واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه خراسان: علیرضا حیدری- دکترجواد مرتضایی ،عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی علاقه اش بیشتر معطوف به حافظ شده است . " ز شعر دلکش حافظ" و "از موسیقی معنوی حافظ " نشانی از دغدغه های مطالعاتی ایشان در باره حافظ است.در نشستی کوتاه که در بنیاد فردوسی با وی داشتم از حافظ گفتیم و با استاد این گونه وارد بحث شدم که، از نگاه من مفاخر ایرانی هر کدام به نوعی می توانند ارجاعاتی تاریخی - فرهنگی برای نسل های مختلف باشند. چنانکه مثلا فردوسی از ارجاعات ما در بحث زبان فارسی و ملیت است، سعدی در مباحثی مثل اندرزگویی، آموزگاری اخلاق و گاه غزل پرنیانی عاشقانه منبع ارجاعمان می شود، مولانا به گاه اندیشه ورزی و عرفان اسلامی محل رجوع ما می شود،در حالی که به واقع نمی دانیم حافظ کی و کجا می تواند از ارجاعات ما باشد. به نظر من حافظ مثل دریایی است که رودهای بسیاری از اقلیم های متفاوت فکری در آن سرازیر شده است از این رو همه آنها هست اما هیچ کدام آنها به تنهایی نیست واین کار را دشوار می کند .شما چه فکر می کنید؟ مثال خوبی زدید که حافظ را به دریا تشبیه کردید برپایه همین مثال من می توانم بگویم جامعه را در خیلی جاها می توان به حافظ ارجاع داد به جز بحث ملی گرایی که خیلی حافظ در این وادی وارد نشده است و یا اساسا شعرش به این سمت نمی چرخد. استاد خرمشاهی تعبیر زیبایی درباره حافظ دارد و می گوید: حافظ بیش از آن که انسان کامل باشد ،کاملا انسان است. این کاملا انسان یعنی اینکه هر انسانی دو بعد جسمانی و روحانی دارد. شعرحافظ به هر دو جنبه توجه دارد.ما سه رویکرد به حافظ داریم: یکی رویکرد عام است واینکه شعر او کاملا عرفانی است که من این نظر را نمی پسندم چون برخی غزل های او را حتی نمی توان تاویل عرفانی کرد.رویکرد دیگر این است که او یک انسان دهری بود که به زندگی سرخوشانه می پرداخت که این هم درست نیست. رویکرد اول طرفدار زیادی دارد اما رویکرد دوم طرفدار کمتری دارد. رویکرد سوم که رویکردی متعادل و معقول است همان توجه به وجه پارادوکسیکال حافظ است. یعنی هم توجه به وجه جسمانی و هم وجه ملکوتی انسان.بنابراین شعر حافظ برای همه اعصار و همه نسل ها پاسخگوست. به همین دلیل طیف مخاطبان حافظ گسترده اند. جالب است که این چند سویه بودن شعر حافظ از همان عصر حافظ زبانزد هم بوده است.در کتاب " حبیب السیر"حکایتی نقل می کندکه خیلی بردرست یا نادرست بودن آن تاکید نداریم ولی گمان من این است که برخی از این حکایت ها برخاسته از یک حقیقت است.در آنجا آورده شده است که روزی شاه شجاع به حافظ می گوید چرا شعر تو هر بیتش با هم تفاوت دارد .بیتی به وصف عاشق و بیتی به وصف معشوق می پردازد و هربیتی برای خودش سازی می زند. حافظ در پاسخ می گوید: مهم این است که شعر من جهانگیر شده است ولی شعر بعضی ها از دروازه شیراز هم بیرون نرفته است که برخی می گویند شاه شجاع این را به خودش هم می گیرد چون شاعر هم بوده است.الان هم باید چند سویه به شعر حافظ نگاه کنیم. من به یک نکته اینجا اشاره کنم و آن اینکه بین غزل حافظ با غزل غیر حافظ به طور عام فاصله زیاد است. یعنی چه ؟مگر چه اتفاقی در شعر حافظ افتاده که غزل او را از غزل غیر حافظ چه در قبل از او وچه در بعد از او ممتاز می کند؟ این تفاوت در فرم است یا محتوا؟ آنچه موجب امتیاز غزل حافظ می شود در فرم خیلی نمود دارد. من بارها این را گفته ام و این دیدگاه را از استاد شفیعی کدکنی در " کیمیای هستی" گرفته ام.البته من هم با همین دیدگاه به شعر حافظ نگاه کرده ام. آن تعبیر این است که حافظ بیش از هرشاعر دیگری توانسته است از همه ظرفیت شعر فارسی در فرم غزل استفاده کند. یعنی اینکه در حدود 50 سال شاعری، او به طور قوی تر 500 غزل گفته است. یعنی سالی 10 غزل که خیلی زیاد نیست. به نظر می رسد حافظ مدام غزل ها را ویرایش می کرده است. از این رو هیچ دو نسخه خطی حافظ نداریم که تمام ضبط غزل ها یکسان باشد. اختلاف نسخه ها در باره دیگر شاعران بخشی توسط ناسخان انجام شده است.اما در باره حافظ 90 درصدش مربوط به خود حافظ است که مدام تغییر می داده است. من پیشنهاد می کنم دوستان به "کیمیای هستی" دکتر شفیعی و نیز مقدمه هوشنگ ابتهاج در "حافظ به سعی سایه" مراجعه کنند.شما اگر بخواهید واژه ای را از یک غزل حافظ جابه جا کنید کاملا به چشم می آید ولی این کار را ممکن است در باره دیگر شاعران مثل مولانا بشود انجام داد. یک وجه این ارجاع عمومی و همیشگی به حافظ همین بحث تفال به دیوان اوست. اگر ممکن است بیشتر در باره تفال از شعر حافظ بفرمایید. ببینید من در جای دیگری هم که این پرسش از من شد گفته ام ،از آنجا که حافظ را لسان الغیب خوانده اند و به عقیده برخی ازغیب خبر می دهد و همچنین قرآن را به گونه های مختلف در شعرش منعکس کرده، شعر وی از نظر اکثر مردم مقدس شمرده می شود. البته این یک علت علمی هم دارد چرا که غزل حافظ در قرن هشتم ویژگی هایی پیدا می کند که بعدها در سبک هندی شناخته می شود.این ویژگی در تعداد قابل توجهی از غزل های حافظ مشاهده می شود بدین ترتیب که بیت ها در محور عمودی عناصر معنا و خیال ارتباط پررنگی با هم ندارند و گاهی مستقل به نظر می رسند. به عبارت دیگر یک غزل شامل دو محور افقی و عمودی است. منظور از محور افقی ارتباط بین دو مصراع با یکدیگر است و منظور از محور عمودی ارتباط تک تک بیت ها در قالب غزل با هم است. تا عصر حافظ انسجام معنا در اشعار وجود داشته است به این صورت که شاعر هم عصر یا پیشین او مانند مولانا، سعدی و یا عطار تمامی اشعار خود را حول محور یک موضوع کلی می سروده اند. کاری که حافظ انجام می دهد و برخی آن را الهام گرفته از قرآن می دانند، این است که استقلال نسبی را به ابیات یک غزل بخشیده است، درست مانند قرآن که در برخی از سوره هایش هر آیه به یک موضوع پرداخته است.مجموعه این عوامل باعث می شود که وقتی شما تفالی به دیوان حافظ می زنید اگر آنچه که در ذهن شماست در بیت اول پیدا نکنید به سراغ بیت بعدی خواهید رفت. چه بسا اگر غزل یک پیام واحد داشت شما هیچ گاه به آنچه که در ذهن داشتید نمی رسیدید. استاد! وضعیت حافظ پژوهی را چطور می بینید،چه در عرصه کتاب و چه پایان نامه ها و رساله ها؟ هیچ وقت پژوهش در باره امثال حافظ پایان نمی پذیرد. متاسفانه الان نزدیک به دو دهه است که شمار آثار حافظ پژوهانه زیاد نیست و دانشجویان بیشتر به مباحث نظریه وارداتی خصوصا در حوزه هرمنوتیک و زبان شناسی و غیره گرایش پیدا کرده اند و جالب است که چون ترجمه است عمدتا درست فهمیده نمی شود. یک پز روشنفکرانه هم دارد البته. دقیقا. آفرین. همین پز روشنفکرانه است که مشکل ساز شده است.دکتر شفیعی کدکنی تعبیر قشنگی دارد وآن اینکه ریای روشنفکرانه از ریای مذهبی بدتر است. به هر حال این موج باعث شده است که پژوهشگران کمتر سراغ حافظ بروند. هنوز هم آثار استادانی چون: شفیعی کدکنی ،منوچهر مرتضوی، خرمشاهی و دکتر نامداریان یا استادسعید حمیدیان سرآمد است. از آثار خودتان بگویید. در"از عرفان شعر حافظ" به همان بحث عارف بودن یا نبودن حافظ اشاره کرده ام." از موسیقی معنوی شعر حافظ" را بعد تر چاپ کردم که به بحث موسیقی شعر حافظ می پردازد و سرانجام دوازده گفتار درباره شعر حافظ در کتاب "زشعر دلکش حافظ"جمع شده است.
دوشنبه ، ۲۰مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]