تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهدرسید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829912492




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مساله زنان بیش از هر چیزی سیاسی است


واضح آرشیو وب فارسی:تیک: میزان حضور زنان در عرصه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به عنوان یکی از مولفه های توسعه یافتگی شناخته می شود. زنان که تا ١٠٠ سال پیش در واقع جنس دوم شناخته می شدند و در هیچ یک از عرصه اجتماعی حضور نداشتند، امروزه کلیدی ترین پست های سیاسی را در کشورهای توسعه یافته اختیار دارند و در سیاست های جهانی نقش تاثیرگذار و کلیدی ایفا می کنند. اما رسیدن به این جایگاه به آسانی به دست نیامده و حاصل مبارزات بسیاری بوده است؛ مبارزاتی همسنگ مبارزات نژادپرستی که قرن بیستم را شکل و شمایلی دیگری بخشیدند. ایران هم به عنوان کشوری در حال توسعه با سرمایه های اجتماعی بسیار تحت تاثیر ظرفیت های بین المللی گام هایی در این راستا برداشته است؛ گام هایی که شاید در قالب بین المللی خیلی چشمگیر نباشد، اما نسبت به همسایگان و کشورهای هم رده بسیار برجسته است. تاریخ معاصر ایران، همواره آکنده از عطر آشنای حضور زنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی بوده است و این حضور در مقاطعی بسیار جدی بوده و در دوره هایی، رو به ضعف نهاده است. با وجود اینکه در طول تاریخ، به دلایل مختلف و به واسطه فرهنگ غلط حاکم بر جوامع و نیز وجود نگرش های مختلف نسبت به زن و استثمار او، همواره حضور زن در جامعه دچار فراز و نشیب هایی بوده است و به او اجازه داده نشده که قابلیت های ذاتی خود را به نمایش بگذارد، ولی با این همه، زن هر جا که حضور پیدا کرده، توانسته است نقش اصلی و تاثیرگذار خود را به خوبی ایفا کند. مطالعات زنان و پرداختن به ابعاد مختلف این موضوع همواره در ایران و به خصوص بعد از انقلاب مورد توجه قرار داشته است. پایان نامه های مختلفی در دانشگاه ها به این موضوع پرداخته، نشست های بسیاری برگزار می شود، کتاب های بعضا خوبی هم نگاشته می شود، اما همه اینها هنگامی کارآمد می شود که به عرصه های اجتماعی و سیاسی و به خصوص حوزه های قدرت وارد شود. چندی پیش نشست و هم اندیشی ای در رابطه با زنان و مشارکت سیاسی در «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی» برگزار شد. دو سخنران این برنامه یعنی خانم ها توران ولی مراد و الهه کولایی تاکید بر همین نکته داشتند که این بحث های نظری بالاخره باید در جایی عملیاتی شود و در سیاستگذاری های کلان وارد شود تا بتوان بازخورد آن را در عرصه اجتماعی و مشخصا مشارکت سیاست در زنان دید. در ادامه خلاصه ای از سخنان دو پژوهشگر و فعال سیاسی را می توانید ملاحظه کنید. مباحث مربوط به زنان دو دهه است که مطرح می شود و متاسفانه در یک چرخه بسته افتاده است. در رسانه ها، نشست ها، شبکه های مجازی و... این بحث مطرح می شود، بدون اینکه کار بردی عملیاتی داشته باشد. اگرچه من از قبل از انقلاب به ضرورت توجه به مساله زنان را داشتم اما از سال ٥٨ سعی کردم که این بحث را بیشتر عملیاتی کنیم و دایما به این چرخه بسته برخورد می کردم. هنگامی که در رابطه با مشارکت سیاسی زنان صحبت می کنیم اول از همه باید در رابطه با چرایی آن صحبت کنیم. جامعه وجود دارد، حرکت های سیاسی آن در جریان است، انتخابات برگزار می شود و زنان هم بخشی از این جریانات مانند بقیه حضور دارند. در واقع چه ضرورتی دارد که از مشارکت سیاسی زنان صحبت کنیم؟ نتیجه و رهاورد این بحث قرار است چه باشد؟ به نظر من این مساله در سه بخشِ ملی، احزاب و بدنه قدرت قابل بحث است. حرف های بسیاری در این رابطه بیان شده که بسیاری از آن هم تکراری است. اما به این نکته کمتر کسی توجه می کند که زنان هستند و مشارکت دارند اما در یک بخش هایی مشکل هست که باید به آن توجه شود. زنان در بخش ملی در بخش ملی زنان همواره وجود داشته اند. انقلاب بر دوش زنان بود. یعنی شعارهای اصلی انقلاب (استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی) به واسطه زنان در آحاد ملت نهادینه شده بود. در جنگ هم همین طور بود. هر رزمنده بازنمایی دو زن بود که پای جنگ ایستاده اند. یکی مادری که شخصیت رزمنده را شکل داده بود و دیگری همسرش که وظایف او را برعهده گرفته بود. در ادامه هم و در دیگر جریان ها مانند تظاهرات و انتخابات و... هم همین بود. پس زنان همواره در بستر فعالیت های سیاسی وجود داشتند. حداقل از بعد از انقلاب هویتی از زن عملا به صحنه آمد که زن را یک انسان مستقل، انتخابگر، تصیم گیر و تصمیم ساز و همچنین بانفوذ می پنداشت. ما نفوذ زنان و مرجعیت آنان در خانواده را از دیرباز داشته ایم اما به سبک و سیاقی خاص. به نظر می رسد این سبک دچار خلل شده است. مثلا مادربزرگان ما نفوذ داشتند اما به این صورت که چنان رفتار می کردند که احترام و جایگاه ریاستی مرد را حفظ می کردند، اما خواسته های خودشان را پیش می بردند. این سبک دچار اشکال و تزلزل شده است. آسیب هایی که در بخش خانواده امروزه با آن درگیر هستیم بخشی از آن به خاطر همین خلل در سبک سنتی است که باید مورد بررسی قرار بگیرد. در خانواده امروزی سر صندلی ریاست دعوا هست و حاصل آن نشستن بچه روی صندلی دعوا شده است. زنان و خانواده بسیار مساله مهم و حتی به نظر من مهم تر از مشارکت سیاسی زنان است که در این جلسه مورد بحث ما نیست. زنان در بخش احزاب در احزاب بعد از انقلاب شاخه زنان شکل گرفت. البته با تعریفی که خود زنان از خودشان با انقلاب به دست آورده بودند. هدفی را که دنبال می کردند دومنظوره بود. یکی اینکه فعالیت های سیاسی شان را داشته باشند و دوم اینکه با تعریفی که به واسطه انقلاب به دست آمده بود حزب جای رشد زنان بود. دهه ٦٠ به خانم ها نشان داد که باوری که از خود و جایگاه شان از نقش زن در انقلاب داشتند و حضرت امام (ره) آن را مطرح می کردند در عمل پیاده نمی شود و نگاهی که در انقلاب به زن وجود داشت نبود که جریان ها و کادرها را می ساخت. اگر دو نفر خانم و آقا در یک شرایط مساوی یا حتی خانم در شرایط بهتری قرار داشتند، به طور خودکار آقایان انتخاب می شدند. از این رو در دهه ٦٠ به نظر رسید که مسائل زنان جای بحث دارد. این مساله را به این دلیل مطرح می کنم که شاهد این هستیم که بعضی از زنان که بعدها پست گرفتند و وارد بدنه دولت شدند، اصلا اعتقادی به مباحث زنان نداشتند و بیان می کردند که فرقی وجود ندارد و مساله زنان اصلا برای چه مطرح می شود. زنان در دهه ٦٠ احزاب به عنوان نیروهای پرقدرت و معتقد و توانمند وارد شدند، اما آن جایی که باید کادرسازی می شدند و تمرین می کردند و به بدنه قدرت وارد می شدند نقص مدیریتی وجود داشت. یکی از راه حل هایی که ما در رابطه با مسائل مطرح شده داریم همین آسیب شناسی گذشته است؛ اینکه در گذشته ما با چه آسیب ها و آفتی روبه رو بوده ایم که الان باید برنامه امروز و پیش رو را طراحی کنیم. شاید به همین دلیل بود که با تمرکز بر روی مسائل زنان این مساله کم کم جان گرفت و به سطح جامعه آمد. اما حضور زنان در بخش تصمیم گیری و تصمیم