واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مهدی شکیبایی/ بخش اول
ابعاد انسانی، دینی و ملی حمایت ایران از قضیه فلسطین
بنابر سند راهبردی اخیر ارتش رژیم صهیونیستی، تلآویو از راهبرد «بازدارندگی بر اساس اتکاء به برتری نظامی» به راهبرد «بازدارندگی با مدیریت گسترش ناامنی در محیط پیرامونی فلسطین» روی آورده است و کشورهایی نظیر عربستان به عنوان پیمانکار این راهبرد عمل میکنند.
گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس؛ مهدی شکیبایی: قضیه فلسطین طولانیترین و در همین حال مهمترین موضوع مطرح در سطح بین المللی است. قضیه ای است که داستان آن، نه با مسامحه بلکه سختگیرانه و با مبنا قراردادن کنفرانس بال در سال 1897 میلادی، دقیقا 118 سال است که در عرصه بین المللی مطرح است و هنوز این مساله پایان نیافته و به نظر می رسد که ادامه نیز خواهد داشت. در این سال ها جامعه بشری چندین بحران مهم را به خود دیده و آن را پشت سر نهاده است اما بحران فلسطین همچنان استمرار دارد: جنگ اول و دوم جهانی که خرابی ها و کشتار زیادی را به همراه داشته است. جنگ ویتنام . بحران بوسنی. جنگ افغانستان. جنگ ایران و عراق. جنگ عراق علیه کویت و... . همه این رخدادها در این 118 سال شروع و به پایان رسیده اند اما بحران فلسطین همچنان داغ است و هر روز هم شرایط جدیدی بر آن حاکم می شود. این بحران به طور طبیعی بر محیط پیرامونی خود تاثیر گذاشته و تا زمانی که به پایان خود نرسد، همچنان تاثیر خواهد گذاشت. ایران از جمله کشورهایی است که در محیط پیرامونی فلسطین قرار دارد و طبیعتا از تبعات این بحران متاثر بوده و خواهد بود. بنابراین طرح این سوال که نسبت میان ما یعنی ایران و مساله فلسطین چگونه نسبتی است؟ امری طبیعی است. پس طرح این مساله که فلسطین ربطی به ما ندارد نیز طبیعتا نباید اصلا مطرح شود اما با این همه این مساله در جامعه ما مطرح شده است. که به نظر می رسد ناشی از عدم درک درست موضوع باشد. در عین حال نشان از وجود دغدغه ای میمون و مبارک در مردم ما است. در این مجال نیز می خواهیم به این سوال و به این دغدغه ی شیرین نگاه کنیم و با توجه به فرصت و بضاعت خویش پاسخی برای آن پیدا کنیم. ما یعنی ایرانیان، در منطقه ای زندگی می کنیم که به آن جنوب غرب آسیا و یا خاور میانه می گویند. فلسطین نیز در این منطقه است و همانطور که گفته شد، ما هم از تحولات حاکم بر منطقه مصون نیستیم و خواسته یا ناخواسته از آن متاثر خواهیم بود. کما اینکه تا کنون نیز این چنین بوده است. بنابراین توجه به آن و بررسی و رسیدن تعریفی دقیق از نسبت ما با آن یک ضرورت خواسته یا ناخواسته است. نمی شود که ما از چیزی متاثر شویم ولی در باره آن چیز و چرایی و چگونگی تاثیرش و تعامل با آن اندیشه نکنیم. همین ضرورت، ما را وا می دارد تا به آن توجه کنیم و ببینیم کجاییم و پس از آن بدانیم که چه باید بکنیم. اکنون محیط پیرامونی فلسطین هم گرفتار بحران شده است. سوریه قریب 5 سال است از تحرکات تروریستی در رنج است و بخشی از ساختارهای اجتماعی اش فرو ریخته است. بیش از 8 میلیون نفر از مردمش آواره شده اند. حدود یک میلیون و چهارصد هزار نفر در اردن هستند. بیش از یک میلیون نفر هم در لبنان هستند. بیش از دو میلیون نفر نیز در ترکیه آواره اند و حدود چهار میلیون نفر هم در داخل سوریه آواره شده اند. شواهد زیادی از همکاری تروریست ها با اسرائیل وجود دارد مانند آموزش و تجهیز تروریست ها و نیز درمان مجروحان آن ها در بیمارستان های رژیم صهیونیستی و حتی حمله به نیروهای ارتش سوریه در موارد خاص با هدف از بین بردن ظرفیت تهاجمی ارتش سوریه در مقابل تروریست ها . کشور اردن نیز بیش از یک و نیم میلیون نفر از سوری های آواره را در خود جای داده است. اردن همچنین میزبان ناچاری حدود ششصد هزار نفر از آوارگان عراقی نیز است. خطر تحرک جریان های تکفیری در اردن نیز به شدت بالا رفته است. کشور عراق نیز چند سالی است که در بحران قرار دارد و از تحرکات تکفیری ها رنجور است. ترکیه که نقشی مخرب در بحران سوریه و عراق بر عهده گرفته نیز در آستانه انتقال بحران به این کشور قرار دارد. یمن که یک ظرفیت بالقوه مقاومت ضد صهیونیستی و از حامیان جدی ملت فلسطین است با مدیریت مشترک عربستان و اسرائیل و غرب در جنگی ویرانگر گرفتار شده است. البته شواهد از ورود زود هنگام عربستان به بحران جنگ داخلی خبر می دهد. وقایع حج امسال و دو حادثه دردناک در مکه یعنی سقوط جرثقیل در مسجد الحرام و فاجعه منا را اگر بپذیرم برنامه ریزی شده نبوده است، بی تردید نشان از بی لیاقتی دولت عربستان دارد که اولویتش به جای میزبانی ضیوف الرحمان معطوف جنگ یمن و گسترش ناامنی در منطقه به عنوان پیمانکار اسرائیل شده است. مصر هم پس از تحولات بیداری در حال فرو غلطیدن به تحرکات تکفیری ها در شبه جزیره سینا است. لیبی که جولانگه تکفیری ها شده است. تونس نیز به سختی می کوشد تا از فرو غلطیدن در موج تکفیری ها جلوگیری کند. افغانستان هم با طالبان و اخیرا داعش روایت تلخی دارد. کشور پاکستان سال هاست که نتیجه تلخ همکاری با عربستان و غرب را در مدیریت، آموزش و تامین و تجهیز گروه های تروریستی برای جنگ افروزی در افغانستان شاهد است و امنیتی از دست رفته دارد. مرزهای شمالی ایران در قفقاز و آسیای مرکزی نیز شواهد زیادی از سازماندهی جریان های تروریستی وجود دارد. در همه این داستان ها اسرائیل حضور دارد. مستقیم و یا غیر مستقیم که بعضا از ادبیات مسئولان اسرائیلی و غربی و حتی خود تروریست ها این موضوع را می توان دریافت. ایران در محاصره این بحران فراگیر قرار دارد. بحرانی که اسرائیل از بازیگران اصلی آن است. زیرا همانطور که در سند راهبردی ارتش اسرائیل که اخیرا از سوی رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی، آقای ایزنکوت، منتشر شد، توان نظامی اسرائیل دیگر ظرفیت بازدارندگی پیشین خود را از دست داده است . یعنی از سال 2006 ( جنگ 33 روزه) تاکنون وارد چهار جنگ شده که در هر چهار جنگ، به اعتراف خود صهیونیست ها ناکام از نیل به اهداف بوده اند. بنابراین به جای بازدارندگی بر اساس اتکاء به برتری نظامی به بازدارندگی با مدیریت گسترش ناامنی در محیط پیرامونی روی آورده است. البته در این میان کشورهایی مانند ترکیه، عربستان، اردن، قطر، امارات متحده عربی به عنوان پیمانکار اسرائیل در این استراتژی با آن همکاری می کنند. بنابراین ما چاره ای نداریم تا نسبت به تحولات فلسطین که معتقدیم کل تحولات منطقه از آن ریشه دارد، حساس باشیم. در بخشهای بعدی به این پرسشها پاسخ خواهم داد که به فلسطین از چند وجه میتوان پرداخت؟ و نسبت ما به عنوان یک ایرانی مسلمان با هریک از این وجوه چگونه باید باشد؟ انتهای پیام/
94/07/18 - 15:07
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]