واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/ هادی محمدی
ماهیت انتفاضه جدید از نوع بیدرای اسلامی است
به رغم وحشیانهترین روشها و حیوانیترین نمادهای رفتاری از سوی صهیونیستها و سکوت مجامع جهانی این جنبش مقدس اجتماعی و جلوه جدید بیداری اسلامی در فلسطین با قوت به حیات خود ادامه داده و در حال گسترش از قدس و کرانه باختری، به غزه و اراضی 1948 نیز می باشد.
گروه بینالملل خبرگزاری فارس؛ هادی محمدی: ماهیت شناخت پدیدهها و جنبشهای اجتماعی از زوایای گوناگون حائز اهمیت است. رویکرد، کارکرد، عوامل موثر ایجابی و سلبی، انگیزه و عوامل شکلدهنده، نحوه مدیریت، بازیگران اصلی، استحکام و اثرگذاری بر شرایط تاکتیکی و استراتژیک و کلان، تفاوت و تمایز آن با نمونههای مشابه، از جمله عناوینی است که در شناخت هر پدیده اجتماعی و ارزیابی از آن باید در نظر قرار گیرند. از رخدادهای اخیر در صحنه فلسطین با نام انتفاضه سوم و یا مقدمات یک انتفاضه بزرگ یاد میشود، که بیتالمقدس، کرانه باختری و غزه و تدریجا اراضی 1948 را در برگرفته است. امروز این سوال مطرح است که آنچه در سرزمینهای اشغالی میگذرد و شورش فراگیر جوانان فلسطینی در کدام ماهیت و نام قابل دستهبندی است؟ فلسطین مظلوم از ابتدای دوره قیمومیت انگلیسی و سپس اشغالگری صهیونیستها برای آزادی خود و سرزمین مقدس فلسطین در اندیشه مبارزه و چگونگیهای آن بوده و در هر مرحله از مبارزه خود، شیوه و ساختار و رویکردی را آزمایش کرده است. اگرچه در ابتدای قیامهای خود، رفتاری خودجوش را به نمایش گذاشته ولی در یک جریان سازمانیافته و متاثر از فضای بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم و نظام دو قطبی، از تشکلهای سوسیالیستی و تاثیر پذیرفته از اتحاد شوروی، مدل ساماندهی و مبارزه و کارکرد خود را با فرمول جریانهای چپ پایهگذاری کرده و به لحاظ اتحاد و ائتلاف منطقهای و جهانی در مدار چپگراها خود را تعریف کرده است. این مردم مظلوم، خواستههای خود را در این سقف، قابل تحقق نیافته و سپس از یک موج جدید "ناسیونالیسم عربی" تاثیر پذیرفته و بدان امید بسته است. از آغاز دهه هشتاد میلادی قرن گذشته و در فضای جدیدی که گفتمان انقلاب اسلامی در منطقه خاورمیانه ایجاد کرده بود، گرایش ذاتی و فرهنگی خود را که اسلامگرایی بود، سرلوحه گفتمان مبارزاتی خود قرار داد و لذا در صدر جریانهای اثرگذار در معادله و صحنه فلسطین، گروههای اسلامگرا، بنیان هدایت جامعه فلسطینی در مبارزه را به دست گرفتند و در آن تاثیر تعیینکننده نشان دادند. یعنی در هر مرحله، از نگاه مردم، ابزارها و شیوههای مبارزه و میزان ارزش و کارکرد و نتیجه بخش بودن آن مورد توجه قرارگرفته و با خانه تکانی در هر مرحله، به مرحله جدید و شیوههای جدید وارد شده است. این انتقال و تراکم تجربه مبارزاتی با چشم باز و دلایل قابل اعتنایی صورت گرفته و روشهای جدید و گفتمان مرحله جدید نیز با امید به افزایش کارکردی مبارزه تعیین شده است. لذا ورود به هر مرحله به لحاظ نوع رفتار و عملکرد و شیوههای مبارزه و پیوندهای داخلی و خارجی و عوامل اثرگذار، با مرحله قبلی متمایز و متفاوت خواهد بود. آنچه امروز در صحنه فلسطین شاهد هستیم، یک جنبش اعتراضی انفجاری، از سوی جوانان و نوجوانان فلسطینی در تمامی شهرها و روستاهای فلسطین است که رنگ حزبی و گروهی ندارند و جریانهای حزبی یا با تاخیر به این جنبش فورانی وارد شدهاند و یا مانند حکومت خودگران و بخشهایی از سازمان فتح، با آن همراهی نمیکنند. یعنی اینکه موتور اصلی و اولیه این حرکت اجتماعی از سوی سازمانهای فلسطینی نبوده ولی در فاصله کمی به لحاظ زمانی به آنها پیوند خوردهاند. ترکیب اصلی عناصر این حرکت اجتماعی هم عمدتا کسانی هستند که در انتفاضه اول و دوم نبودهاند و نسل سوم از جامعه فلسطینی هستند که پس از آغاز دوره اسلامگرایی به میدان آمدهاند و ابزار آنها، "فلاخن" و "کارد آشپزخانه" است و با ناامن کردن محیط اجتماعی برای صهیونیستها، به عنوان یک عنصر رفتاری کمتر شناخته شده، تولید بازدارندگی میکنند. یعنی اگر در دو انتفاضه قبلی سازمانهای فلسطینی پرچمدار اولیه بودند، در این جنبش جدید این سازمانها، در بهترین شرایط و برداشت، با این حرکت نوین، همراهی میکنند. شاخص آزادیخواهی، مبارزه با ظلم و دیکتاتوری و تجاوز و اشغالگری و دفاع از مقدسات و حرم قدسی در اقصی و مردمی بودن و ناامید از سازمانهای عربی و بینالمللی و سرابهای مذاکرات سازش و حکومت خودگردان، این جنبش اجتماعی را نوعی بیداری اسلامی نشان میدهد. این بدان معناست که روشهای حمایتی و یا زوایای آسیب اجتماعی و کارکرد و اثرگذاری این جنبش اجتماعی باید با مدل بیداری اسلامی سنجیده شود. نوین بودن و دستنخوردگی و بکر بودن و کاملا مردمی بودن این جنبش اجتماعی، موجب شده تا رژیم صهیونیستی به رفتار هیستریک و جنونآمیز دست زده و برای مهار این جنبش، امکان بهرهمندی از روشهای تجربه شده را نداشته باشد. با اینکه جان کری وزیرخارجه آمریکا به منطقه آمده و عربستان رسما موضوع فلسطین را خارج از اولویتهای خود میداند و نشست اتحادیه عرب برای بررسی تحولات فلسطین به تاخیر میافتد و حکومت خودگردان، تمامی قولهای همکاری برای توقف و سرکوب این جنبش را میدهد، باز هم و به رغم وحشیانهترین روشها و حیوانیترین نمادهای رفتاری از سوی صهیونیستها و سکوت مجامع جهانی و همه رسانههای مزدور و تزویرگو غربی و عربی و آمار بالای شهید و مجروح در دو هفته گذشته، این جنبش مقدس اجتماعی، جلوه جدید بیداری اسلامی در فلسطین که گروههای اسلامی و فلسطینی را به دنبال خود میکشاند، با قوت به حیات خود ادامه داده و در حال گسترش از قدس و کرانه باختری، به غزه و اراضی 1948 نیز می باشد. این جنبش اجتماعی زمانی متولد میشود که مردم فلسطین، در 5 سال گذشته با تحولات منطقه و جریانهای تکفیری و حامیان آن آشنا شدهاند و حاکمان عرب منطقه، نقاب از چهره انداخته و در کنار رژیم صهیونیستی به کشتار مردم در سوریه و یمن مشغولند. این پدیده مردمی و اجتماعی، نوعی پالایش جدید فکری است که تکیهگاه خود را بر اهرم تکفیری گری و ارتجاع عرب و حامیان غربی آنها قرار نمیدهد و با روشهای بومی و اولیه و با ارادهای پولادین، در مقابل گرگهای وحشی صهیونیستی، با تمام قد ایستادهاند. این جنبش بیداری اسلامی، بیمها و امیدهایی دارد که برای ادامه حیات خود و ارتقاء کارکردهایش، نیازمند آسیبزدایی و افزایش اهرمهای قدرت و اثرگذاری است. انتهای پیام/
94/07/28 - 12:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]