واضح آرشیو وب فارسی:جنوب پرس: حسن تقیه- بهره گیری از رشته های گوناگون دانشگاهی در مقاطع گوناگون نیاز بی چون و چرای هر کشوری است. تشکیل هر رشته دانشگاهی باید برپایه نیازسنجی کشور به آن رشته باشد. در دانشگاه هایی که با هزینه دولتی اداره می شوند، اهمیت این موضوع فزونی می یابد. استفاده از رشته های دانشگاهی که در مقطع تحصیلات تکمیلی شکل و شمایل نسبتاً متفاوتی نسبت به سطح کارشناسی دارند یا در قلمرو رشته های نسبتاً جدید می گنجند، در پرتو کم مهری یا بی خبری مدیران وزارتخانه ها و سازمان های دولتی به فراموشی سپرده می شوند مگر اینکه بخواهند به دانشجویان جدید همان رشته را بیاموزند! سرنوشت دانش آموختگان زبان شناسی در کشورمان بخشی از این داستان است: در هیچ یک از آگهی های استخدامی، ردیف مجزایی برای این رشته نیست و در آیین نامه های ارتقاء شغلی نیز زبان شناسی در لیست رشته های مورد قبول هیچ دستگاهی گنجانده نمی شود؛ الگوگیری بخش خصوصی از ساختار دولتی در به کار گیری نیروی انسانی، تضییع حق دانش آموختگان این رشته را دو چندان می سازد؛ حال آنکه زمان اشتغال دوسوم از دانش آموختگان زبان شناسی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته کمتر از شش ماه است! هزاران کودک ایرانی به یاری زبان شناسان یا متخصصان دیگر رشته های دانشگاهی که بخش بزرگی از دانششان وامدار کلاس ها یا پژوهش های زبان شناختی است، از دامان اختلالات گفتاری رهایی می یابند، ولی نصیب دانش آموختگان زبان شناسی در بهترین حالت، کار ساعتی یا استفاده از اساتید در اوقات فراغتشان است. برنامه و راهکاری علمی شمرده می شود که برپایه پژوهش باشد. این مهم بدون داده کاوی، طراحی و تحلیل جمله ها و واژه ها ناممکن است؛ به همین علت پژوهش را بخشی از زبان شناسی کاربردی می دانند. جای شگفتی است که دانشجوی زبان شناسی امیدی به اشتغال در این بخش ندارد. یکی از نخستین گزینه هایی که موتورهای جستجو پیرامون فرصت های شغلی زبان شناسی به دست می دهند، کار در پلیس فدرال است. برخی فرماندهان ناجا نیز ناکارآمدی شیوه های سنتی را دریافته اند و می دانند ماموران قانون برای کسب اطلاعات از قانون گریزان به روش ها و آموزش های زبان شناسی نیاز مبرم دارند. این نیاز نیز زبان شناسی را در فهرست رشته های استخدامی ناجا قرار نداده و به مشاوره یکی دوساعته با یک استاد زبان شناسی بسنده می شود. سهم زیادی از درآمد و سهم بزرگی از فرهنگ سازی در شهرداری ها مدیون آگهی ها و اطلاع رسانی است. در کلان شهر تهران شهرداری به زبان شناسان و گاهی گروه های زبان شناسی دانشگاه ها مراجعه می کند، ولی تا جایی که نگارنده اطلاع دارد، هیچ زبان شناسی به استخدام رسمی شهرداری درنیامده و در شهرهای دیگر، از همین اندک هم خبری نیست. مهارت کاربردی زبان در خدمات اجتماعی و بویژه آتش نشانی ها مختص فیلم های سینمایی خارجی مثل “تماس” نیست. در هر لحظه این گروه ها با افرادی در تماس اند که تنها چند جمله سخن گفتن آنها را از خودکشی یا مرگ می رهاند. در آتش نشانی یا سرویس های مشابه نیز به تنها چیزی که پرداخته نمی شود، نیروی زبان شناس است. آمار جدایی در جامعه و نبود تعامل بین والدین و فرزندان سخن تازه ای نیست. این قبیل مشکلات جامعه از هر بعدی بازکاوی می شود، جز پایین بودن توان گوینده و شنونده در درک مطلب و گفتار! در زیرشاخه های زبان شناسی مثل منظورشناسی، بسیار به این موضوعات پرداخته می شود. کسب رضایت و کاستن از مراجعات ارباب رجوع راهکارهایی همانند پاسخ گویی هوشمند را می طلبد. شماری از سازوکارهای موجود، برپایه روش های کاربرد هوش مصنوعی و تبدیل متن به گفتار و گفتار به متن است که جزیی از کاوش های نوین زبان شناسی هستند. گرایش زبان شناسی رایانشی در کشورمان برای پاسخ به این نیاز و موارد مشابه، چندسالی است که در دانشگاه دانشجو می پذیرد. ابهام در متون و بخشنامه ها یکی از چالش های مراجعین و کارکنان بخش دولتی است. دانشجویان ایرانی از مقطع کارشناسی ارشد به رشته زبان شناسی پا می گذارند و یکی از بایدها برای دانشجوی زبان شناسی، شناخت این ابهام ها و توانایی ترسیم سازه ای آنها در نمودارهای درختی در گذشته و ساخت های ریاضی گونه و فرمولی نویسی شده برپایه نظریات نوین است؛ به رغم فراگیرشدن “سیستم اتوماسیون اداری”، نامه نگاری های اداری هنوز زمان بر و در موارد بسیاری نیز بدون نتیجه است. جدا از نداشتن الگوریتم زبانی مشخص، مبهم بودن نوشتار این نامه ها مشکل اصلی است. آیا از دانشجویان زبان شناسی در این زمینه خدمتی برنمی آید؟ چند سال پیش شعار سال کشور، پدافند غیرعامل بود. در بسیاری از بخش های دولتی، حتی ادارات و دوایری به این نام ایجاد شدند. استفاده از شیوه های مهندسی اجتماعی هم تنها هشدارهای مربوط به تماس های تلفنی را به یاد کارکنان بخش های مالی دولت می آورد. اینجا نیز از اصل داستان، یعنی زبان شناس و زبان شناسی اجتماعی کمتر سخنی به میان آمد. بهترین روش برای اصلاح رفتارها و کاستی های اجتماعی بهره جستن از رسانه و تبلیغات نهفته است. اگر حتی گفته زبان شناسان یا روان شناسان قدیمی را بپذیریم که “فکرکردن نوعی حرف زدن با خود” است، برای دگرگونی شیوه تفکر جامعه، راهی جز تغییر شیوه گفتار اجتماعی باقی نمی ماند. پایبندی به کلیات روش های تحلیل گفتمان می تواند راهگشای این مسیر باشد. یکی از فرصت های شغلی پیشهادی برای زبان شناسان حوزه کتابداری است. رویه استخدام در این بخش هم برپایه نادیده گرفتن زبان شناسی استوار است. آواشناسی حقوقی/قضایی حوزه ای برای شناسایی مجرمان و کمک به افراد به مدد ویژگی های صوتی است که برخی آن را با اثر انگشت مقایسه می کنند؛ رمزگذاری و رمزگشایی پیام، دغدغه خاطر بسیاری از نظریه پردازان آواشناسی است که جزئی از زبان شناسی محسوب می شود، اما به نظر می رسد هیچ دستگاهی به این موارد نیازی ندارد! بخش بزرگی از دانش کارشناسان، متخصصان و اندیشمندان تمام رشته های دانشگاهی دربرگیرنده دستاوردهای دیگر ملت هاست. کمتر یافته جدیدی به کشورمان منتقل می شود که بر بستر زبان نباشد و کسی زبان علمی دوم/خارجی را نیاموخته جز به کمک واژگان و فرهنگ واژه. فرهنگ ها و واژه نگاری های موجود در ایران حاصل عمر زبان شناسان و بیشتر آنها با سرمایه شخصی است. با روند پیش رو، تا ۲۰ سال آینده از بسیاری زبان های ایرانی اثری نخواهد ماند و این به معنی ازدست رفتن بخش بزرگی از ثروت فرهنگی و اقتصادی ایران است. “روال های کشف” در برخی کشورها این خطر را تا حد زیادی زدود. به سادگی می توان دریافت رانندگان و عابران پیاده از تعامل مناسبی برخوردار نیستند. جدا از نقش کلی عناصر گفتمانی در تعامل، به پژوهش های دیگرزبانی در حوزه عصب شناسی یا روان شناسی زبان مثل حرکات چشم توجهی نمی شود. شاید راه حلی برای رانندگی بین خطوط، اصلاح حرکات چشم، شیوه نوشتار و بازنگری در استفاده از کاغذ های خط دار، خط کشی شده و عادت دادن چشم به شیوه های دیگر باشد. مربیان سنتی فوتبال هم منکر ضرورت وجود تحلیلگر (آنالیزور) در کنار تیم نیستند. عجیب است که در وزارتخانه ها، سازمان ها، نهادها و شرکت های دولتی به حضور یکی از مهمترین تحلیلگران سازمان یعنی تحلیلگر زبانی تقریباً توجهی نمی شود!!! احتمالاً بیان اینکه “کسب و کارهایی که از اهمیت جزئیات زبان شناسی غافل می شوند، شانس کمی برای به دست آوردن مشتری دارند و به انتقاد گرفتار می شوند” به یک اقتصاد دان، حمل بر حشو زبانی شود و مقالاتی مثل “آیا تحلیلگران گفتار می توانند از فاجعه مالی بعدی جلوگیری کنند؟” موضوع داغ محافل اقتصادی است. پرداخت خسارت ۳۸٫۵ بیلیون پوندی بانک های انگلستان در قرن حاضر، نخست با سرزنش فرهنگ بانکداری همراه بود؛ اکنون چاره اش را، روی آوردن به فن آوری های زبان شناسی می دانند و هزاران مورد دیگری که باید زبان شناسی باشد ولی دانش آموخته زبان شناسی به کار که گرفته نمی شود هیچ، اگر در دستگاهی هم مشغول به کار باشد، مدرکش بی بهاست. خلاصه کلام اینکه سازمان های دولتی اغلب رشته های مورد نیاز خود را از فهرست بسته ای برمی گزینند که گاه از شمار انگشتان دست نیز فراتر نمی رود. برنامه ریزی برای رفع این مشکل چندان دشوار نیست و در گام اول بد نیست دست کم زمان استخدام، تصمیم درخصوص ارتقاء نیروی انسانی و رشته های مورد قبول سازمان، به لیست رشته های موجود در دفترچه آزمون کارشناسی ارشد یا دکتری نگاهی انداخت! ارائه یک طرح در مجلس، یک مصوبه در هیئت دولت یا حتی بخشنامه ساده ای به دستگاه های اجرایی، از مشکلات دانش آموختگان رشته های گوناگون از جمله رشته پیش گفته می کاهد و بی تردید تاحد زیادی پویایی و بهره وری را به بخش دولتی بازمی گرداند. بدان امید!
شنبه ، ۱۸مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جنوب پرس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]