سازی و دیده شدن به عنوان یک هویت مستقل به عنوان مطالبه مطرح می شد. تا اینجا از زنان به عنوان پیاده نظام و نیروهایی که همیشه در صحنه هستند استفاده می شد و از این رو زنانی که این مسائل را دنبال می کردند به مساله سهم خواهی رسیدند. زنان در بخش در بدنه قدرت ابتدا باید بگویم که نگرش ها نسبت به زن و حضور آنان در سیاست در جریان های مختلف متفاوت بود، اما عملکرد تمامی جریان های قدرت در حوزه زنان به نظر من یکی است. یعنی نگاه همه جریان ها به زن نگاهی بهره برانه است و نه اینکه خانم ها را در قدرت سهیم کنند. شاید تنها زاویه نگاه شان متفاوت باشد. حضور زنان در بدنه قدرت که از سال ٧٠ با حالت رقیق و کمرنگ به اسم دفتر شروع شد، تقریبا سه دهه است که تجربه کرده ایم. اگر نگاهی بیندازیم می بینیم که این حضور ها عمدتا به واسطه ارتباط با مردان رقم می خورد. خواهر، همسر و یا در کل از خانواده رجل سیاسی بودند که توانستند پست بگیرند. به عقبه بسیاری از این افراد که می رویم تخصص و ایده مدیریتی در آنها نمی بینیم. همان طور که قبلا گفتم بعد از انقلاب افکار متفاوتی به بدنه قدرت راه پیدا کرد. از بعضی افرادی که نمی گذاشتند دختران شان قبل از انقلاب به مدرسه روند (اینچنین نگرش شان با حضرت امام فاصله داشت چراکه امام با فردی ازدواج کرده است که دیپلم دارد و در خانه هم فرانسه می خواند) تا تفکر شاگردان مکتب امام. از این رو یک تقابل فرسایشی به وجود آمده است. این مطالبات زنان بود که به صحنه آمد و بعد هم با فشار به بدنه قدرت خواهان سهم شد. بدنه قدرت ما هنگامی که شکل می گیرد شروع به کار سیاسی می کنند. یعنی زنانی که به بدنه قدرت آمدند از بستری آمده بودند که برای آنها از قبل تعیین شده بود هم در احزاب و سمن ها. آفت جدی ای که به حوزه زنان وارد شده است به این دلیل بوده است که به اسم زنان بوده و در واقع اهداف سیاسی بوده است. سمن ها (سازمان های مردم نهاد) هم مشمول همین قضیه است. به اسم زنان راه اندازی می شدند و فعالیت می کردند اما در حقیقت کار سیاسی انجام می دادند. به نظر من آفت اصلی در رابطه با مشکلات زنان همین سیاسی کردن و بازی سیاسی در رابطه با زنان است. در دهه اول و دوم مدام مباحث زنان را مطرح کردند، اما قاعدتا بستر اصلی اجرای این امور مراکز رسمی است. طرحی باید در مجلس مصوب می شد یا لایحه ای از دولت. تحلیل ها به اینجا رسیده است که اگر به سهم خواهی زنان در حوزه سیاست معتقد هستیم باید ساز و کار قانونی را پیگیری کنیم. باید حمایت قانونی از این قضیه داشته باشد. اگر بخواهیم زنان در سیاست سهم داشته باشند تنها راهش این است که معاونت زنان ریاست جمهوری در پی تهیه چنین لایحه ای باشد و تا به تصویب رسیدن آن مدیریتش کند. یعنی دو هسته اصلی می خواهد که یکی کار علمی و پژوهشی کند و دیگری مدیریت. منظورم از مدیریت این است که همه نیروهای معتقد به این قضیه را به صحنه بیاورند. ٭فعال حقوق زنان و مدیران و تهیه کنندگان سابق صدا و سیما به نظر من مساله زنان یکی از سیاسی ترین مسائل است. اگر از منظـر تغییــرات اجتماعی به مساله زنان نگاه کنیم، متوجه می شویم که مساله زنان ایرانی جدا از مساله زنان اردنی، افغان، مصری یا دیگر زنان مسلمان نیست. بنابر این ابتدا موضوع زنان در جایگاه قدرت را در بطن مسائل بین الملل و خاورمیانه ببینیم. به واسطه انقلاب اسلامی دیدگاه های انقلابی هم در رابطه با زنان شکل گرفت. بیرون آوردن زنان از خانه ها و آزادی زنان از جمله این دیدگاه ها بود. قبل از انقلاب اسلامی یک برنامه نوسازی در کشور ما ایجاد شد و شاه مدل غربی سازی ایران را دنبال کرد که طبیعتا جامعه سنتی این را نمی پذیرفت. تحول انقلاب اسلامی در این زمینه از این رو است که یک رهبر دینی، یک صاحب فتوا و یک مرجع دینی حضور زنان را در جامعه الزامی می کند. امام (ره) می فرماید که زنان باید در مقدرات اساسی کشور شرکت داشته باشند. این شرکت در مقدرات اساسی کشور الزاماتی دارد. یعنی باید آگاهی آموزش ظرفیت ها و توانمندی ها که این کفایت و توان را بالفعل کند شکل بگیرد. در این زمینه ما نسبت به دیگر کشورهای خاورمیانه کارنامه خوبی داریم. همزمان با انقلاب اسلامی در دهه ١٩٧٠ همه کشورهای اسلامی توجه ویژه ای به مساله زنان تحت تاثیر فضای بین المللی می کنند. ما نمی توانیم تاثیر مسائل و فضای بین المللی را بر مساله زنان نادیده بگیریم. انقلاب اسلامی و مطرح شدن زن اما آنچه باعث می شود بحث ما وارد فازی جدید بشود این است که این توسعه، دگرگونی و تحول بعد از انقلاب به نام دین در کشور ما شکل می گیرد. جملات بسیار زیبا و پر معنی از امام در رابطه با نقش، جایگاه، شأن و حقوق زنان داریم. اما این برابر دیدن شأن زن و مرد و جایگاه زن باید در متن آرمان های انقلاب اسلامی دیده شود. یعنی یک تقاضای پرفشار برای تغییر. مساله زنان را باید در این متن دید که تغییرات اجتماعی چگونه اتفاق می افتد؟ باید زمینه هایی شکل بگیرد، که بخشی از آن مادی و بخشی از آن آگاهی است تا این فرآیندها طی شود. انسان بودن زن ها در جامعه ای مطرح می شود که قرن ها زن ها موجوداتی خانگی بودند. قرن ها زنان خواهر، مادر و از این نوع نقش ها که در خانه معنا پیدا می کنند، بودند. انقلاب اسلامی برای اولین بار زن را به عنوان موجودی که صاحب کفایت و حق حضور سیاسی و اجتماعی است مطرح می کند. در غرب این پدیده ها دهه ها قبل اتفاق افتاده بود و شاه می خواست این الگو را مورد بهره برداری قرار دهد که با دافعه در جامعه روبه رو شد. اما این بار یک رهبر مذهبی این تصویر را ارایه می دهد. تصویری که می گوید زن در تمام عرصه های اجتماع باید حضور داشته باشد. این امر لوازمی می خواهد که بخشی از آن به تغییر نگرش برمی گردد. اما این تغییر نگرش به صرف خواستن، اتفاق می افتد؟ از این رو جامعه زنان در ایران «دچار» یک مطالبه شد. واژه دچار را تعمدا به کار می برم. این به این مفهوم است که این ظرفیت در جامعه وجود نداشته است. یکی از نمایندگان مجلس در چند دوره قبل بیان کرده بود که زن را تنها در خانه می توان تصور کرد؛ یعنی زن را به عنوان مدیرکل، نماینده و رییس جمهور، خیلی از ایرانی ها نمی توانند قبول کنند.  به تازگی هفته دفاع مقدس را طی کرده ایم. کی از زنان یاد کرد؟ کجا شنیدید از نقش زن و هزینه هایی که زن ها متحمل شدند یاد کنند؟ این فقط یکی از مظلومیت هایی است که بر زنان در جامعه تحمیل می شود. ما هم مانند تمام جوامع غرب آسیا قرن ها است که نظام های پدر سالار را تجربه کرده ایم. قرن ها زنان درگیر دو نوع رابطه سلطه بوده اند؛ یکی در عرصه جامعه و دیگری در عرصه خانه. اینکه ما در کلام بگوییم که این روند قطع شود به این مفهوم نیست که این ارتباطات، نگرش ها و عادات منقطع شود. در اشکال جدید ادامه پیدا کرد.  آن چیزی که ما در مجلس هفتم و هشتم شاهد بودیم کاهش دادن زن به یک ابژه جنسی بود. اتفاقاتی که به بنیاد خانواده ضربات سهمگینی وارد کرد. امروزه کسی ریشه یابی نمی کند مسائلی مانند ازدواج سفید و هزار مساله دیگر از کجا نشات می گیرد. کجا این بی اعتمادی ها را شرعی و برای آن جواز صادر کردیم؟ کسی با ریشه های این مساله کاری ندارد و مانند مسائل دیگر تنها به برگ های آن نگاه می کنیم و نه ریشه های آن. من این مسائل را کنار می گذارم و به همان خواسته بر می گردم. به جز دوران جنگ که داستانی دیگر دارد. چرا که در زمان جنگ فرآیند دموکراتیک سازی متوقف می شود و این طبیعی است. چرا که وقتی مفهوم امنیت برجسته شود مفهوم آزادی به هر شکل و با هر گرایشش به حاشیه می رود. به تبع آن مساله زنان هم در دوران جنگ به حاشیه رفت. اما جنگ یک فرصت هم برای زنان ایرانی داشت. از جنس همان فرصتی که در زمان جنگ جهانی اول و دوم برای زنان اروپایی و امریکایی فراهم شد. جنگ به تغییر در نقش های زنان ایرانی کمک کرد. بیرون آمدن از خانه ها را برای زنان تسهیل کرد. وقتی مردان به جبهه ها رفتند و زنان سرپرست خانه شدند ناچارا حضور زنان در بیرون از خانه پذیرفته شد. جنگ که تمام شد فضای بین المللی خاصی هم شکل گرفت که در طرح و تثبیت این تقاضاها تاثیر گذاشت و از این رو نظام توجه ویژه ای به مساله زنان نشان داد. نهادهای فراقوه ای و زنان مساله دیگری که وجود دارد این است که ما در سال های بعد از انقلاب اسلامی در نهادهای قدرت و به خصوص در نهادهای فرا قوه ای زنان را نمی بینیم. شما در سه قوه کم و بیش در جاهایی می توانید زنان را سراغ کنید، اما در نهادهای فراقوه ای مانند شورای عالی امنیت ملی تا مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت همه بدون استثنا مرد هستند. در مجلس شورای اسلامی همین غیبت به شکل پایدار ادامه پیدا می کند. یعنی زنانی که باید در مقدرات کشور نقش ایفا کنند، تقریبا همیشه زیر پنج درصد نمایندگان را تشکیل می دهند. در دولت هم به این ترتیب است. پس ما افت شدید زنان را در حوزه قدرت به دنبال تغییر فضای سیاسی کشور شاهد هستیم. ما ملاحظه می کنیم در فراز و نشیب ها موضوع زنان ارتباط مستقیمی با سطح جنبش دموکراتیک سازی در کشور دارد. هرچه این جنبش پر قدرت تر باشد جایگاه زنان برجسته تر و مشخص تر می شود. این را مشخصا در دوران اصلاحات می توان دید. ما در این دوران شاهد افزایش حضور زنان در حوزه های مدیریتی و افزایش بودجه ها در این زمینه هستیم و یا در مجلس ششم شاهد حضور بیشتر زنان هستیم. البته بعضی از این زنان در چارچوب های قدرت نمی گنجیدند. مردان هم از این قاعده مستثنا نبودند و نیستند. کم توجهی به شایسته سالاری در کشور ما به ویژگی های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ما ربط دارد که همچنان قبیله و قومی است. فقط زنان نیستند که به بواسطه ارتباطات سببی و نسبی به قدرت راه پیدا می کنند؛ در مورد مردان هم به همین شکل است اما در مورد زنان به دلیل کم بودن موقعیت ها و نادر بودن دسترسی ها بیشتر به چشم می آید. من به آمار حضور زنان در مجلس نگاه می کردم متوجه شدم چهار یا پنج نماینده تهران همیشه در مجلس بودند.  چرا که در لیست انتخاباتی قرار دارند. این نشان می دهد که مساله زنان یک مساله سیاسی است. البته من از حکم کلی دادن پرهیز می کنم. مواردی هم بوده که زنی از جایی دورافتاده و خارج از لیست سیاسی نماینده شده است. اما آن چیزی که جایگاه زنان در مجلس را مشخص می کند و اینکه چه تعداد زن در مجلس حضور یابند، اراده سیاسی است. در اینجا هم بحث توزیع قدرت است. به دلیل کار خیر و نیت انسانی قدرت توزیع نمی کنند. به همین دلیل است که خانم ها هیچ وقت از قدرت سهمی ندارند. چرا که قدرت بازاری است که در آن مبادله صورت می گیرد. سیاست عرصه بده و بستان ها است. زنان وارد این عرصه نمی شوند. به همین دلیل مقام های بالا را دریافت نمی کنند. چرا که چیزی برای بده و بستان ندارند. (منظورم اهرم قدرت در داخل سیستم است). این هم به این دلیل است که یا خانم ها خیلی اصولگرا هستند یا خیلی محافظه یا هردو. از این رو بررسی ها در جهان نشان داده که برای مبارزه با فساد اقتصادی، مدیریت بخش های اقتصادی را به زن ها بدهید. الزام قانونی به مثابه راه حل در لیست های سیاسی که در احزاب شکل می گیرد، در هسته ها و شوراها زنان حضور ندارند یا حضوری بسیار کمرنگ دارند. این مفهومش این است که برآیند آن هم به همین شکل است. یکی از عوامل مستقیم بازدارنده حضور فعال و موثر زنان نبودشان در عرصه اقتصاد است. یعنی همان طور که زنان در اقتصاد سهم دارند، در سیاست هم سهم دارند. ما زنان کارآفرین و اهل تجارت کم نداریم اما هنوز این اهرم به کار گرفته نشده است چرا که جایگاه بخش خصوصی در سیاست کشور ما هنوز جایگاه پر قدرتی نیست. در کل می خواهم بگویم که در لیست های مجلس هم در چارچوب همین قدرت زنان راه پیدا می کنند. البته باید توجه داشت این جا یک تقاضای اجتماعی وجود دارد. یعنی جریان های سیاسی نمی توانند به تاثیر مشارکت سیاسی توده ای زنان بی توجه باشند. چرا که می خواهند رای بگیرند. پس در ستادها باید خانم ها فعال باشند و تابلوی حضور زنان در مقطع انتخابات باید تابلویی پررنگ باشد. اما تنها تا هنگام رای گرفتن. چرا که ما قانونی نداریم که در این قانون احزاب ملزم باشند این تعداد زن را در خود داشته باشند. تا هنگامی که قانون انتخابات ما قانون حزبی نباشد نمی توان این سهمیه را برای زنان در قانون در نظر بگیریم. مگر اینکه قانون انتخابات تغییر کند، احزاب ملزم شوند در نمایندگانی که معرفی می کنند به زنان سهم دهند. مجمع بین المللی پارلمان ها تمام کشورهای عضو را ملزم کرده است که سی درصد نمایندگان پارلمان باید زن باشند. این رقم در خاورمیانه نزدیک به هفت درصد است. این یکی از کارآمدترین روش های جهانی است. دنیا به این رسیده که افزایش حضور زنان در قدرت موکول به الزام های قانونی است. در کشورهای در حال توسعه این الزامات قانونی بسیار می تواند موثر باشد. ما نمی توانیم مسائل زنان را فارغ از مسائل بین المللی مورد ارزیابی قرار دهیم. آن زمان که زنان حق انتخاب های محدودی داشتند گذشته است. ما مانند همه کشورهای اسلامی با یک سری کلیشه های تاریخی روبه رو هستیم. باید یک اراده سیاسی به وجود بیاید که در پی الزامات قانونی حقوق زنان باشد. اراده سیاسی که برآمده از درک صحیح الزامات بین المللی باشد. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که معتقد هستیم ایران یک وزنه تمدنی است. در غرب و شرق کشور ما زنان در پارلمان ها سهمیه سی درصدی را تجربه می کنند. البته با الزام بیرونی. ما طبیعتا به دنبال الزام بیرونی نیستیم چرا که این ظرفیت در انقلاب اسلامی به وجود آمده است. زنان به عنوان نیمی از جامعه، نیمی از حاملان و ظرفیت توسعه هستند. ما نمی توانیم با کنار گذاشتن نیمی از این ظرفیت به اهداف توسعه دست پیدا کنیم. این البته مشکل بسیاری از کشورهای منطقه است. چرا که در همه این کشورها رابطه عمودی زن و مرد به خصوص در نهاد خانواده تحقق حقوق برابر را با چالش مواجه کرده است. در اینجاست که نقش اراده سیاسی دولت ها برجسته می شود. ٭استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و نماینده اسبق در مجلس ششم


شنبه ، ۱۸مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تیک]
[مشاهده در: www.tik.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن