های سازمان های مردم نهاد می تواند یکی از بزرگترین مواردی باشد که به جامعه معلولان کمک می کند و بخشی از بار این کار بر دوش آنهاست. در کشور ما هم انجمن های مردم نهاد از جهت تعداد زیاد هستند و در حدود هفت انجمن مردم نهاد در کمیته ملی پیشگیری از معلولیت و حوادث طبیعی حضور دارند و بسیار هم باانگیزه کار می کنند. چرا که درگیر کارهای رسمی و اداری نیستند و همین هم باعث می شود تا کارها زودتر پیشرفت کند. در گزارش های سالانه ای هم که وجود دارد، گزارش آنها وجود دارد و همیشه پای ثابت کار بوده اند. اما در بحث آسیب پذیری معلولان در حوادث به پیشنهاد کمیته، بندی را به یکی از مصوبات اضافه کردیم که چند سازمان غیردولتی و مردم نهاد در این حوزه به صورت تخصصی کار کنند که این هم نیاز به زمان دارد چرا که باید این موارد به تصویب برسد و قانونی شود و همین هم نیازمند زمانی برای عملیاتی شدن است. اما مهم این است که در آن کمیته این الزام احساس و این نیاز دیده شده که به سمت تخصصی عمل کردن در این راستا حرکت کنیم و نقش سازمان های مردم نهاد به خوبی دیده شده است. در سازمان مدیریت بحران وضع به چه صورتی است؟ آیا سازمان از انجمن های مردم نهاد کمک می گیرد؟ تقی زاده: لفظ ارتباط بین معلولیت و بلایا یک بخش جدید است و همان طور که گفته شد، ما هم در کشور دو سال است که کار را شروع کردیم. معلولیت اما موضوع سابقه داری است. ما درحال حاضر پتانسیل لازم را داریم تا بتوانیم در این زمینه گام برداریم. یک زمان یک ظرفیتی را ایجاد می کنیم مثل اینکه ان جی او را ثبت و کار کنیم اما این پروسه بسیار زمانبر است آن هم در کشور ما که حساسیت ها زیاد است. نکته دیگر این است که این سازمان می خواهد کدام بخش را زیرنظر خود نگه دارد که این هم برای خود بحثی است. همه اینها علامت سوالی است که در مقابل ما وجود دارد. اما نکته اینجاست که در زمان حادثه، همین سازمان های مردم نهاد آیا برنامه عملیاتی برای معلولان دارند یا خیر؟ همین جمعیتی که این سازمان پوشش داده است، در زمان بحران چه برنامه ای برای افراد تحت پوشش خود دارد؟ از سال های گذشته یکی از استراتژی هایی که در قانون حمایت از معلولان نیز به آن اشاره شده است، بحث دسترسی معلولان به خدمات شهری است. در این زمینه اقدامات زیادی در شهرداری تهران انجام گرفته است. بحث بهسازی محیط، پل ها، رمپ هایی که باید ساخته شود و... طی این سال ها در دستورکار قرار گرفتند. همچنین از سال 1385 به بعد، کارهای بسیاری در این راستا انجام گرفته و ما باید از ظرفیت این سازمان ها استفاده کنیم. برای مثال زمانیکه ما می خواستیم سیستم حمل ونقل معلولان را در شهر تهران راه اندازی کنیم، ابتدا قرار بر این بود که خود شهرداری این وظیفه را برعهده بگیرد و آن را انجام دهد، اما درنهایت پس از مشورت ها و صحبت های بسیار زیاد، قرار بر این شد که امکانات و بودجه های لازم را به خود انجمن های مردم نهاد بسپاریم تا آنها با تجارب گسترده ای که در این زمینه دارند، وارد عمل شوند و در این صورت با راحتی و سهولت بیشتری می توانند امکانات را در اختیار افراد نیازمند قرار دهند. به این ترتیب ما برخی از طر ح ها را به همان سازمان های مردم نهاد سپردیم. همان زمان که این امر تصویب شد، در حدود 30 اتوبوس و ون در اختیار این سازمان ها قرار دادیم و در حقیقت ما صرفا نقش حمایت کننده را برعهده داشتیم و کارهای عملیاتی بر دوش خود این سازمان ها قرار گرفت و در حقیقت کار درست هم همین است. ما دو حوزه را در شهر داریم که باید از پتانسیل آنها استفاده کنیم. یکی از آنها سازمان های مردم نهاد هستند و موضوع دوم تفاوتی است که بین رسالت سازمانی «ان جی او»ها و «سی بی او»ها (ارگان های جامعه محور) وجود دارد. «ان جی او»ها ظرفیت و توان محدودی دارند و نمی توانند منطقه بزرگی را پوشش بدهند. ما باید از این سازمان ها به عنوان انجمن های تخصصی در سیاست گذاری و برنامه ریزی استفاده کنیم که بخش بزرگی از فعالیت آنها هم فعالیت اجرایی است. آنچه در این بخش مهم است، استفاده از ظرفیت هایی است که به صورت کوچک وجود دارد و ما باید روی این بخش های کوچک سرمایه گذاری کنیم. شهر تهران 375 محله دارد. در سال 88-1387 یک کانون معلولیت در محلات به عنوان «سی بی او» نداشتیم. خدمات خانواده محور داشتیم اما الان بعد از گذشت چند سال 375 کانون، در 375 محله داریم که اینها برای معلولان کار می کنند و زمینه های گوناگونی اعم از آموزش و... را دربرمی گیرد که این کانون ها حالا پتانسیل این را دارند که در حوزه بحران و بلایا نیز وارد عمل شوند. وجود ظرفیت ها یک مفهوم است و استفاده از ظرفیت ها یک مفهوم دیگر که درحال حاضر ما باید از ظرفیت های حاضر کمال استفاده را به عمل آوریم که یکی از این ظرفیت ها همین کانون های محلات است. آن چیزی که مهم است برنامه داشتن برای استفاده از ظرفیت هاست اردلان: چه زمانی نخستین جلسات برای معلولان در حوزه بلایا را برگزار می کنید؟ تقی زاده: هر زمان که شما بخواهید چرا که آمادگی در این خصوص وجود دارد. چالشی که ما همیشه با دکتر اردلان داشتیم این بوده که چه تفاوتی وجود دارد میان کلمه تاب آوری و ظرفیت؟ ظرفیت امکانات موجود است اما زمانیکه از آن استفاده کردیم می شود تاب آوری. ظرفیت این بحث در دانشگاه، سازمان های مردم نهاد، سازمان بهزیستی و... موجود بود اما چرا این کمیته به صورت مجزا شکل گرفت؟ چرا که این ظرفیت همواره به صورت بالقوه بود و بالفعل نشده بود. درحال حاضر هم بعد از دو سال اگر به من بگویند که اولویت اصلی شما برای افزایش توان معلولان در بلایا چیست؟ می گویم شناسایی از ظرفیت ها و پس از آن برنامه ریزی برای استفاده از آنها. کدام «ان جی او» می تواند شهر تهران یا سایر شهرها را با این جمعیت پوشش دهد؟ این امر تنها زمانی ممکن خواهد شد که این سازمان ها در بازه کوچکتری فعالیت کنند و در این صورت می توانند با دقت و جدیت بیشتری کار کنند. درخصوص کارهایی که می شود انجام داد یا انجام شده توضیح دهید؟ موسوی: در رابطه با کارهایی که می توان انجام داد یا انجام گرفته، باید گفت که گام های ابتدایی برداشته شده است.برای مثال «ان جی او»ی جامعه معلولان ایران که در سال 1357 تأسیس شد، در تهران هستند و در برخی از شهرستان ها هم شعبه دارند. اما مشکلی که وجود دارد این است که این انجمن تنها بیماران جسمی- حرکتی را شامل می شود. انجمن روی نابینایان کار می کند و بسیاری دیگر از انجمن ها. اما اولویت اصلی در تمامی این بخش ها، بحث آموزش است. آن هم به خود جامعه دارای معلولیت. دفتر کاهش خطر و بلایای سازمان ملل در سال 2013 که شعارش هم معلولیت و بلایا بود، مطالعه ای داشت در این زمینه و نظرسنجی را میان 130 کشور انجام داد. در این نظرسنجی مشخص شد میزان معلولانی که آشنا به بحث های معلولیت و بحران باشند در حدود 40 درصد در سطح دنیاست. بنابراین بحث آموزش، نخستین بحث مهم مطرح است. نکته دوم درخصوص بحث دسترسی است. هرکجا صحبت از معلولیت است، صحبت از دسترسی هم هست. آخرین تعریفی که سازمان بهداشت از بحث معلولیت ارایه داده است، دیگر آن تعریف قبلی نیست و در حقیقت در تعاریف جدید واژه معلول حذف شده و عنوان افراد دارای نیازهای ویژه، جایگزین آن شده است. از سویی نکته دیگری اضافه شده و این است که جامعه برای فرد محدودیت به همراه آورده است و نه مشکل ذاتی یا اکتسابی که فرد دچار آن است. اگر دسترسی زیادتر شود و خدماتی که ارایه می شود جامع و کامل باشد، مشکلی برای فرد نخواهیم داشت. ما مترو ساخته ایم اما دسترسی برای افراد معلول ایجاد نکرده ایم. پیش از این هیچ فکری در این خصوص انجام نشده. درحال حاضر سعی شده تا توجه به سمت دیگری جلب شود و آن هم این است که فضا برای فرد به درستی تعبیه نشده و همین هم مشکلات بسیاری را برایش به وجود آورده و محیط محدودیت را به فرد تحمیل کرده. از این رو در سراسر جهان از سال 1975 به بعد، انجمن هایی را می بینیم که افراد دارای معلولیت دور هم جمع شده اند و برای ارتقای زندگی و بهبود وضع خود به فعالیت می پردازند، چرا که کسی صدای آنها را به صورت تکی نمی شنود. یک گروهی از افراد هستند که پس از بلایا و بحران معلول شده اند. برای مثال در زلزله بم بین 200 تا 300 نفر قطع نخاعی داریم. هرچند این آمار، آمار قطعی نیست. یا در زلزله ارسباران، آذربایجان شرقی که در سال 1391 رخ داد و من خود در آنجا حضور داشتم، آمار خاصی وجود ندارد ولی از حدود 900 نفر مصدوم این حادثه، هرچند قطع نخاعی وجود نداشت اما شکستگی استخوان بزرگ بسیار زیاد بود و به دلیل عدم ادامه درمان های توانبخشی منجر به معلولیتی حداقل به صورت موقت می شد. چرا که براساس تعریف سازمان جهانی بهداشت، هرکس یک روز را هم نتواند از محیط استفاده کند و مشارکت کند در زندگی اجتماعی به عنوان معلول شناخته می شود. اردلان: دو نکته دیگر باید اضافه کنم. معلولان درحال حاضر چه میزان امکانات در دسترس دارند؟ چقدر توانمندند و چقدر تاب آورند. من درحال حاضر به حوادثی مثل سیل و زلزله و... کاری ندارم.سوالم این است که یک معلول در شرایط کاملا عادی و زندگی روزمره آیا می تواند از خیابان عبور کند؟ در محیط کار چه امکاناتی دارد؟ در روز حادثه معجزه نخواهد شد. جامعه اگر در شرایط عادی برنامه مشخصی برای این قشر نداشته باشد، اگر نتواند امنیت رفت وآمد آنها را تضمین کند و شرایط راحتی را برای زندگی آنها فراهم آورد؛ چطور می تواند در شرایط بحرانی چنین کاری انجام دهد؟ کارهایی که باید انجام بگیرد، به کمیته ملی برمی گردد. این کمیته باید انسجام برنامه را حفظ کند. اعضایی که دور هم جمع شده اند و به صورت داوطلبانه فعالیت کرده اند باید در روند فعالیت آنها ثبات و هماهنگی ایجاد شود. اتفاق دیگر این است که باید شواهد علمی کافی برای سوال های بدون جوابمان پیدا کنیم. درحال حاضر ما نیاز به عدد و رقم داریم تا بدانیم معلولان چقدر برای شرایط بحرانی آماده اند. باید بدانیم تا چه حد خانواده ها شرایط بحرانی و نحوه مواجهه با آن را می دانند. چه ظرفیت هایی در خانواده ها وجود دارد که می شود بر مبنای آنها برنامه آمادگی ساخت؟ همین سوال ها درخصوص سازمان ها نیز پرسیده می شود. این که سازمان ها تا چه حد برای چنین شرایطی آمادگی دارند. کار دیگری که باید انجام داد این است که برنامه های کمیته ملی پیشگیری و کاهش معلولیت در حوادث طبیعی را به سمت استان ها و شهرستان ها توسعه داد. درحال حاضر صرفا می شود در سطح برنامه ریزی کار کرد اما اگر بخواهیم این مباحث را عملیاتی کنیم نیاز است تا در سطح شهرستان ها نیز اهداف این طرح گسترش پیدا کند. این کمیته درحال حاضر به صورت منظم جلساتش را برگزار می کند؟ اردلان: بله. جلسات منظمی را به صورت فصلی برگزار می کند و گاهی دو ماه یکبار نیز جلساتی داریم. مسئولیت ستاد مرکزی با وزارت بهداشت و سازمان پیشگیری و مدیریت بحران است و دبیری آن هم با موسسه تحقیقات سلامت که در جلسات فصلی، هر سازمان کارهایی را که انجام داده است ارایه می کند و روی آنها بحث و بررسی انجام می شود. از سویی یک سامانه پایش و ارزشیابی داریم که شاخص ها را در پنج بخش درون داد، پروسه، برون داد، پیامد و اثر ارزشیابی می کند. شاخص هایی که پیش از این گفته شد که باید طی دو سال آینده به آنها دسترسی پیدا کنیم، براساس همین گزارش ها به دست خواهد آمد. تا چه حد ضعف قانونی را در این راستا دارای اثر می دانید؟ درحال حاضر در قانون مدیریت بحران هم به صورت مجزا این بحث مورد بررسی قرار نگرفته است. اردلان: اما یکی از کارهایی که به نظر می آید بسیار لازم است، حساس سازی مسئولان، معلولان و سازمان های تخصصی مردم نهاد معلولان است. نکته دیگر توجه مجلس شورای اسلامی به این بخش است. به این معنی که در بازبینی قانون جامع معلولان، موضوع حوادث و بلایا را نیز بگنجاند و مورد تأکید قرار بگیرد. موسوی: همان طور که اشاره کردید این مشکل هم در بحث قانون مطرح است و هم بحث قانون جامع مدیریت بحران. تقی زاده: در قانون اشاره به حوزه معلولیت و بحران وجود ندارد اما بحثی را شخص دکتر اردلان و سایرین نوشته اند و آن هم بحث توانبخشی پس از بحران است که در حوزه جسمی طرح ملی جامع بازتوانی در حوادث طبیعی توسط شورای هماهنگی سازمان مدیریت بحران تصویب شده و در آنجا نقش سازمان ها مشخص است و بخش ویژه ای برای بازتوانی بعد از حادثه وجود دارد. یکی از مشکلاتی که تاکنون به آن اشاره کردید، بحث عدم وجود آمار درخصوص معلولان آسیب دیده است. اما آیا تحقیقی هم وجود ندارد که نشان دهد چه مقدار از معلولیت های ما اولیه هستند و چه مقدار ثانویه؟ تقی زاده: این نکته، نکته بسیار مهم و ضروری است. پس از بروز بلایای طبیعی، بسیاری از مردم از نقاط دور و نزدیک برای کمک می آیند. اما تا چه حد این افراد برای کمک آماده هستند؟ تا چه حد آموزش های لازم برای مواجهه با مصدومان را دیده اند. کسانی که به صورت نادرستی از زیر آوار بیرون کشیده شده اند این مساله باعث شده قطع نخاع شوند و در حقیقت معلولیت ثانویه ایجاد شود و مشکل دیگر این است که عدد و رقمی برای آن وجود ندارد و تحقیقی صورت نگرفته در این خصوص. نکته ای که می تواند به این امر کمک کند این است که باید به مردم گفت که در این زمان کاری نکنند، وقتی آموزش مناسبی ندیده اند چرا که در این صورت ممکن است خسارات بسیار کمتر باشد. در تیم های آمادگی برای حوادث وضع به چه شکل است؟ آیا تیم ها برای مواجهه با معلولان آمادگی های لازم را دیده اند؟ موسوی: حتی در تصادفات جاده ای هم ما شاهد چنین وضعیتی بوده ایم. تا وقتی اورژانس بیاید مردم می خواهند کمک کنند و این کمک را به درستی انجام نمی دهند. به این دلیل که تخصص من در حوزه توانبخشی است، افراد بسیار زیادی را دیده ام که اگر در ابتدای حادثه به اشتباه جابه جا نمی شدند، می توانستند سلامت پاهای خود را به دست آورند و دوباره راه بروند. یکی از مواردی که مورد تأکید کمیته ملی نیز هست، همین موضوع است و به همین دلیل هلال احمر، اورژانس و آتش نشانی که وظایف خطیری در این زمان دارند، عضو هستند و حضور دارند و از سویی آموزش های لازم آنها نیز آغاز شده است. از سال 1392 که این کمیته کار خود را آغاز کرد آموزش ها توسط مرکز آموزشی و کاربردی هلال احمر همراه با سازمان های مردم نهاد آغاز شد. همچنین در هلال احمر بحثی با سازمان امداد و نجات هم شروع شد که سرفصلی به برنامه های مربیان و امدادگران این سازمان درخصوص نحوه مواجهه با معلولان اضافه شود. اورژانس هم از سال گذشته همکاری خود را با انجمن ناشنوایان آغاز کرد و به دنبال این هستند که درخصوص سامانه های هشدار سریع وارد عمل شوند. ما علاوه بر آنکه سامانه های هشدار برای این قشر نداریم، حتی آنها برای اطلاع از رخدادی به اورژانس یا سایر سازمان های امدادی نیز دسترسی ندارند و همین هم باعث بسیاری از تلفات شده است. زمانیکه یک فرد ناشنوا با شماره اورژانس تماس می گیرد، سامانه ای تعبیه نشده که بتواند مشکل خود را مطرح کرده و کمک دریافت کند و این ضعف، ضعف بسیار بزرگی است. برای مثال در سونامی 2011 ژاپن، نرخ تلفات افراد معلول و سالمندان، دو تا سه برابر افراد معمول بود و همین هم باعث شد تا ژاپن سامانه هشدار سریع خود را دستکاری کند و به فکر بیفتد. عدم دسترسی همین است. ارتباط ناقص است و همین هم عاملی شده تا شاهد بسیاری از مشکلات باشیم. با این وجود درحال حاضر هم اورژانس در این فکر است که برای این مشکل تدبیری اندیشیده شود و گام هایی را در این راستا برداشته است. آتش نشانی و هلال احمر هم باید در این راستا گام بردارند و نیازسنجی کنند. چنانچه اینها انجام نگیرد، آسیب پذیری قطعا بیشتر خواهد شد. کمی هم درخصوص تعامل سازمان ها در این کمیته توضیح دهید. این تعامل به چه صورتی است؟ تقی زاده: این کمیته از بالا شکل نگرفته و کاملا داوطلبانه بوده است. ظرفیت ها درحال شناسایی است. اما این ظرفیت عظیم برای نخستین بار است که دور هم جمع می شوند و نظر می دهند. از سوی دیگر ما از همه ارگان ها کسی را در کمیته داریم. از سازمان های مردم نهاد تا نهادهای دولتی و عمومی. هرچند که ما خیلی فاصله داریم تا ایده آل ها اما این واقعیت است که ما درحال حاضر برای افراد معمول هم سامانه هشدار دقیقی نداریم که بتوانیم به آن تکیه کنیم. هرچند کارهایی انجام گرفته درخصوص سامانه هشدار سریع زلزله اما درنهایت نیاز به کار بسیار زیادی احساس می شود. اطلاعات در زمینه معلولان بسیار ناقص است. باید این اطلاعات را تکمیل کنیم. از سویی کمبود بودجه موضوع اساسی است که بدون نظر به آن نمی شود انتظار داشت که بتوان کاری از پیش برد. ماه گذشته گروهی از مدیریت بحران شهر استانبول آمده بودند که در راس آنها معاون استانداری قرار داشت. اینها می گفتند که 762/1 میلیارد یورو در شهر استانبول برای مدیریت بحران هزینه شده است یعنی حدود هفت هزار و پانصد میلیارد تومان. کدامیک از سازمان های ما روی بحث مدیریت بحران چنین هزینه ای را انجام می دهند؟ حتی بسیار کمتر از این هم هزینه نمی شود. این هزینه ای که در استانبول شده است، شاید در حدود یک دوم کل بودجه شهرداری تهران است. این نشان دهنده اهمیت این موضوع است. وقتی برای این موضوع اهمیت قایل نباشیم، قاعدتا برایش بودجه مناسب تعریف نمی کنیم و همواره در دسته دوم توجه نیز قرار می گیرد. در حوزه معلولان هم همین اتفاق خواهد افتاد. اما نکته دیگر این است که با همین وضع هم می توان از ظرفیت های زیادی که وجود دارد استفاده کرد. باید اینها را شناخت و برایشان برنامه داشت. از سوی دیگر گروه های آسیب پذیر تنها معلولان نیستند بلکه سالمندان نیز جزو این قشر به حساب می آیند. درحال حاضر در حدود 100 هزار سالمند جزو کانون های محلات ما هستند. دو گروه آسیب پذیر دیگر، کودکان و زنان هستند که باید برای آنها هم برنامه ریزی داشت. درحال حاضر ما کانون های محلی تحت عنوان کانون های مادر و کودک داریم که مخاطب آنها زنان و کودکان هستند و ما باید از این بستر به درستی استفاده کنیم. جناب موسوی! شما فرمودید در سال 2012 بحث تخصصی حوزه معلولیت و بحران آغاز به کار کرد. از آن زمان تاکنون چه کارهایی انجام گرفته و آیا آماری در این راستا ارایه شده است؟ وضع فعلی ما نیز در این خصوص چیست؟ موسوی: انجمن جهانی در این سال روی این امر معطوف شد اما درستش این است که بگوییم از آغاز قرن بیست ویکم و در حقیقت پس از طوفان کاترینا در سال 2005، روی این حوزه بسیار تأکید شد و قوه محرکه ای شد تا روی معلولان تأکید شود. در این طوفان افراد آسیب پذیر بسیار زیاد بودند و همچنین افرادی که پس از آن آسیب دیدند و همین هم باعث شد تا برنامه مدیریت بحران آمریکا دچار چالش شود. بعد از آن در سال 2009-2008 اداره ای تحت عنوان اداره معلولان اضافه شد و کشورهای دیگر هم همینطور. تا زمان زلزله هائیتی که در آن هنگام هم بار دیگر مبحث معلولیت و بحران مورد توجه قرار گرفت و اقلیت ها بار دیگر دیده شدند. چرا که معلولیت ارتباط مستقیمی هم با فقر دارد. معلول- فقیر- آسیب پذیر، به صورت زنجیره ای جدایی ناپذیر هستند. فقر همه جا همراه این جریان است و نمی توان آن را از این مقوله جدا کرد. اما درحال حاضر نمی دانم که وضع به چه شکل است. تنها سال 2013 بود که آماری ارایه شد و آن هم طی نظرسنجی جهانی از میان معلولان بیش از 100 کشور انجام گرفت. براساس این آمار در حدود 40 درصد از معلولان گفته بودند که برای مواجهه با بحران آمادگی دارند و برای مواجهه با بحران برنامه ریزی کرده اند. در زمینه برنامه های تخصصی چون خروج اضطراری نیز در حدود 20 درصد از افراد اعلام آمادگی کرده بودند. در کشور ما اما چنین آمادگی وجود ندارد. ما در این دو سال اما توانستیم تا سطح معاونان وزرا پیش برویم و نفوذ کنیم. موفقیت در سازمان های مردم نهاد هم بسیار بیشتر بوده چرا که آنها از بروکراسی ها به دور هستند و به راحتی می توان با آنها ارتباط برقرار کرد. اما اینکه ما تا کجا پیشرفت داشته ایم، تنها باید گفت که کارهای زیادی پیش رو داریم و شاید تنها پس از رخ دادن یک فاجعه بتوانیم به این نتیجه دست یابیم که آمادگی های ما تا چه حد است. آیا میزان معلولان ما زیاد می شود؟ آیا اصلا می توانیم آماری داشته باشیم؟ آن زمان است که می توانیم بفهمیم این کمیته توانسته کاری از پیش ببرد یا خیر.


چهارشنبه ، ۲۹مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روزنامه شهروند]
[مشاهده در: www.shahrvand-newspaper.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن