واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه خراسان: رواج برخی از خرافات و مبالغه ها درباره واقعه کربلا، گوشه دیگری از مطالبی است که متفکران اسلامی نوشته اند. آمیخته شدن روایت های عاشورا با اغراق و برخی از خرافه ها، معلول وقایع گوناگونی است که به طور جداگانه نیازمند بررسی است؛ در ادامه نوشته هایی را می خوانید که عمدتاً برای خرافه زدایی از روایت این قیام بر قلم آمده است. مرثیه سرا یا حماسه سرا؟ محمد اسفندیاری اسلام پژوه معاصر و نویسنده کتاب های مختلفی در این زمینه، در کتاب «عاشورای حسین(ع) و عاشورای شیعه» درباره وجه حماسی واقعه کربلا نوشته است: «در گذشته، امام حسین(ع) بیشتر عزادار داشت تا حماسه دار و مرثیه سرا داشت تا حماسه سرا. در عزای او بسی گفتند و نوشتند و گریستند، ولی حماسه اش را، چنان که باید، ندیدند و نسرودند و پاس نداشتند. این، اولاً از آن رو بود که با نگاه عاطفی به عاشورا نگریسته می شد و مضافاً این که کاری آسان بود. پیداست که عزاداری آسان تر از حماسه داری است. عزاداری، اشک می طلبد، ولی حماسه داری، جان. امام حسین(ع) از شخصیت های «دوباره مظلوم» و «باز شهید» در تاریخ است. یک مظلومیتش این بود که او را به شهادت رساندند و مظلومیت دیگرش این که هدفش را -آن گونه که باید- درنیافتند. پس یک حسین شهید در تاریخ است و یک حسین باز شهید در طول تاریخ. یک «هدف کُشی» از امام حسین(ع) این بود که قیامش را امری شخصی و تکلیفی خصوصی معرفی کردند که نمی تواند و نمی باید الگوی دیگران باشد. «هدف کُشی» دیگر نه محو هدف امام حسین(ع)، که مسخ هدف آن حضرت است. بدین صورت که گفته می شود آن حضرت تن به شهادت داد تا مردم بگریند و آمرزیده شوند...» به مردم گفتیم که حسین اشک می خواهد و پیام دیگری ندارد همچنین دکتر علی شریعتی درباره مفهوم پیروی واقعی از امام(ع) در کتاب «حسین(ع) وارث آدم» انتقاداتی را به شیوه برخورد با واقعه کربلا وارد دانسته است. با این توضیح که باید درباره نوشته های او، نکته ای را در نظر گرفت. علی شریعتی آثارش را در عصری نگاشت که دوره مبارزه با رژیم پهلوی بود و به همین دلیل، چه خودآگاه و چه ناخودآگاه، وجه مبارزاتی و حماسی این قیام در آثار او پررنگ تر است: «یکی از بهترین و حیات بخش ترین سرمایه هایی که در تاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است. ما از وقتی که به گفته جلال، «سنت شهادت را فراموش کرده ایم و به مقبره داری شهیدان پرداخته ایم، مرگ سیاه را ناچار گردن نهاده ایم» و از هنگامی که به جای شیعه علی بودن و از هنگامی که به جای شیعه حسین بودن و شیعه زینب بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، زنان و مردان ما «عزادار شهیدان شده اند و بس»، در عزای همیشگی مانده ایم! چه هوشیارانه دگرگون کرده اند پیام حسین(ع) را و یاران بزرگ و عزیز و جاویدش را؛ پیامی که خطاب به همه انسان هاست. این که حسین فریاد می زند -پس از این که همه عزیزانش را در خون می بیند و جز دشمن و کینه توز و غارتگر در برابرش نمی بیند- فریاد می زند که «آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» و «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست. و این سؤال انتظار حسین را از عاشقانش بیان می کند، و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قائلند اعلام می نماید. اما این دعوت را، این انتظار یاری از او را، این پیام حسین(ع) را -که «شیعه می خواهد» و در هر عصری و هر نسلی «شیعه می طلبد»- ما خاموش کردیم، به این عنوان که به مردم گفتیم که حسین «اشک می خواهد»، ضجه می خواهد و دگر هیچ پیام دیگری ندارد. مرده است و عزادار می خواهد، نه شاهد شهید حاضر در همه جا و همه وقت و «پیرو».»
جمعه ، ۲۴مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]