واضح آرشیو وب فارسی:ایکنا: گروه اندیشه: در نگاه عارفانه امام حسین(ع) و پیروانش عاشقان بلند همتی هستند که برای رسیدن به معشوق حقیقی از مراحل پر پیچ و خم در مسیر تعالی گذشته اند، دیدگاهی که صدرالمتألهین نیز به آن اشاره دارد، آری امام حسین(ع) را با خدا دیدن کجا و در میدان خصم دیدن کجا؟به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از استان مرکزی، همواره از دیرباز در این مرز و بوم با نزدیک شدن به چنین روزهایی شاهد حال و هوای متفاوتی در جامعه پیرامونمان هستیم، از بازاری و کارمند و کارگر و استاد دانشگاه و رئیس و ... تا نوجوان و خردسال و مدرسه ای همگی به استقبال ماه خون می رویم و شهر را بوی اسپند و چای داغ و آب و شربت های رنگارنگ و نواهای محرمی دربرمی¬گیرد... زمان و مکان و رتبه اجتماعی و جغرافیا هم نمی شناسد... عزیزی خانه اش را، دیگری مغازه اش را، گروهی کوچه و محله شان را و برخی حتی اتومبیل شان را رنگ و بویی حسینی می بخشند. برپایی تکایا و ایستگاه های صلواتی هم که دیگر حرفی نمی¬گذارند و هرساله نیز با رشد و افزایش چشمگیرشان روبرو هستیم، همگی نیز مشکی پوش امام عزیزمان می شویم که رفت و ما را تنها گذاشت، البته تنهایی جسمی و این دنیایی، او رفت تا ما فکورتر، مؤمن تر و آگاه تر شویم نسبت به خودمان، دنیا، پیشوایمان و پروردگارمان و همه آنچه که یک انسان لازم دارد برای زندگی. شهر سیاه که می پوشد گوش هایم را می گیرم که گلویم از این همه فریاد پر نشود خیمه ها آنقدر سوخته اند که دودشان به خورشید سرایت کرده است سقاخانه ها آبشان را از دستان مرد بی دستی طلب می کنند که نامه های سرگشاده ا ش فقط بوی عشق می دهد دو صفحه از کربلا با دو خوانش متفاوت به تعبیر استاد مطهری در کتاب «حماسه حسینی» حادثه کربلا دو صفحه دارد؛ یک صفحه سفید و نورانی و یک صفحه تاریک، سیاه و ظلمانی که هر دو صفحه اش یا بی نظیر است یا کم نظیر، اندیشمند فرزانه محمد صحتی سردرودی این دو صفحه را تعبیر به دو قرائت و خوانش کرده است و آنها را به قرائت غالب و قرائت مغلوب تقسیم بندی، که در قرائت غالب امام حسین(ع) را در مواجهه با دشمنان بدکیش و بی رحم می بینیم و او را همیشه مظلوم و مقتول، در این خوانش که بیشتر دشمن دیده می شود و پیوسته از خصم سخن می رود با لحاظ کردن شاخصه های خاص خودش میتوان امام را به نظاره نشست، در این منظر امام با اوصافی همچون مظلوم و غریب موصوف می شود و عاشورا سراسر تراژدی و مصیبت است و در کتاب کربلا بلا و ابتلا بیشترین پسامد را دارد و شهادت هر یک از شهیدان عاشورا قصیده بلندی است که مطلع و مقتلش رنج و الم، و ردیفش درد و غم. در این قرائت شهید کربلا غریبی دیده می شود که در غربت و تنهایی می سوزد و ناامیدانه چشم به یاری دشمن می دوزد، همان دشمنی که در نهایت با تمام قساوت و توحش او و همه یاران و نزدیکانش را به قتل می رساند، مقتل نویسان و به تبع آن روضه خوانان، مداحان و دیگران بیش از هر منظر دیگری از این منظر به عاشورا مینگرند و برای گریاندن مردم مدام از جنایاتی که جانیان عاشورا مرتکب شدند سخن می گویند و از این که امام حسین(ع) چه می خواست، چه کرد، چه گفت و به کجا رسید؟ سخن به میان نمی آورند. آیا عاشورا فقط مصیبت است؟ پیروان این قرائت با افراط در جنایت جویی و مصیبت گویی حوادث متنهی به عاشورا را تحریف می کنند و ناخواسته و نادانسته با تنزل و تنقیص شخصیت شهیدان کربلا و در راس آنها امام حسین(ع) به تحقیر آنها می پردازند تا آنجا که به ذلت پذیری و خواری متهم شان می سازند. البته از نهضت مشروطیت به این سو در مبارزه با این قبیل تحریفات قرائت های دیگری نیز مطرح شده که در آن میان دو قرائت سیاسی-اجتماعی و حماسی-رزمی کم و بیش همچنان مدنظر عاشورا پژوهان است اما آیا تاریخچه عاشورا فقط همین یک صفحه است آیا فقط رثاست، فقط مصیبت است و چیز دیگری نیست؟ اشتباه ما همین است که می پنداریم آری. در صورتی که این تاریخچه صفحه دومی نیز دارد که در آن قهرمان حماسه حسین بن علی(ع) است، صفحه ای که مغفول مانده؛ قرائت عرفانی-عبادی. کربلا و صحنه عاشقان الهی در این صفحه امام و پیروانش عاشقان بلند همتی دیده می شوند که برای رسیدن به معشوق حقیقی از مراحل پرپیچ و خم در مسیر کمال و تعالی گذشته اند، در شعری که منسوب به نویسنده اسفار اربعه در حکمت متعالیه صدرالمتالهین است در توصیف شهدای کربلا می خوانیم: آنان که ره عشق گزیدند همه در کوی حقیقت آرمیدند همه در معرکه دو کون فتح از عشق است با آن که سپاه او شهیدند همه واضح است که این قرائت با قرائت غالب و رایج بسیار فرق دارد، که امام حسین(ع) را با خدا دیدن کجا و درمیدان خصم دیدن کجا؟ باری حسین با خدا، با حسین با خصم و حتی برخصم بسیار توفیر دارد. میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است گویا که روزگار علی(ع) برای فرزندش رقم می خورد حال و روز امام در عاشورا درست همان حال و روز پدرش امام علی(ع) در میان مسلمانان قشری و ظاهرگرا بود که می گفت: «ای مردم من شما را برای خدا و شما مرا برای خود می خواهید» (نهج البلاغه خطبه 136) و هرسخن دیگری که با مردم داشتند از باب «به اندازه فهم مردم سخن می گوییم »(الکافی) به قدر درک آنها بود نه از عمق فهم خود که خود همیشه غریب بود و تنها و زبان حال و روزشان این بود که مولوی می گوید: آنچه می گویم به قدر فهم توست مُردم اندر حسرت فهم درست پس تاریخ چه سهل است چرا که حتی در ظاهر سخنانی که از امام حسین(ع) روایت می شود نباید توقف کرد بلکه نخست باید ایشان را شناخت و سپس به فاصله فراخ و فراوانی که او با دیگران داشت پی برد و او را همیشه با خدا و برای خدا دید آنگاه به حقیقت عاشورا و شهادت حضرتش رسید. لبّ کلام این که شناخت امام حسین(ع) و صد البته حسین خدایی و نه حسین کربلایی و یا هرجایی، رمز درست شناختن و دقیق فهمیدن سخنان آن حضرت است. نباید فراموش کرد که امام حسین(ع) بیش و پیش از هرچیز عبادت گر خدا بود و با تمام وجود و هر حال خدا را عاشقانه می پرستید حسین بن علی همیشه در مقام بزرگ رضا بود و لذتی در ترک لذت دیده بود که قابل توصیف نیست و اگر برای گوش هوشی و چشم بصیرتی باشد عاشورا را عالمی خواهد دید که از عالم عادات ما بسیار فراتر است و از قطره قطره خون شهیدان کربلا هنوز هم این نوای بینوایی را خواهد شنید که: وضو خون، غسل خون، سجاده خون، محراب طاعت خون خدا را با چنین حالت، عبادت لذتی دارد حال وهمواره انتخاب با ماست سپیده دم خروس که بخواند همه چیز را انکار خواهیم کرد (اشعار نو از مجموعه اشعار خانم غزال مرادی شاعر عاشورایی اهل ساوه استفاده شده است) خبرنگار: احمد بهرامی
جمعه ، ۲۴مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایکنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]