واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: چشم غرهها و خرناسها و حتی کلمات به ظاهر معمولی که میان زن و شوهر رد و بدل میشوند-حتی اگر اصلاً کلامی مبادله نشود- نشانههای حمله هستند و در حکم اخطار به طرف مقابلاند که با تسلیم شو و یا برای نبرد آماده باش. لحن صحبت، سرعت و بلندی صدا بیش از کلمات ایجاد ناراحتی میکند، به همین دلیل است که اشخاص اغلب به لحن صدا بیش از خود کلمات حساسیت نشان میدهند. پیامهای غیرکلامی، چشمها، چهره و بدن، اغلب از کلمات نافذتر هستند. به گفتگوی زن و شوهری توجه میکنیم: مریم: عزیزم یادت میماند که به برق کار تلفن بزنی؟ علی: اگر با لحن بهتری خواهش کنی، بله یادم میماند. مریم: اما من لحن بدی نداشتم. علی: وقتی حرف میزنی انگار که ناله میکنی. مریم: چرا رک و راست حرفت را نمیزنی بگو که نمیخواهی به برق کار تلفن بزنی. مریم میخواست مودبانه حرف بزند، اما تحت تاثیر خاطرات گذشته، از علی دلگیر بود؛ به همین جهت کلامش لحن سرزنش آمیزی داشت. با آنکه کلمات وزین و مودبانه بودند، لحن کلام به شکلی بود که پیام را منفی مخابره میکرد. وقتی پیامی با دو مفهوم مخابره میشود، دریافت کننده پیام به احتمال زیاد به نشانههای غیرکلامی بها میدهد و خود کلمات را ندیده میانگارد. اما مریم که نمیدانست لحن کلام او مسئلهساز شده است، طرز برخورد علی را به حساب رد خواهش خود گذاشت و در مقام تلافی بر آمد. به احتمال زیاد، اگر لحن صحبت مریم سرزنش آمیز نبود، علی درخواست او را میپذیرفت؛ اما آنها هر دو در مقام سرزنش و تلافی برآمدند و به همین جهت به اصل مسئله، یعنی تلفن زدن به برق کار توجه نکردند. اگر زن و شوهر خواهان رابطه صمیمانه باشند، باید تهدید و سرزنش را از درخواست خود حذف کنند؛ از همه مهمتر، باید از ماهیت خشم برانگیز طرز صحبت خود آگاه شوند. وقتی زن یا شوهر در خواستهای خود را با تهدید و سرزنش توأم میکنند، به جای متقاعد کردن هم اسباب دلگیری و احتمالا خشم یکدیگر میشوند. به همین دلیل بود که علی از سرزنش تلویحی در کلام مریم از او دلگیر شد و ... در این شرایط مضمون پیام در گرما گرم تلاش زن و شوهر برای مجازات یکدیگر، محو شد. اگر مریم، پیش از آنکه از علی برای تلفن زدن به برق کار خواهش کند، میفهمید که افکار فرار او در جهت عکس انتظارش عمل میکنند، احتمالاً میتوانست با تجدید نظر در طرز ادای کلام خود در خواستش را به گونهای خوشایند مطرح سازد. اما افکار اتوماتیک او صحنه را برای درگیری مهیا ساخت: «او هرگز به کارها رسیدگی نمی کند... با آنکه من وقت ندارم میخواهد این کار را هم خود من انجام دهم». مریم که پیشبینی میکرد خواهش او از سوی علی رد شود، درخواستش را به گونهای مطرح ساخت که به آنچه از آن میترسید دچار شود. زن و شوهر اغلب در خواستهای خود را طوری مطرح میکنند که دیگری را مورد سرزنش، حمله، یا تحقیر قرار دهند. (مثلاً «چرا به برقکار تلفن نزدی؟»). وقتی گفتگو ادامه پیدا میکند، خود کلمات بیش از پیش مورد سوء استفاده قرار میگیرند. در جریان صحبتهای خشمگینانه، زن و شوهر از همه سلاحها و از جمله توهین و بی احترامی و در نهایت از زور و بازو علیه یکدیگر استفاده میکنند. اگر زن و شوهر خواهان رابطه صمیمانه باشند، باید تهدید و سرزنش را از درخواست خود حذف کنند؛ از همه مهمتر، باید از ماهیت خشم برانگیز طرز صحبت خود آگاه شوند. گل ضربههای پیشدستی ممکن است به عنوان یک اقدام تدافعی، برای اجتناب از آسیبهای احتمالی- روانی و جسمانی- در مقام پیشدستی برآئیم و ضرباتی را به حریف وارد آوریم. در این موارد، وقتی پیشبینی میکنیم که کسی در تدارک حمله به ماست، ممکن است از روی عصبانیت، در وارد ساختن ضربه به حریف پیشدستی کنیم. برای اجتناب از این موقعیت، باید افکار اتوماتیک خود را شناسایی کنید، بخصوص باید از افکاری که احساس اندوه، تقصیر یا اضطراب در شما بوجود میآورند مطلع شوید و در برابر انگیزه ضدحمله، خویشتنداری نمائید. ممکن است پیشدستی در وارد کردن ضربه موقتاً از شدت ناراحتی شما بکاهد، اما در پایان، برخوردهای ادامه داری که با همسر خود خواهید داشت و تحت تاثیر اثرات ناخوشایند مسئله حل نشده، بطور مشخص در موقعیت روحی مناسب قرار نخواهید گرفت. خودداری از این قبیل حملات، احتمالا مستلزم شکیبایی است، اما نتایج مطلوب میدهد و به یافتن راه حل کمک میکند. بسیاری از اشخاص در همان لحظه که احساس میکنند مورد انتقاد واقع شدهاند، پیش از آنکه از درستی آن آگه شوند، اقدام به ضد حمله میکنند تا ناراحتی حاصل از انتقاد را به طرف تحمیل نمایند. وقتی پیشبینی میکنیم که کسی در تدارک حمله به ماست، ممکن است از روی عصبانیت، در وارد ساختن ضربه به حریف پیشدستی کنیم. برای اجتناب از این موقعیت، باید افکار اتوماتیک خود را شناسایی کنید. در واقع، برای اجتناب از ناراحتی، میخواهند با حمله متقابل آن را به انتقاد کننده تحمیل کنند. مثلاً، اگر شوهری به زنش بگوید که در کار تربیت بچهها کوتاهی میکند، زن ممکن است واقعیت را بپذیرد و مسئولیت کوتاهی در تربیت فرزندان را به عهده گیرد، خود را سرزنش کند و احساس بدی پیدا کند. اما ممکن است این زن برای اجتناب از موقعیتی که پیش آمده، راه ضد حمله را انتخاب کند و اعتبار انتقاد کننده و در نتیجه اعتبار خود انتقاد را زیر سوال ببرد. اما این رفتار گران تمام میشود؛ مشاجره به جایی نمیرسد و مسئله حل نشده باقی میماند. اگر در انتقاد شوهر حقیقتی وجود داشته باشد، فرصتی برای حل مسئله پیش نخواهد آمد و اگر گفتار شوهر عاری از واقعیت باشد، نخواهد توانست واقعیت را با او در میان بگذارد. استفاده از انتقاد اغلب به جای حل مسئله بر وخامت آن میافزاید. زن و شوهر میتوانند با کسب مهارت و به کمک روشهای متعددی که وجود دارد، از بروز مسئله جلوگیری کنند و یا دست کم راه حلی برای آن بیابند. البته لازم به یاداوری است که در همین زمینه مقاله ای تحت عنوان "عادت اما ویران گر" به روش های صحیح گفتگو و اجتناب از انتقاد پرداخته است. یکی از روش های مفید گفتگو آن است که در استفاده از کلمات ، عباراتی که حاکی از نقطه ضعف همسرمان است به کار نبریم. مثلا در مورد ابتدایی متن احتمالا مرد ، شخص فراموش کاری بوده و کلمات " یادت می مونه؟" می تواند به عنوان یک کنایه برای چنین شخصی به کار رود. تبیان پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 637]