تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام جواد (ع):مؤمن نيازمند سه چيز است: توفيقى از پروردگار، پند دهنده اى از درون خويش و پذيرش از نصيح...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816759092




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ازدواج زوج کارتن خواب در مرکز مهر + تصاویر


واضح آرشیو وب فارسی:میزان: خبرگزاری میزان - برایش آرزوی خوشبختی می کنم. چرخی در حیاط نه چندان بزرگ مرکز مهر می زنم. حال می فهمم که عروس جوان درست می گفت که حسرت یک آغوش و حسرت یک نگاه بدون قضاوت در نگاه تمامی مهمانان موج می زند.به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان به نقل از ایسنا، درب مرکز باز می شود؛ ماشین مدل بالایشان نگاهم را خیره می کند. رسم باز کردن در اتومبیل توسط داماد اجرا و عروس و داماد دست در دست هم از میان دالان هلهله و شادی کارتن خواب های بهبود عبور می کنند، اما گویا هنوز عروس باور ندارد این سور و سات برای زندگی روشن او در آینده راه افتاده؛ همچنان می گرید؛ شاید در حسرت روزهای بد کارتن خوابی گذشته و یا شادی امید روزهای آینده... . اینجا مرکز مهر است؛ مرکزی که با همت اعضای جمعیت طلوع بی نشان ها 50 زن کارتن خواب بهبود یافته را نگهداری می کند. مرکزی که میزبان جشن ازدواج زن و مردی است که روزگاری خیابان محل خوابشان بوده است. وقتی زوج جوان وارد حیاط "مرکز مهر" شدند، بیش از هر چیز به نگاه و حالات زنان کارتن خواب بهبود یافته که مدتی پاکی برخی شاید به 15 روز می رسید، خیره می شوند. نگاه هایی که «حسرت» وجهه مشترک تمامی آنها بود . عروس و داماد می گریند. چند دقیقه ای از ورود عروس و داماد می گذرد. داماد سرگرم مراسم شده پس، کنار عروس جوان می نشینم. علت گریه هایش را می پرسم که می گوید هشت سال است در کنار همسر کنونی اش یاور جمعیت طلوع بی نشان هاست. هشت سالی که هر سه شنبه را در پاتوق و با پخش غذا بین کارتن خواب ها گذشته و در این سالها چه زنان و دخترانی را دیده اند که به دلیل بی کس و بی جا بودن، جان خود را در خیابان از دست داده اند. از آرزوی کودکی هایش می گوید که همچون تمام دختران خود را همیشه در رخت عروسی می دیده؛ حال با همان تور و تاج، در این شب ملکه قصه های رویاهای کودکی اش شده است. گویی هنوز باور ندارد این اوست که لباس سپید برتن دارد و نگاه هایی همراه با حسرت تعقیبش می کنند. از 21 سالگی می گوید که سرآغاز کارتن خوابی اش بوده و در آن سالها از همه دارایی هایش حتی "بدنش" گذشته و در حالی آرزوهایش را خاک کرده که نفس می کشیده و زنده بوده. خود را جای کارتن خوابهایی می گذارد که امروز مهمان جشن زندگی دوباره اش هستند: «خوشحالم که مهمانان مراسم من کسانی هستند که هشت ساله باهاشون زندگی کردم و خوشحالم که با شرکت در مراسم عروسی من می خندن و تبریک میگن، عروسی ما تفاوتی با بقیه عروسی ها نداره، هر کسی شادیش را جوری تقسیم می کنه، ما هم این شکلی دوست داشتیم». برایش آرزوی خوشبختی می کنم. چرخی در حیاط نه چندان بزرگ مرکز مهر می زنم. حال می فهمم که عروس و داماد جوان درست می گفتند که حسرت یک آغوش و حسرت یک نگاه بدون قضاوت در نگاه تمامی مهمانان موج می زند. با یکی از دختران جمعیت طلوع بی نشان ها هم کلام می شوم. او ازدواج دو کارتن خواب بهبود یافته را تعریف می کند و اشاره ای به علی و سارا دارد که دو سالی است در کنار هم زندگی می کنند. سراغشان را می گیرم، امشب آنها هم مهمان این بزم هستند. سارا را از دور می بینم، مشغول پذیرایی از مهمانان است و زمانی برای گفت و گو ندارد. با دیدنش باور نمی کنم او هم روزی کارتن خواب بوده پس سراغ همسرش می روم. "علی" از دوران کارتن خوابی اش می گوید که چطور علیرغم همه آنچه در زندگی اش داشته و به قول خودش روزی ثروتمند بوده، اما کارتن خواب شده. بادی به غبغب می اندازد و با غرور از پاکی 9 ساله اش می گوید و اینکه چطور از 20 سالگی تا 9 سال پیش هروئین مصرف می کرده اما در نهایت از مهر 85 با شرکت در جلسات NA پاک شده و آن را تا امروز حفظ کرده است. زنی میانسال و حدود 50 ساله توجه ام را جلب می کند. کنارش می نشینم. چند ثانیه ای می گذرد. نگاهم می کند. می پرسم که دوست دارد با هم هم صحبت شویم که می گوید:«از چی؟». روایت زندگی اش را می پرسم. نگاهی به آسمان می دوزد. بدون مقدمه شروع می کند و می گوید: «اسمم سانازه. 52 سالمه، از 46 سالگی شیشه مصرف می کردم،. طلاق گرفته بودم و پیش بابام بودم، اما وقتی فهمید معتاد شدم از خونه پرتم کرد بیرون». بغضش را می خورد و ادامه می دهد: «حتی الان که چهار ماه و یک روزه پاکم باز هم خونه راهم نمی ده فقط خواهرم یه وقتایی میاد اینجا بهم سر می زنه». لبخند تلخی دارد و با همان لبخندش می گوید :«اینجا خونه ماست (مرکز مهر). راضیم. همه چی داریم. اینجا تازه بافتنی هم یاد گرفتم. دوست ندارم از اینجا بیرون برم. اگه برم همان آش و همان کاسه اس، مگه اینکه بابام قبول کنه برگردم خونه». غمی در جمله آخرش است، گویا در این دنیا تمام امیدش پدری است که منتظر نگاه دوباره اش است. ادامه می دهد: «کارتن خوابی بد، بد، خیلی بد. دو بار خفتم کردند، با چاقو تهدیدم کردن، مردای معتاد وقتی نشئه می شن همه کار می کردند اما وقتی خمار بودند حتی اگه می زدی تو سرشون نمی پرسیدن چرا زدی؟». با شرمساری سرش را پایین می اندازد و لحنی بچه گانه به خود می گیرد. داستان زندگی اش را تعریف می کند و از اعتیادش آن هم در 46 سالگی می گوید. می گوید از خوشی دورهمی هایی که روزگارش را سیاه کردند: «توی مهمونی های آنچنانی بالای شهر رفت و آمد داشتم، اولین بار اونجا کشیدم. گفتن نمیزاره خسته شی، انرژی بهت میده، به خودم اومدم دیدم وسط خیابونا آواره شدم و همونایی که معتادم کردن الان دارن اونور آب ....». به چهره اش عمیق می شوم. غرق در افکارش است. آرزویش را می پرسم که سریع می گوید: «تا حالا بهش فکر نکردم». نمی گذارد حرفم را ادامه دهم. یکدفعه از جایش بلند می شود، روبوسی می کند و با گفتن «خوشحالمون کردی که اومدی»، خیلی مودبانه خواستار جدایی مان می شود. هنوز از ساناز جدا نشده ام که زنی حدود 40 ساله با آرایشی نسبتا غلیظ کنارم می آید. دستم را به گرمی می فشارد و می گوید: «ببخشید تور و خدا باعث زحمت شما هم شدیم. منت گذاشتید و اومدید». نمی دانم نسبتش با عروس و داماد و یا در مهمانی که به سر می برد، چه بود. تشکری کرد و رفت؛ سریع، همچون آمدن بدون مقدمه اش. حسرت ها، نگاه های پر از بغض و خنده ها را می بینم. می بینم که چطور آدمها بغض ها را با پکی محکم به سیگار از دل خارج می کنند. گویی می خواهند تمام غم ها و نداشته هایشان را با دود از دل بیرون کنند تا شاید مرهمی باشد بر دل بی یاورشان. ساعت از 12 گذشته، سور و سات عروسی دیگر باید جمع شود، زنان و دختران سیگار به دست همچنان مشغول صحبتند، خداحافظی می کنم و از مرکز مهر بیرون می آیم و در تمام مسیر به آمارهای نه چندان درست 15 تا 17 هزار کارتن خواب کشور که به گفته مسئولان بهزیستی حدود یک درصد را کودکان آنها و حدود 5 تا 10 درصد را زنان تشکیل می دهند و همچنین هشدار نسبت به روند رو به رشد تعداد زنان کارتن خواب توسط مسئولان شهری فکر می کنم. در چنین شرایطی تا چه حد برنامه های علمی و مدون برای پیشگیری از این آسیب، جلوگیری از شیوع آن و یا حتی ساماندهی افراد مبتلا انجام شده؟ اقدامات صورت گرفته تاکنون چقدر موثر بوده اند؟ آیا نیازی به بازنگری دستورالعمل ها و یا سیاست های موجود دراین حوزه نیست؟ /انتهای پیام/ خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


چهارشنبه ، ۲۲مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: میزان]
[مشاهده در: www.mizanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن