واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه جام جم: به گزارش جام جم، راز این جنایت، یک ماه قبل با سر و صداهای دختربچه ای فاش شد. با حضور اهالی در واحد شماره 5 ساختمان چهار طبقه، آنها با جسد غرق خون زن 43 ساله رو به رو شدند. با اعلام موضوع به پلیس و تیم جنایی، بلافاصله آنها در محل قتل حاضر شدند. پزشک جنایی پس از معاینه جسد علت مرگ او را خفگی به علت وجود دستمال کاغذی در گلو و اصابت ضربات متعدد چاقو به شکم و پهلویش اعلام کرد. با مشخص شدن علت قتل، کارآگاهان پلیس آگاهی تهران در بررسی خانه توانستند چاقویی خونین را در زیر تخت کشف کنند که دختر مقتول اعلام کرد چاقوی آشپزخانه متعلق به آنهاست. دختر خردسال مقتول در باره روز حادثه گفت: دیشب من خواب بودم و متوجه ورود کسی به خانه نشدم ولی صبح وقتی از اتاقم خارج شدم مادرم در پذیرایی نبود. وقتی به اتاق خوابش رفتم او غرق خون روی تخت افتاده بود. با انجام تحقیقات از اهالی مشخص شد ژیلا پس از جدا شدن از همسرش با دخترش در این خانه زندگی می کرد و از چندماه قبل افرادی به این خانه رفت و آمد داشته اند. با به دست آمدن این سرنخ ماموران تحقیقاتشان را روی آنها متمرکز کرده و توانستند آخرین نفری را که به این خانه رفت و آمد داشته شناسایی کنند. در بررسی دوربین های مدار بسته سوپر مارکت محله، تصویر مظنون اصلی هنگام خرید شارژ تلفن همراه به دست آمد. در حالی که نزدیک به یک ماه از قتل زن 42 ساله می گذشت مظنون اصلی که تبعه افغانستان است روز پنجشنبه در حوالی خیابان 13 آبان شناسایی و دستگیر شد. روز گذشته با انتقال متهم به دادسرای امور جنایی تحقیقات از او آغاز شد. مظنون 25 ساله به نام عظیم با رد اتهام قتل گفت:چندی قبل با ژیلا آشنا شدم و رفت و آمدم به خانه او شروع شد. آخرین بار یک ماه قبل ساعت 9 شب به دیدارش رفتم تا ساعت 11 شب آنجا بودم سپس به محل کارم که کارخانه بتون سازی است بازگشتم. من وقتی از پیش او رفتم، زنده بود و نمی دانم چه کسی مرتکب قتل شده است. با اظهارات مظنون اصلی جنایت، او با دستور قاضی ایلخانی بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی برای تحقیقات بیشتر و پرده برداشتن از این جنایت بازداشت شد و در اختیار کارآگاهان اداره قتل پلیس آگاهی قرار گرفت. پسر جوان قتل را انکار می کند، پس از جلسه بازپرسی در گفت وگو با جام جم از رابطه اش با ژیلا می گوید. چند سال است به ایران آمدی؟ نزدیک دو سال قبل به صورت غیرمجاز و با پرداخت پول به قاچاقچیان به تهران آمدم. در ایران چه کار می کردی؟ به عنوان کارگر در یک شرکت بتون سازی کار می کردم و یک میلیون و 800 هزار تومان درآمدم بود. ازدواج کردی؟ چند سال قبل در افغانستان ازدواج کرده و یک فرزند چهار ساله دارم. چرا به ایران آمدی؟ در کشورم کشاورز بودم اما هزینه زندگی تامین نمی شد؛ به همین دلیل برای کار به ایران آمدم. درآمدت را چه می کردی؟ من نان آور یک خانواده هشت نفره هستم و هرماه حقوقم را برای خانواده ام می فرستم. چگونه با ژیلا آشنا شدی؟ در خیابان دوست شدیم و بعد به خانه اش دعوتم کرد. چرا او را کشتی؟ من آن شب ساعت 11 خانه را ترک کردم و آن زمان او زنده بود. حتی بعد از خارج شدن از خانه اش با آژانسی که او معرفی کرده بود به خانه ام رفتم. اگر او را کشته بودم فرار می کردم.
یکشنبه ، ۲۶مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه جام جم]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]