واضح آرشیو وب فارسی:ایبنا: حسین باهر خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا )- مراسم بزرگداشت حافظ عصر امروز شنبه (18 مهرماه) در مرکز بین المللی یونسکو برگزار شد. پروفسور حسین باهر، در این مراسم که با حضور شهروز فلاحت پیشه، مدیر کل سازمان بین المللی فرهنگ و ارتباطات اسلامی، پرفسور یوسف ثبوتی، منجم، علی خدایی، موسیقی دان و خواننده سنتی، حسین فخیمی، برنده تندیس جایزه صلح یونسکو، دکتر عبدالمهدی مستکین، و پرفسور سید حسن امین با همکاری سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد گفت: هر حافظ پژوه این افتخار را با تفسیر، ترجمه، تقریظ دیوان حافظ برای خود دست و پا می کند که در کنار جاودانگی حافظ به خلود برسد. وی افزود: من هم توفیق داشته ام که محضر پاره ای از این بزرگان را درک کنم. بزرگوارانی همچون استاد بهاءالدین خرمشاهی، شهید مرتضی مطهری و دکتر علیقلی محمودی بختیاری. با شناخت مختصری از رفتارشناسی کوانتومیک، با نامیدن «حافظ» به عنوان «خاتم الشعرا» چند نکته ساختاری و رفتاری این عظمت انسانی را می ستایم. خواجه در قیاس با شیخ اجل، حکیم و مولانا شاید به مفهوم «صاحب»، «مالک» و در رأس همه «خداوندگار» باشد. در شعری از لسان الغیب می خوانیم: «تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن/ که خواجه خود روش بنده پروری داند». این جامعه شناس اضافه کرد: شمس الدین در قیاس با «مصلح الدین» و «جلال الدین» و غیره تداعی کننده «نور» و «اشراق» و لذا نوربخشی به دین است. «محمد» نامی است که اکثر شعرا و عرفای ایرانی مسلمان، بیش از سایر نام ها داشته اند و این نام نشانه متدین بودن خانواده نامدار است. «حافظ» در قیاس با سعدی، فردوسی و خموش، تخلصی است که شاعر بر اساس تبحرش، تقریباً در عموم غزلیات خود به کار برده است. و در مواردی هم که ناچار بوده مدح ممدوح را به عمل آورد، اول بیت تخلصی اش را سروده و بعداً به مدح ممدوح حکومتی پرداخته است. البته تخلص «حافظ» عمدتاً به خاطر حافظ قرآن بودنش بوده است، و خود نیز می فرماید: «عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت». باهر توضیح داد: آن گونه که از غزلیات حافظ برمی آید، حافظ از علوم و معارف ادبی، اخلاقی و عرفانی زمان خود آگاهی داشته و همچون زنبور عسل از گرده های آن ها برخوردار شده و عسل ابیاتش را آفریده است. خودش می فرماید: «این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد/ اجر صبری است کزان شاخ نباتم دادند». حافظ به دین و ایمان اسلامی به همان اندازه توجه داشته است که به سنت و آیین ایران و جهان و این مدعا با ارجاع به ابیاتش قابل اثبات خواهد بود. این حافظ شناس گفت: حافظ همواره با چهارمدعی برخورد می کند؛ زاهد، صوفی، محتسب و مفتی. او می گوید: «می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب/ چون نیک بنگری همه تزویر می کنند». در آخر باید بگویم که حافظ با بکارگیری سمبل های می و مطرب و معشوق و مینا به مخاطب خود مثبت اندیشی با مکانیزم عشق ورزی و شادمان زیستی می آموزد. او می گوید: «از چهار چیز مگذر گر عاقلی و زیرک/ امن و شراب بی غش معشوق و جای خالی». شهروز فلاحت پیشه، مدیر کل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز در این نشست گفت: حافظ را باید از منظر ملی و بین المللی مورد واکاوی قرار داد. از منظر ملی، حافظ مانند دیگر مشاهیر سهم عمده ای در هویت سازی و انسجام بخشی به ملیت ما در کشور بزرگی مانند ایران دارد. تدریس شناخت این شیوه از کودکی در نظام آموزشی ما وجود دارد اما به ویژه در سال های اخیر نیاز مبرمی برای درک بهتر کودکان و نوجوانان از مشاهیر و از همه مهم تر حضرت حافظ حس می شود. نظام آموزش و پرورش باید تحولاتی داشته باشد. در این زمینه تلاش هایی انجام گرفته است اما هنوز کافی نیست و جای تلاش بیشتر دارد. وی افزود: رسانه های اجتماعی و رسانه ملی باید کمک بیشتری به شناساندن درست چهره و آثار مشاهیرمان داشته باشند. تلاش برای معرفی این بزرگان به شکل هر روزه است که ملکه ذهن بچه های ما می شود. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تلاش دارد تا تصویر ایران را در ذهن مخاطب خارجی خود در جهان تغییر دهد و اصلاح و به روز کند. این کاری است که همه کشورها انجام می دهند. بزرگ ترین ابزار ما در این حوزه، فرهنگ و ادبیات فارسی است. ما یکی از چند کشور پر قدمت در جهان هستیم و باید از این ظرفیت نهایت استفاده را ببریم. ما در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تلاش کرده ایم که این وظیفه را با همکاری دیگر سازمان ها انجام بدهیم. فلاحت پیشه ادامه داد: در این زمینه نیاز به همیاری بیشتری داریم و من از همین لحظه دست کمک به سوی نهادهای مختلف و استادان محترم دراز می کنم. ما احتیاج داریم که گروهی به شکل بین رشته ای با یک زبان بین المللی آن ها را به جهان بشناسانند. منظورم از زبان بین المللی صرفاً ترجمه نیست؛ می خواهم بگویم که این آثار بنا به ذائقه بین المللی باید منتشر و در جهان پراکنده شوند. یعنی آنچه امروز در جهان معنا دارد و قابل عرضه است باید نمایان شود. ما آثاری از این دست را باید با زبانی ساده و قابل فهم برای دنیا بازگو کنیم و آن وقت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان دستگاه دیپلماسی کشور و از سر تمنا می تواند دست به کارهایی بزند تا جهان، ایران را با این داشته ها به یادآورد و بشناسد. پرفسور یوسف ثبوتی، فیزیک دان و منجم نیز در این نشست گفت: من نه حافظ شناسم و نه اهل ادبیات. من کمی فیزیک بلدم و منجمی هم می کنم. به اعتبار آرای صاحب نظران در علوم اجتماعی، ابن خلدون از نخستین متفکرانی است که بر دانش جامعه شناختی تأمل کرده و از اصول حاکم بر آن سخن گفته است. ابن خلدون در مقدمه کتاب خود عامل تحولات اجتماعی را «عصبیت» می داند. با کلمات امروزی «عصبیت» گونه ای آمادگی اجتماعی است که در یک قوم برای پذیرش یک نظر و رفتار به وجود می آید و به صورت آرزوی ملی برای نیل و تعالی بخشیدن به آن تجلی می کند. وی افزود: دو مثال ابن خلدون برای پذیرش اسلام در زمان جاهلیت جامعه عرب و سقوط جامعه اشرافی ساسانی آموزنده و قابل توجه است. به نظر او عرب جاهلی پیش از آن که رسول الله(ص) ندای توحید سر دهد خود را به وفای عهد و احترام به قول و قرارهای قبیله ای و میان قبیله ای متعهد کرده بود و تجلی این نمود در ماه های حرام و آداب حج جاهلی متجلی می شد که دست کم به مدت چند روز هیچ خشونتی حتی در حد آزردن حشرات موذی از او سر نمی زد. وجود چنین آمادگی و عصبیتی به عرب امکان داد که آموزه های اجتماعی و اخلاقی حضرت رسول اکرم(ص) را درک و جذب کند و در فاصله زمانی کوتاه که به فاصله یک چشم بر هم زدن است، خود را به یک جامعه صاحب اصول و نو و از نظر فرهنگی «مهاجم» متحول کند. حافظ در دیوان خود نمود این تجلی را به خوبی بازگو می کند و همان عصبیت در آثار او دیده می شود.
شنبه ، ۱۸مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایبنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]