واضح آرشیو وب فارسی:اعتماد: تجارب فراوان به درازای چندین قرن و در قرن 21، به ما می گویند که سالن های تئاتر، سینما، اپرا، موسیقی، گالری و کنفرانس ، در توسعه مدنیت و تطبیق زیبایی شناسی عمومی تاثیری به شدت مهم و پراهمیت دارند. عده ای معتقدند وجود این سالن ها، تجملی است و مکانی برای جمع شدن بی دلیل آدم ها. اما آنها از این نکته غافلند که بشر نیازمند به اجتماع و جمعیت است؛ نیازمندی ای که تعریف می کند، ما آدم ها در هر جامعه ای به مکان هایی اینچنینی نیازمندیم تا بنیان باورها، اعتقادها، فرهنگ ها و عقاید اجتماعی خود را تقویت کنیم و در کنار هم جامعه ای بهتر بسازیم. عده ای دیگر هم معتقدند که تلویزیون و رسانه های جمعی و اینترنت، می توانند جای خالی این مکان های فرهنگی را پر کنند. در حالی که این رسانه ها، رابطه هایی میان فردی را شکل می دهند و هیچ وقت، رابطه ای به بزرگی رابطه های اجتماعی مردم در سالن های فرهنگی را نمی سازند. سالن های فرهنگی رابطه میان گروه ها و اقشار مختلف جامعه را می سازند و باعث می شوند تا یک جمع فارغ از خاستگاه طبقاتی، میزان سواد، میزان درآمد و... تشکیل شود که تنها و تنها نقطه مشترکش فرهنگ و هنر است و می تواند فرهنگ جمعی را تصحیح کند، زنده نگه دارد و به نسل های بعد منتقل کند. جمعیتی که در یک سالن فرهنگی دورهم جمع می شوند، از طرز نشستن تا طرز فکر کردن و واکنش نشان دادن، می توانند روی یکدیگر اثرگذار باشند و درک جمعی از فرهنگ و هنر را به وجود بیاورند. درکی که یکی از تفاوت های اساسی ما به عنوان انسان با دیگر موجودات است و برای زنده ماندن به آن نیاز داریم. ما در سالن های فرهنگی جمع می شویم، تا پیام هایی درست و واضح از آنچه را میراث ملی و مذهبی ما هستند، ببینیم و بشنویم و درباره آنها فکر کنیم. سازندگی ذهنی ما آدم های اجتماعی، از همین سالن های فرهنگی می آید. همان طور که همین سازندگی را در مساجد، کلیساها و دیگر مکان های مذهبی به دست می آوریم. نیازمندی اجتماعی ما به این مکان ها، برای در کنار هم بودن، باهم بودن و باهم ساختن، نیازمندی است که نمی شود نادیده اش گرفت یا آن را انکار کرد. برای همین نیازمندی مهم است که نمی توانیم به تمام این مکان های فرهنگی و مذهبی، به چشم محلی برای گذر نگاه کنیم و از آنها ساده بگذریم. معماری بیرونی و درونی این مکان ها مهم هستند و نگهداری آنها مهم تر. به عنوان مثال، وقتی به معماری مسجد شیخ لطف الله نگاه می کنیم، در کنار تمام کاربری مذهبی اش، معماری زیبایی را می بینیم که به دریافت زیبایی شناسانه و ارتقای سلیقه فرهنگی مردم کمک می کند. معماری که ثابت می کند، این مسجد تنها محلی برای عبادت نیست و می تواند محلی برای تمام آن چیزی باشد که روح اجتماعی به آن نیازمند است. اما انگار این نیازمندی در ایران و از سال های آغازین قرن جدید هجری، نادیده گرفته شده. سال های سال است که نه مساجد و مکان های مذهبی و نه سالن های فرهنگی، ساختمان هایی برای پرورش روح اجتماع ساخته نمی شوند و عناصر زیبایی شناسی که در معماری اصیل و قدیمی ما وجود دارد، نادیده گرفته می شود. انگار این زیبایی شناسی از فرهنگ ما خط خورده و حتی در نگهداری آنچه به جا مانده هم، دیگر نه حساسیتی وجود دارد و نه دقتی. ما، مردمانی شده ایم که تاریخ خود را خط می زنیم؛ به همان اندازه که روی درخت ها را با چاقو خط می کشیم و یادگاری می نویسیم، روی کاشی های زیبا و درخشان مساجد تاریخی، تراکت های تبلیغاتی می چسبانیم و با ماژیک یادگاری می نویسیم. زیبایی شناسی از فرهنگ ما بیرون رفته و نه در مدارس به کودکان آموزش می دهیم و نه خودمان به عنوان بزرگ ترهایی که وظیفه سازندگی و مراقبت دارند، برای ساخت مساجدی با معماری درخشان یا سالن های فرهنگی با معماری زیبا و کاربردی، همت می کنیم. از کودک تا مدیر، همه شبیه به هم، این مسوولیت تا نیاز را نمی دانیم و همین است که وقتی می شنویم طاق اصلی تئاتر شهر فروریخته یا برج آزادی ترک خورده، نیازی برای پیگیری خبر احساس نمی کنیم و فراموشش می کنیم. ما به مساجدی با آجرهای کهنه عادت کرده ایم، به سالن های سینمایی که فقط راهروهایی تودرتو هستند و پاساژهای بزرگ آنها را در آغوش کشیده، تن داده ایم و از شهر زیبا، فقط تصویری داریم که شهرهای دیگر جهان به ما می دهند و نقش خودمان را فراموش کرده ایم. مدیریت شهری ما هم گرفتار همین فرهنگ فراموش کاری است. همین است که شهردار، چیزی از زیبایی شناسی هنر نمی داند و آنهایی که وظیفه زیباسازی شهر را در دست گرفته اند، تعریف شان از زیبایی و آوردن هنر به شهر، می شود مجسمه عجیبی که در میدان توحید نصب شده و معلوم نیست که کارگر است یا آدم خسته ای که بالشت به سر گرفته. ما یادمان رفته که معماری زیبای تمام ساختمان ها، مجسمه های هنرمندانه که در شهر می نشینند و تمام این عناصر زیبایی شناسانه، احساسات شهروندان را درگیر می کند و این درگیری اگر در مسیر درست و حرفه ای باشد، فرهنگ به ارث رسیده ملی ما را ارتقا می بخشد و به جز این، مردمانی می شویم که نتوانسته اند هنر اصیل خود را حفظ کنند و شهری دارند با ساختمان های خاکستری، سالن های فرهنگی که کارکرد اصلی خود را فراموش کرده اند و شلوغ و پر از چشم اندازهای ناخوشایند. حیف فرهنگ ملی ما، حیف معماری اصیل میراثی ما و حیف روح و ذوق هنر ایرانی است که با بی حواسی و بی توجهی ما از بین برود و نشانی از آن به جا نماند. پی نوشت: طاق اصلی سالن تئاتر شهر فروریخته، سینما آزادی هنوز پایان کار ندارد و زیرساخت های فرهنگی و هنری نه در تهران که حتی در شهرستان ها هم با مشکل رو به رو است. اتفاقی که باعث شد تا سراغ بهروز غریب پور که روزگاری خانه هنرمندان را ساخته، برویم و از او درباره نقش سالن ها و مکان هایی برای اجتماعات فرهنگی و مذهبی با معماری درست و زیبا بپرسیم.
یکشنبه ، ۲۶مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اعتماد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]