واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فرشتههاي سفيدپوشي كه مرهم دل محرومان شدند
چندي پيش براي بازديد از فعاليت گروه جهادي منتظران ظهور، اولين و بزرگترين گروه جهادي تخصصي در زمينه دندانپزشكي كه طي شش سال فعاليت خود...
نویسنده : صغري خيل فرهنگ
چندي پيش براي بازديد از فعاليت گروه جهادي منتظران ظهور، اولين و بزرگترين گروه جهادي تخصصي در زمينه دندانپزشكي كه طي شش سال فعاليت خود به حدود هزار نفر از محرومان خدمات رايگان دندانپزشكي ارائه كرده است راهي كرمانشاه شديم و به روستاهاي «نيان»، «قيلان» و «ويژه نان» از توابع گيلانغرب استان كرمانشاه سر زديم تا با حضور در اين منطقه كمبرخوردار، انعكاسدهنده فعاليتهاي گروه جهادي «منتظران ظهور» و محروميتهاي موجود منطقه باشيم. در ادامه اين سفر با تعدادي از پزشكان اين گروه جهادي كه بسيجيوار پاي در عرصه سازندگي و محروميتزدايي گذاشتهاند، گفتوگويي انجام داديم كه ماحصلش را پيشرو داريد. نزول فرشته از آسمان روستاي نيلان و قيلان يكي از نقاطي است كه گروه دندانپزشكي در آن اقامت كردهاند و براي درمان مردم دست به كار شدهاند. در اين روستاي محروم درمانگاهي توسط نيروي انتظامي مهيا شده تا پزشكان به ويزيت و درمان مردم بپردازند. چون كار براي رضاي خداست، پزشكان با جديت خاصي مشغول كار هستند. خانم دكتر قبادي يكي از همين پزشكان است كه تلاشهايش توجه ما را به خود جلب ميكند. سراغش ميرويم و ميخواهيم كه خودش را معرفي كند. «مهنوش قبادي، متولد 1354 هستم كه درسال 1372 وارد دانشگاه دندانپزشكي دانشگاه تهران شدم و در سال 1379 در رشته تخصصي دندانپزشكي فارغالتحصيل شدم. از سال 1392 نيز فوق تخصص فلو شيت درد را در دانشگاه تهران ادامه ميدهم.» حضور يك پزشك با درجه فوق تخصص در يك گروه جهادي چيزي جز رسوخ تفكر بسيجي به آحاد مختلف جامعه نميتواند باشد. بنابراين از ماجراي پيوستن خانم دكتر قبادي به گروه جهادي منتظران ظهور ميپرسيم و پاسخ ميدهد:«من دندانپزشك آزاد هستم و عضو هيئت علمي دانشگاه. دو سال پيش در يكي از مراسم دانشگاه فيلمي از فعاليتهاي جهادي پزشكان را مشاهده كردم و متوجه حضور پزشكان و دندانپزشكان در مناطق محروم و خدمترساني به بيماران شدم. از اين رو بسيار علاقهمند شدم تا همراه گروههاي جهادي پزشكي به مناطق محروم سفر كنم. دوست داشتم تا آنجا كه در توان دارم به نيازمندان در زمينه پزشكي خدمترساني كنم. براي همين وقتي ديدم اين گروه خالصانه به دور از ريا و ظاهرسازي راهي مناطق ميشوند همراهشان شدم.» قبادي ادامه ميدهد:«ابتدا كمي دلهره داشتم و در نظرم بود كه اگر فقط مكاني براي خواب و آب جوشي براي تهيه چاي باشد كافي است. اما وقتي به مناطق محروم رسيدم متوجه شدم همان آب جوش هم وجود ندارد. اما براي من اين مسائل اهميتي نداشت. كمي از وسايل پزشكي كه گروه به آن نياز داشت را همراه خود بردم و در نهايت با امكانات عالي در خدمت مردم محروم منطقه بوديم.» همه شور و اشتياق خانم قبادي نشان ميدهد كه او باز هم همراه گروه دندانپزشكي براي درمان بيماران نيازمند راهي مناطق محروم ميشود. از اين رو از او شباهت فضاي جهادي و همت والاي جهادگران امام خامنهاي را با فضاي جهاد رزمندگان دوران دفا ع مقدس ميپرسم و ايشان در پاسخم ميگويد: «زمان جنگ من دوران راهنمايي را سپري ميكردم و چندان با فضاي جنگ آشنا نبودم. اما ارادت خاصي به رزمندگان، ايثارگران و بازماندگان جنگ داشته و دارم. خودم را مرهون غيرت رزمندگان و ايثارگران ميدانم. در اين گروه و منطقه محروم همان حال و هوا و حالات ديده ميشود. بسيجي بودنشان، ايمانشان، سختكوشيشان و اخلاصشان شباهت زيادي به رزمندگان دوران دفاع مقدس داشت. وقتي از منطقه برگشتم، چند روزي در حال و هوايي ديگر بودم. مدام تصور ميكردم از بهشت به زمين افتادهام.» از خانم قبادي ميپرسم استقبال مردم چگونه بود و او ميگويد: «مردمي كه براي درمان پيش ما ميآمدند، متفاوت بودند اما تمام تلاش گروه اين بود به افرادي كه واقعاً نيازمند بودند خدمترساني كند. مردم گريه ميكردند و ميگفتند: شما فرشتههاي سفيدپوش هستيد و از آسمان آمدهايد. اين رفتارها و استقبال آنها و همه حضورشان، انرژي فوقالعادهاي به ما ميداد. فكر ميكردند خيلي دور از ذهن است كه افرادي همه دغدغههاي خود را رها كنند و براي خدمت به آنها فاصلههاي زيادي را طي كرده و هجرت نمايند. آنها خانه بهداشتي داشتند كه امكانات دندانپزشكي نداشت و تنها چهار پزشك در گيلانغرب حضور دارند كه ميتوانند به مردم خدمترساني كنند. اما هزينههاي فوقالعاده دندانپزشكي مانع ميشد تا آنها همت كرده و خود را به گيلانغرب برسانند.» ويژه نان بعد از گفتوگو با دكتر قبادي به روستاي ويژهنان ميرويم. در آنجا نيز يك گروه پزشكي حضور دارند اين بار از ساير رشتههاي پزشكي. دهستان ويژهنان يكي ازمحرومترين دهستانهاي شهرستان گيلانغرب واقع در استان كرمانشاه است كه هم مرز با كشور عراق است. مردمان اين دهستان شيعه و كرد زبان هستند و مصداق واقعي فرمايش امام راحل كه محرومان و مستضعفان صاحبان اصلي اين انقلابند. در اينجا با دكتر رحيمي متخصص زنان آشنا ميشويم. دكتر رحيمي اولين بار است كه همراه گروه جهادي منتظران ظهور به مناطق محروم سفر ميكند. اين پزشك از شرايط خاص بيماران در مناطق محروم برايمان ميگويد و از همراهياش در سالهاي آينده با گروه جهادي:«ان شاءالله در سالهاي آينده هم همراه گروه خواهم بود، چراكه نياز مناطق محروم به حضور پزشكان بسيار بالاست. او از ويزيت 50 بيمار در هر شيفت كاري برايمان ميگويد و از اينكه برخي بيماران خاص جهت جراحي به كرمانشاه و چند مورد هم به تهران اعزام شدند تا به صورت رايگان مراحل درمانشان كامل شود.» دكتر رحيمي عفونت، كمبود ويتامين و فقر آهن را از جمله بيمارهاي شايع ميان بيماران ويزيت شده عنوان ميكند كه عوارض مناطق جنگي در بيماريهاي قلبي و تنفسي مردم اين منطقه بيتأثير نيست. شهيد خوشروان روستاي ويژه نان در دوران دفاع مقدس وفاداري خود را به نظام مقدس جمهوري اسلامي با تقديم شهدايي همچون نابغه جبهههاي گيلانغرب سردار شهيد صفر خوشروان به اثبات رسانده است. آنها در سختترين شرايط خانههايشان را ترك نكردند و از آن سنگري براي دفاع از مرزهاي كشور ساختند. زنان و مردان اين ديار همه سربازاني بودند كه هشت سال زير بمباران هواپيماها و آتش توپخانه عراق در خانههايي كه بيشتر شبيه سنگر بود ايستادگي كردند. گاهي اين ايستادگيها نتيجهاش عروج دسته جمعي خانوادههاي پاك اين روستاييان ساده و بيآلايش بود. دخترك روستايي به محض ديدن ما، به سمتمان ميدود و ميخواهد به خانهشان برويم و از نزديك شاهد محروميتها و نبود سادهترين امكانات يك زندگي شويم. دخترك نوجواني كه همه آرزويش اين است كه پزشك شود تا به مردم محروم منطقهاش خدمت كند. همه فكر من را به خود مشغول ميكند كه چگونه با اين همه محروميت خود به فكر كمك به ديگران ميافتد ! او از مسئولان گله ميكند كه حتي به فكر مردم محروم نيستند. او در دلهاي زيادي برايمان دارد؛ حرفهايي از جنس ناگفته و نانوشتهها... او ميگويد: مدت زيادي است كه نانوايي روستاي ما خراب شده و ما براي تهيه نان دچار مشكل هستيم. فاصله ما با شهر زياد است و براي افراد ناتوان و مسن هم تهيه نان سخت است. او از بيكاري دانشجويان روستا و نبود حداقلهاي يك زندگي ساده روستايي هم برايمان گفت كه در روستا خانه بهداشت مجهزي ندارند و بسياري از بيماران بد حال تا رسيدن به اولين مراكز درماني جان خود را از دست ميدهند. امروز به رغم تلاشهاي نظام مقدس جمهوري اسلامي فضا براي فعاليت بيشتر در جهت رفع محروميت و كمك به بهبود وضعيت معيشتي مردمان سرافراز اين دهستان حس ميشود. باشد كه مسئولان مربوطه بهرغم تلاشهاي خود در زمينه محروميتزدايي به فرمايشات امام خامنهاي در عدالت محوري و اقتصاد مقاومتي بيش از پر كردن آمار و بيلانهاي كاري و اداري توجه نمايند تا شايد بتوان از دين كساني كه روزي همه هستيشان را براي دفاع از مرزهاي كشور هزينه كردند، برآييم. نهال پسته به دعوت يكي از زنان اهالي به خانهاش ميرويم. خانهاي كوچك و محقر با باغچهاي كه در نهايت همت اهلش سر سبزي خاصي دارد. توجهمان به نهال پسته داخل باغچه معطوف ميشود كه مادر خانواده ميگويد: اين نهالها را پسرم كاشته تا ببيند اين خاك مستعد كاشت و برداشت محصول پسته است يا نه ! حرفها و مادرانههاي زينت نوري، اين زن روستايي از كمبود امكانات روستا شروع ميشود تا به بيكاري دو فرزند تحصيلكردهاش ميرسد. يكي از فرزندانش كارشناسي ارشد معدن است و ديگري مهندس عمران. كمي برايمان دشوار بود كه باور كنيم جوانان اين روستا آنقدر همت داشته باشند كه خود رااز اين نقطه محروم به دانشگاه برسانند اما اين واقعيت داشت. محمد شفاعتي برايمان از مشكلات و محروميتهاي روستا ميگويد. از نداشتن نانوايي روستا و نبود كار و ادامه تحصيل و دشواريهايي كه بچههاي اين روستا با آن همت والايشان، گاهي ترك تحصيل را ترجيح ميدهند. محمد شفاعتي از فراهم نبودن زيرساختهاي توسعه نظير راهها و مراكز صنعتي يا كارخانهاي با وجود برخي مواد خام نظير معدن گچ و قير طبيعي در منطقه برايمان ميگويد تا به خشكساليهاي متعدد كه باعث كاهش درآمد دامداران و كشاورزان اين منطقه كه زمينهايشان ديم است ميرسد. شفاعتي نبود پروژههاي ملي در اين منطقه را در سالهاي گذشته، عدم واگذاري شغلهاي مناسب به نيروهاي متخصص و بومي منطقه و نبود سد براي ذخيره آب كافي براي كشاورزي را از دلايل اصلي مهاجرت جوانان و اهالي روستا به شهر ميداند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]