واضح آرشیو وب فارسی:میگنا: در عصر ارتباطات که مرزهای زمانی و مکانی به طرفه العینی به مدد تکنولوژی درنوردیده شده و تحولاتی شگرف در عرصه جهانی رقم می خورد، رسانه ها در مقام ابزاری تعیین کننده به فرد کمک می کنند تا با استفاده از آخرین دستاوردهای علمی به زندگی دلخواه نزدیک تر شوند و این در حالیست که اگر این ابزار نابخردانه و یا توام با سوءنیت به کار گرفته شود کارکردی ویران کننده و مصیبت بار می یابد. بر این مبنا اولین محل بروز چنین کژتابی هایی خانواده و تجلی ظهور آن در کودک است که آسیب پذیرانه در معرض آثار منفی مواجهه با این فرهنگ رسانه ای قرار دارد. در دیگر سو مرور احوال مان نشان از آن دارد که خانواده های ایرانی چندی است تلویزیون های ماهواره ای فارسی زبان را به فرزندی پذیرفته اند. این عضو به ظاهر صمیمی که قصه گویی قهار نیز هست، تمام سعی خود را به بازمهندسی کیان خانواده با محوریت کودک معطوف نموده و به تحمیل سبک زندگی مورد نظر خود در مسیری مغایر با باورهای مذهبی و ملی مبادرت ورزیده است تا آن جا که روح غالب سپهر گفتمانی کودک را بازگویی روایت های نازل برنامه های سطحی تلویزیون های ماهواره ای و بازنمایی زوایای شخصیت های بی هویت آن برنامه ها تشکیل می دهد. به طور طبیعی یکی از دغدغه های اصلی والدین در چنین فضایی باید تامین سلامت معنوی و روانی فرزندشان محسوب شود. این که چگونه نسل جدید را از انواع آسیب های دوران مصون داشته بر اساس تعالیم ملی و دینی تربیت کنند تا در نهایت رفتارهای طفل در جریان زندگی روزمره به سبک زندگی مد نظر والدین نزدیک تر شده از عطف توجه به موضوعاتی چون ظاهر اندام و ابعاد بدن بپرهیزد. در این مقال مراد از سبک زندگی الگویی از اندیشه ها، احساسات، شناخت ها و کنش هاست که در مجموع هویت اجتماعی و شخصی فرد را می سازد که از این منظر، نحوه ساماندهی زندگی برای تحقق نیازها و خواسته ها با به کارگیری مجموعه ای از رفتارها محسوب می شود. نحوه بروز و ظهور سبک زندگی از طریق نحوه صرف زمان، پول و چگونگی گذران اوقات فراغت، انتخاب اشیای مصرفی، انتخاب علائق و ترجیحات(سلیقه) و نظایر خاص آن ممکن می شود. رسانه ها به دنبال تغییر تدریجی سبک زندگی کودک از طریق اشاعه و تبلیغ رفتارهایی هستند که مورد نظر حامیان مالی آن هاست تا جایی که زندگی را بر اساس فرض های خود به کودک معرفی کرده و الگوهای فرهنگی و هویتی مورد نظر خود را در اختیار آنان قرار می دهد. سبک زندگی سلامت محور از جمله موضوعاتی است که رسانه در چارچوب آن به جای پرداختن به پیشگیری از مشکلات مربوط به سلامت و تضمین سلامت فرد با رویکردی ناراست عطف توجه کودک را به ظاهر اندام و ابعاد بدن خود جلب می کند. لذا تلقی ایجادشده در ذهن کودک از خویش، ظاهرمدارانه، سطحی و توام با وسواسی فراوان است که از طریق الگوهایی چون عروسک های باربی و کن و دیگر شخصیت های شناخته شده کارتونی در مقام الگوهای زنانه و مردانه تشدید می شود. آغاز زودهنگام تصویرسازی پیرامون اندام و تقویت آن در ذهن کودک از سنین پیش دبستانی می تواند تفاوتی معنی دار را پیرامون چگونگی احساس وی در مورد خود رشد دهد. آمارهای نگران کننده حاصل از نظرسنجی های جهانی حکایت از آن دارد که کودک بر اساس تصویری که رسانه از اندام و کارکردش از سنین پیش دبستانی در ذهن او ایجاد کرده - چه در همان ایام و چه روزگار جوانی- اندام خود را نمی پسندد. در عین حال شواهدی نیز در دست است مبنی بر این که والدین به موازات رسانه در شکل دادن چنین تفکری و تقویت ناباوری کودک نسبت به اندام خود نقشی مهم و موثر بر عهده دارند. با عنایت به موارد فوق، پنج راهکار پیشنهادی برای ایمن ساختن کودک در برابر تصویرسازی منفی از اندام خود با تاکید بر گفت وگو و دیگر منابع حمایتی، به والدین به شرح زیر ارائه می شود: 1. از ایجاد کلیشه های جنسیتی که رسانه سعی در ایجاد آن در ذهن کودک دارد از طریق گفت وگو جلوگیری کنیم. رسانه هایی چون تلویزیون تصاویری را به نمایش درمی آورند که بدن شخصیت های مورد علاقه کودک در آن به گونه ای اغراق آمیز متناسب است و یا خطوط داستان دارای تاکیدات پررنگ تنانگی و یا قالب هایی است که دختران را با چهره هایی بزک کرده و پسران را دارای نیروی جسمی ویژه نشان می دهد. یکی از آغازین راه های رفع مشکل برای شکستن قالب های جنسیتی و اصلاح نگاه مخاطب به اندام در دوره پیش دبستانی می تواند طرح سوال هایی ساده از این دست محسوب شود: بچه ها به نظر شما صدف برای کادوی روز تولدش از کامیون بیشتر خوشش می آید یا از عروسک؟ هم چنین به هنگام گفت وگو با کودک سعی کنیم تا حد امکان از ضمایر جنس خنثی استفاده کنیم؛ به طور مثال به جای عبارت "آن گربه ماده" به عبارت "آن گربه" اکتفا شود. 2. با کودک پیرامون کلیشه های جنسیتی هنگامی که آن ها را در رسانه مشاهده می کند گفت وگو کنیم. در ابتدا تا آن جا که ممکن است کودک را از دیدن نمایش کلیشه های جنسیتی زنانه و مردانه برحذر بداریم ولی اگر زمانی کودک با این قبیل موارد رو به رو شد از وی درباره چگونگی به تصویر کشیده شدن مرد و زن از منظر ارزشی و سرگرمی پرسش کنیم. زمانی که کودک در رسانه به این قبیل قالب ها برمی خورد - به طور مثال به هنگام تماشای کارتون وینکس- در مورد آن با وی صحبت کنیم، هم چنین با بهره مندی از مهارت های سواد رسانه ای به بچه ها توضیح دهیم که در رسانه هایی مانند تلویزیون و مجله که به طور تام و تمام در خدمت تبلیغات هستند چگونه به یاری نرم افزارهای رایانه ای پوست افراد را صاف، موها را براق، و چشم ها را تاثیرگذار می کنند. 3. با جلب توجه کودک به مواردی چون اندازه های مختلف اسباب بازی ها از جمله کوتاهی و بلندی و کلفتی و نازکی آن ها، وی را به تامل پیرامون اندازه های طبیعی اندام های افراد در زندگی واقعی ترغیب و در این باره از وی پرسش کنیم و یادآور شویم که بدن های افراد به طور خداداد از شکل و اندازه ای متنوع برخوردار است که این تنوع به عمد در رسانه نادیده گرفته می شود. کودک باید درک کند آن چه درباره بدن حائز اهمیت است طبیعی بودن آن در عین سلامت است. برای باورپذیر شدن این مهم باید در دوره پیش دبستانی توانایی کودک را در همدلی با شخصیت هایی که در برنامه های تلویزیونی به دلیل اندامشان مورد طعن قرار گرفته و تحقیر می شوند افزایش دهیم و از وی بپرسیم اگر کسی شما را سرزنش کند چه احساسی دارید؟ در ضمن باید از گفت وگوهای بی مورد پیرامون رژیم های لاغری در حضور کودک بپرهیزیم. والدین به ویژه مادران به طور معمول در حضور کودک از عدم تناسب اندام خود شکایت می کنند و در پی استفاده از رژیم های لاغری آن هم از انواع غیراصولی اش برمی آیند. این امر در نحوه تامل کودک نسبت به ویژگی های بدن خود تاثیری فراوان دارد. واقعیت آن است که رسانه هم به طور مستقیم و هم به واسطه خانواده حس و تصویری خاص را از تنانگی به کودک منتقل می کند تا جایی که کودک پنج تا هشت ساله با حس نارضایتی مادر از اندامش احساس این همانی می کند. هم چنین دخترانی که پدرانشان نسبت به وزن آنان ابراز نگرانی می کنند بیش از پدرانی که به این مهم توجه ندارند به وضعیت جسمی خود اهمیت می دهند. 4. باید بچه ها را برای نگرش مثبت به بدن خود به خصوص در مورد آن چه بدن آن ها توان انجام آن را دارد تشویق کنیم. باید فضای ذهنی کودک را از بحث پیرامون وزن و ابعاد بدن به سمت خدادادی بودن آن و اهمیت سلامت آن سوق داد؛ از این رو برای طراحی فضای گفت وگو پس از آن که پاسخ کودک را در برابر پرسشی مبنی بر این که وقتی که ورزش می کند چه احساسی نسبت به بدن خود دارد دریافت نمودیم، از احساس خوب بدنی خود پس از ورزش با او صحبت کنیم و یا با طرح این موضوع که با مصرف مواد غذایی سالم در بدن خود احساس انرژی فراوان می کنیم، وجه سلامت بدن را برجسته کنیم. 5. هنگام بحث در مورد شخصیت های داستانی، افراد مشهور، دوستان و خانواده با رویکردی اخلاقی بر صفات رفتاری، استعدادها، و شخصیت آنها به جای اندازه فیزیکی و یا ظاهرشان تاکید کرده آن چه را انجام می دهند مورد توجه قرار دهیم نه آن چه را به آن شبیه هستند. کودک باید درک کند که صفاتی چون راستگویی، مهربانی، کمک به همنوع، کنجکاوی و پشتکار بیش از ظاهر افراد ارزش دارد. این مهم با ایجاد فضای گفت وگو بر مبنای سوال هایی از جمله این که چگونه می توان برای والدین یک فرزند خوب و یا برای همکلاسی خود یک دوست خوب بود و یا این که تمرین طولانی مدت او در نقاشی باعث افزایش مهارتش در ترسیم اشکال شده شکل بگیرد. در عین حال باید طفل را برای زمانی که به اظهار نظر، مقایسه و یا انتقاد دیگران از اندام و یا ظاهر خود یا افراد دیگر گوش فرا می دهد آماده و تمرین کرد که کودک در چنین شرایطی با پاسخ هایی درخور، نقش آفرینی کند مانند این که "برای من مهم نیست که او مانند چه به نظر می رسد. آن چه برای من حائز اهمیت است اخلاق و رفتار دوستانه اوست. " - سیدغلامرضا فلسفی- کارشناس دفتر تالیف کتب درسی وزارت آموزش و پرورش
شنبه ، ۲۵مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: میگنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]