تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 2 بهمن 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در پاسخ به پرسش از معناى سنّت، بدعت، جماعت و تفرقه فرمودند: به خدا سوگند، سنّت، هم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

چاپ جزوه ارزان قیمت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1855634720




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خداحافظی با دکتر بسیار محبوب یک سریال


واضح آرشیو وب فارسی:شفا آنلاین: شفا آنلاین>اجتماعی>سریال تلویزیونی آناتومی گری درام پزشکی درباره گروهی از انترن های جوان است که دوره آموزشی آنها به صورت کارآموزی در کنار جراحان سپری می شود تا در آینده جراح شوند.به گزارش شفا آنلاین ،راوی و شخصیت اصلی آن، «مردیت گری» است که در بیمارستان «سیاتل گریس» در شهر «سیاتل» در حال آموزش است. سریال آناتومی گری بیشتر روی زندگی کارآموزان پزشکی، دستیاران جراحی و پزشکان مختلف تمرکز دارد. داستان این مجموعه در فصول اول در خصوص پنج انترن پزشکی (جورج، ایزی، کریستینا، مردیت و الکس)، سه متخصص جراحی (دکتر برک، دکتر ادیسون مونتگمری شفرد و دکتر شفرد)، یک دستیار جراحی (بیلی معروف به نازی)، رئیس بیمارستان و چند پرستار است که در هر اپیزود با ورود چند بیمار به بیمارستان و قصه رابطه این افراد با یکدیگر که با درمان بیماران گره می خورد، درامی جذاب و پر کشش را خلق می کند.  این سریال توانسته در بخش های مختلفی از جمله داستان، کارگردانی و بازیگری، در جشنواره های امی، گلدن گلاب و ... جوایز متعددی کسب کند. این سریال جزو محبوب ترین و پربیننده ترین سریال های دنیا است. ژانر پزشکی این سریال توجه قشر تحصیل کرده و جوان جامعه، پزشکان و به طور کلی شاغلان حوزه درمان را به خود جلب کرده است. هنر این سریال جذب مخاطبانش بوده است، اما باید اذعان کرد روابط گره خورده و پیچیده بین کارکنان بیمارستان، داستان را برای بینندگان در فصل های آخر سریال ملال انگیز می کند. علاوه بر شخصیت پردازی دقیق، صحنه های قوی احساسی، موزیک متن فوق العاده، هیجان صحنه های پزشکی از جمله زیبایی های سریال آناتومی گری است. اتفاقات غیر منتظره و غیر قابل پیش بینی دراین سریال زیبایی آن را دو چندان می کند. داستان های پرمایه و جذاب همراه با بازی های خوب، قدرت زیادی به این سریال بخشیده است. سریال آناتومی گری درگیر با حوادث، سوانح و بیماری ها است، که تلاش انترن ها و جراحان برای نجات جان مصدومان و بیماران از آن داستانی جالب می سازد. صحنه های کار شده در سریال، نمایشی عالی و واقعی از محیط بیمارستان را ارائه می دهد. شرایط اورژانس، صحنه های درگیری با حوادث کاملاً ملموس، همراه با گریم های ماهرانه ببینده را میخ کوب می کنند. هیجان موجود در قسمت های سریال آن را به اندازه ی یک فیلم سینمایی جذاب می کنند. به عنوان مثال یکی از پر ببینده ترین قسمت ها به نام It’s end of the word در فصل دوم داستان مجروحی در اتاق عمل را روایت می کند که در شکمش بمبی وجود دارد، که بعد از شلیک عمل نکرده است. دست یک پرستار جوان تصادفاً روی چاشنی بمب می ماند و تکان دادن دست ممکن است منجربه انفجار بمب شود. درحالی که خنثی کنندگان برای خنثی کردن بمب می آیند و بیمارستان تخلیه شده است، اما دو اتاق جراحی فعال در حال انجام جراحی های حساس هستند که قطع جراحی منجر به مرگ مریضان می شود. شاندا ریمز، نویسنده، کارگردان و تهیه کننده آمریکایی ، که جزو سرنویسنده های سریال آناتومی گری و سازنده این اثر نیز است، بعد از رفتن «آدیسون مونتگمری» از «سیاتل گریس» ادامه ای برای سریال خود ساخت، با نام درمانگاه خصوصی. بخشی از شخصیت های مجموعه تلویزیونی درمانگاه خصوصی، قبلاً در مجموعه تلویزیونی آناتومی گری معرفی شده بودند. این سریال درباره زندگی آدیسون بعد از رفتنش از بیمارستان است. درمانگاه خصوصی هم سریالی در ژانر رومانس و پزشکی است. تولیدکنندگان سریال آناتومی گری با زیرکی خاصی، سعی کرده اند که بازیگران از نظر نژادی مختلف باشند و تلاش کرده اند، تا هیچ کدام از نژادها بر دیگری برتر نشان داده نشوند. به این ترتیب زمینه برقراری ارتباط نژادهای مختلف و مردم کشورهای گوناگون را با سریال خود فراهم کرده اند. روابط شخصیت ها در این سریال، با یکدیگر صریح و بدون ابهام است. در عین حال بسیاری از احساسات با کلمات ادا نمی شوند. در سریال هایی این چنینی که به منظور پخش طولانی مدت برنامه ریزی می شوند، معمولا تعداد نقش های اصلی زیاد است. تا امکان خلق موقعیت های متنوع و گوناگون را فراهم کند. در فصل های بعدی سریال به تناسب داستان بر تعداد شخصیت های اصلی افزوده می شود و در مقابل برخی از آنها از داستان کنار می روند. اما کنار گذاشتن یکی از شخصیت های اصلی معمولا جسارت بالایی می طلبد، ممکن است با ریزش فراوان مخاطب همراه شود. کنار رفتن دکتر شفرد، یکی از پرچالش ترین فقدان های تاریخ سریال سازی آمریکا بود. در یک شب بارانی در اوایل آپریل، «پاتریک دمپسی» آخرین حضورش در نقش «دکتر درک شفرد» را تجربه کرد. بدون اینکه اشکی ریخته شود یا مهمانی خداحافظی برای او برگزار شود، برای آخرین بار در سریال پربیننده آناتومی گری حضور پیدا کرد. هر چند کشتن شخصیت اصلی اتفاق بی سابقه ای نیست، خصوصاً زمانی که یک شخصیت اصلی می خواهد برنامه تلویزیونی را ترک کند. برای مثال درسریال «داون تون اِبی» شخصیت «متئو کراوی» با بازی «دان استیونز» در سال 2013 یک تصادف رانندگی حذف کرد. در سریال «زن خوب» شخصیت «ویل گاردنر» با بازی «جاش چارلز» در غافلگیری ای بسیار تماشایی، در دادگاه توسط شلیک گلوله کشته شد. اما خداحافظی با دکتر شفرد ملقب به مک دریم برای مخاطبان این سریال آسان نبود. واکنش طرفداران وقتی طرفداران این سریال پرمخاطب ، دریافتند قرار است مک دریم، بعد از یازده سال حضور در سریال، آنها را ترک کند بسیار غافلگیر شدند. آنها این پایان را ضربه بزرگی برای سریال می دانستند. دمپسی در 6 قسمت از این فصل از سریال حضور نداشت که این اتفاق برای اولین بار در طول این11فصل – که در تمامی آن فصل ها حضور داشت – اتفاق افتاد. تعداد زیادی از طرفداران سریال، در شبکه های اجتماعی به کمپانی ABC ، نویسنده و کارگردان سریال اخطار داده بودند که حتی فکر ایجاد تغییر به این بزرگی، بازی کردن با آتش است. یکی از طرفداران گفته بود : « حتی اگر کوچک ترین اتفاقی برای دِرک بیافتد، نمی دانم که منتظر قسمت های بعدی سریال خواهم بود یا نه.» طرفدار دیگری در صفحه خصوصی خود این قول را داده بود که : «من تا به حال حتی یک قسمت از سریال را از دست نداده ام، ولی قسم می خورم اگر رایم(نویسنده) کاراکتر تو را بکشد دیگر این سریال را دنبال نمی کنم.» دمپسی برایاین طرفدار متعصب سریال گفته بود:« کشتن شخصیت درک گزینه مناسبی نیست. او همچنین گفته این که شفرد یک شخصیت دوست داشتنی است و مردم نمی خواهند او را از دست بدهند. او به مدت10سال در زندگی آنها حضور بی وقفه داشته است.». واکنش عوامل زمانی که از سایر بازیگران این سریال محبوب در مورد همبازی بودن طولانی مدتشان با پاتریک دمپسی، در این سریال سؤال شد، «چاندرا ویلسون»با بازی« میراندا بیلی» از طریق ایمیل به EW گفت: «پاتریک دمپسی تا ابد به عنوان مک دریمی در سریال آناتومی گِری شناخته خواهد شد. درک شفرد یک عضو ابدی تاریخ تلویزیون است و رابطه بین «مِردیت» و درک نقطه اصلی داستان است که مخاطبان برای سالهای سال آن را پیگیری کرده اند.» گفت وگو با پاتریک دمپسی در مورد جدایی اش از سریال این تغییر چطور بود؟ آن روز مثل تمام روزهای کاری دیگر بود. برای من پایان بسیار ساکت و شاعرانه ای بود. سوار ماشینم شدم و در ساعات اوج ترافیک رانندگی کردم و دو ساعت بعد به خانه رسیدم. این جدایی چه تاثیری روی زندگی ات گذاشت؟ به مدت5 ماه و روزی15ساعت، برنامه زمان بندی خود را نمی دانستم. زمانی که بچه هایم از من پرسیدند می خواهی چه کارکنی؟ جوابی نداشتم ، چون دیگر برنامه زمان بندی خود را نمی دانستم. کاری که برای11سال انجام دادم در اولویت قرار گرفته بود. در حال حاضر کاری که باید انجام دهم این است که به زندگی عادی برگردم و تأثیر گذشته را کم کنم. فعلا تمرکزم را روی بهبود کارم و اتومبیل رانی گذاشتم و همچنین می خواهم پدر خوبی برای فرزندانم باشم. این اولویت های من است. در مورد بازیگری شاید در سریالی حضور پیدا کنم که 10 تا12قسمت دارد، ولی نمی دانم که اینکار را خواهم کرد یا نه. زندگی سخت است و این کار از لحاظ مالی پیشنهاد خوبی است، ولی باز این سؤال مطرح می شود که چه مقدار پول واقعاً کافی است. » آینده بازیگریت را چطور می بینی؟ خوش شانس بودم که نقش دکتر شفرد را بازی کردم. این که بازیگر فعالی باشی و خوش شانسی به این بزرگی به دست آوری که در سریالی حضور داشته باشی، که دیده می شود، برای هر کسی پیش نمی آید . این سریال در تمام دنیا شناخته شده بود و به خصوص نقشی که من بازی کردم همه جا مورد توجه قرار گرفت. این اتفاق به راحتی برای هر کسی اتفاق نمی افتد. هرگز نمی دانی که دوباره کاری خواهی کرد که به این سطح از موفقیت برسد. یقیننا به دنبال فرصت های بیشتری خواهم بود. می خواهم نقش های متفاوتی را تجربه کنم، ولی آیا به من اجازه این کار را می دهند، نمی دانم؟ این خطر وجود داردکه شدت تاثیر گذاری درک شفرد به من اجازه جلوه گری در شخصیت دیگری را ندهد و این چالشی است کهبا آن روبه رو خواهم شد. باید ببینم آیا مردم من را در شخصیت دیگری خواهند پذیرفت یا خیر. » بازیگران و بیماری در فیلم ساعت ها زندگی در نقش بهترین توصیف ممکن برای فیلم ساعت ها، به کارگردانی«استیفن دالدری»، در یک جمله، دیالوگی است که نیکول کیدمن ادا می کند: «یک روز از زندگی یک زن، تنها یک روز از زندگی یک زن.» فیلم با خودکشی «ویرجینیا وولف» آغاز می شود. وولف درحالی که هنوز چهره اش نمایان نشده، با حالتی عصبی برای همسرش یادداشتی می گذارد و سپس خود را در رودخانه غرق می کند، لئونارد دیر می رسد… فیلم سه زن را در سه مقطع زمانی گوناگون نشان می دهد. کلاریسا قصد دارد برای مهمانی امروز خودش گل بخرد و به دوست خود در اولین دیالوگش همین را اعلام می کند. وولف، قلمش