واضح آرشیو وب فارسی:شهرآرا: مترجم: گلزردی - فارن پالیسی در شماره این هفته اش یادداشتی را با تیتر فوق نوشته و سعی کرده است دعوای بین آمریکا و روسیه را یک بار دیگر علنی جلوه دهد. این نشریه می نویسد: پوتین یا اوباما؟ در ابتدا باید گفت که این سوال صحیحی نیست، چرا که هر دو رهبر، مشاوران هوشمند و قابل اعتمادی دارند و تنها به خودشان متکی نیستند. اقدام اخیر روسیه در سوریه بسیاری را شگفت زده کرده است که آیا کرملین دوباره کاخ سفید را غافل گیر کرده و از نظر نظامی از آمریکا قوی تر است؟ فارن پالیسی در ادامه تلاش کرده است نگاهی تاریخی به چند سال اخیر بیندازد و از زاویه اقتصاد گفته است: در هفت سال اخیر سابقه پوتین برای مدتی خوب به نظر می رسد و اقتصاد روسیه در سال ٢٠١٢ به سرعت رشد یافت. اما سابقه کلی پوتین از آن زمان به بعد افت کرده است؛ اکنون اقتصاد روسیه در رکود خطرناکی به سر می برد، در حالی که اقتصاد آمریکا ثبات بیشتری دارد و نسبتا خوب پیش می رود و همچنین اقتصاد آمریکا خیلی انعطاف پذیرتر است. این نشریه آمریکایی سپس به آسیب شناسی رفتار اوباما پرداخته و نوشته است: اما اشتباه اصلی اوباما این بود که مواضع نظامی نادرست بوش را عوض نکرد، او باید سریع تر از افغانستان خارج می شد و هرگز حکومت لیبی را تغییر نمی داد. در مقابل، پوتین موفق به نظر می رسد، چراکه روسیه درمقایسه با زمانی که بسیار ضعیف بود، اکنون نقش فعال تری را ایفا می کند. اما پوتین یک کار درست دیگر هم انجام داده است و آن دنبال کردن اهدافی است که دست یافتن به آن ها نسبتا راحت است. پوتین در اوکراین یک هدف مهم داشت و آن جلوگیری از اوکراین برای نزدیک ترشدن به اتحادیه اروپا بود. به گفته فارن پالیسی، اهداف پوتین در سوریه ساده، واقع بینانه و همسو با ابزارهای محدود روسیه است. او می خواهد حکومت اسد را در قدرت نگه دارد تا برای روسیه به عنوان وسیله ای برای نشان دادن نفوذ این کشور عمل کند. در مقایسه، اهداف آمریکا نسبت به این جنگ ها تلفیقی از خیالات باطل و تناقضات استراتژیک است. در اوکراین، اتحادی از خیال پردازان نومحافظه کار و انترناسیونالیست های لیبرال خود را متقاعد کرده اند که دستیابی به توافق اتحادیه اروپا اقدام کاملا سودبخشی است که کسی نمی تواند مزیت های آن را نادیده بگیرد. در نتیجه وقتی مسکو کاملا متفاوت به این موضوع نگاه کرد، آن ها بسیار غافلگیر شدند. این نشریه ادامه می دهد: نیازی نیست که بگوییم سیاست آمریکا در سوریه حتی آشفته تر بود؛ از همان ابتدا که شورش در سوریه شروع شد، واشنگتن بیهوده سعی داشته است تا به یک سری از اهداف سخت برسد. واشنگتن می گوید اسد باید برود، اما نمی خواهد هیچ گروه جهادی جانشین او شود، ادعایش این است که می خواهد داعش را نابود کند، اما همچنین می خواهد اطمینان حاصل کند که گروه هایی مانند جبهه النصره هم موفق نشوند. واشنگتن به کمک کردها برای جنگ با داعش متکی است، اما می خواهد ترکیه هم کمکش کند و از طرفی ترکیه با کردها مخالف است. بنابراین آمریکا بیهوده در پی یافتن راه حل است. به علاوه، تصور درازمدت آمریکا برای آینده سوریه هرگز مشخص نبوده است. جای تعجب نیست که چرا اقدامات پوتین جسورانه و قاطعانه است و از آن طرف اوباما سردرگم به نظر می رسد. پوتین موفق تر به نظر می رسد چرا که اهدافش با منابعش هم خوانی دارد و این یکی از معیارهای یک استراتژیست خوب است. اما ضعف او هم این است که باوجود تلاش برای بدترنشدن موقعیت جهانی روسیه هنوز درباره برنامه های درازمدتش برای روسیه سخن به میان نیاورده یا اینکه این چنین برنامه ای ندارد.
پنجشنبه ، ۲۳مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شهرآرا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]