را انتخاب می کند و شروع به نوشتن «خانم دالووی» می کند. لورا، کتاب«خانم دالووی» را باز می کند. کیدمن تصمیم می گیرد این طور شروع کند: «خانم دالووی گفت، خودم گل ها را برای مهمانی می خرم.» اینجا روشن می شود که قرار است یک روز این زنان یک خط ارتباطی با هم داشته باشد: «کتاب خانم دالووی» وولف، دوران نقاهت خود را طی می کند. او به دلیل حالت های پریشان روانی و دو بار قصد خودکشی به صلاح دید همسرش از لندن دور شده و به «ریچموند» که منطقه ای خوش آب و هوا است آمده است. دوست دارد در دنیای خودش باشد و حتی جرات رویارویی با خدمتکاران گستاخ خانه را ندارد و در این دنیا فقط یک نفر حق ورود دارد آن هم لئونارد است. لورا، زنی است که ظاهراً نباید در زندگی اش مشکلی داشته باشد. او همسری دارد که مهربان است و به شدت دوستش دارد، یک پسر کوچولوی شیرین، به وضع حمل دومش هم چیزی نمانده است. ظاهراً در آن صبح زیبا نباید دغدغه ای داشته باشد، اما حقیقت آن است که او بر خلاف آنچه تلاش می کند و در ظاهر نشان دهد، با خود درگیر است. او به شدت افسرده است، ولی ناامیدانه تلاش می کند نقش یک همسر و مادر شاد را بازی کند. کلاریسا، زندگی موفقی نداشته است و از همسرش جدا شده و دختری جوان دارد و سعی می کند قوی باشد، او دوستی دارد که به شدت برایش عزیز است. این دوست، ریچارد نویسنده است و دوست دارد، او را خانم دالووی خطاب کند. مهمانی امروز کلاریسا(استریپ) به خاطر اوست، اما ریچارد که مبتلا به ایدز است گمان می کند تنها به دلیل بیماریش است که به او جایزه داده اند و تمایلی برای دیده شدن در جمع ندارد، زیرا معتقد است همه دوستانش را از دست داده و دلجویی های کلاریسا هم نمی تواند نظرش را تغییر دهد. او هم در سرش صداهایی می شنود و دیالوگی در نقشش گنجانده شده که کاملاً می تواند کلاریسا را توصیف کند. او ناگهان خطاب به کلاریسا می گوید: «خانم دالووی دوست دارد مهمانی بدهد تا غمش را پنهان کند». این جمله کاملاً به هدف می زند و کلاریسا را در خود فرو می برد. بازی های این فیلم به شدت مسحور کننده است. کیدمن برای بازی در این فیلم شرایط بسیار سختی را تحمل کرده است. او در شرایطی برای بازی در این فیلم اعلام آمادگی کرد که به تازگی از همسر اولش،« تام کروز»، جدا شده بود و باید نقش زنی عصبی، با سوابق روانی، لهجه انگلیسی لندنی و نابغه را بازی می کرد. برای این کار کیدمن چندین هفته خود را در یک کلبه جنگلی حبس کرد و تمام کتاب های وولف را خواند تا بهتر او را بشناسد و نیز نوشتن با دست چپ را تمرین کرد تا حدی که دست خطش به دست خط وولف نزدیک شود و بتواند با لهجه ی لندنی از ته گلو سخن بگوید و یک فداکاری بزرگ کیدمن گریم سنگین او در این نقش بود. گریم به قدری سنگین است که قابل شناسایی نیست و همین فداکاری ها بود که او را به اسکار به خاطر این فیلم رساند. مریل استریپ طبق معمول معلوم است که با چه وسواسی تک تک میمیک ها و حالت های مختلف ادای دیالوگ را از چند ماه قبل تمرین کرده و چه عرقی برای نقشش ریخته. مور به قدری در نقش یک زن افسرده و در آستانه مرگ فرو رفته که ناخودآگاه هنوز هم حالت هایی از آن نقش را در فیلم های دیگرش می توان دید.سپید


چهارشنبه ، ۲۹مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شفا آنلاین]
[مشاهده در: www.shafaonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن