واضح آرشیو وب فارسی:اندیشه ها: سایت خبری تحلیلی اندیشه ها: عامل بسیاری از جنگهای خانمان سوز بشری ناآگاهی، تعصبات عقیدتی و لجاجتهای شخصی بوده است. در هنگامه برخاستن بحران، آنچه اول از همه خاموش می شود صدای عقلانیت و واقع نگری است و در این بحبوحه وای به حال سیاستمدارانی که گوششان را بر سخن عقلای قوم بسته و دل در گرو نعره های کسانی بندند که بدون توجه به عقوبت کار خویش، دم از «بریدن سر دشمن» و «آتش زدن» و «کشتن و کشته شدن» می زنند.سایت خبری تحلیلی اندیشه ها : در این یادداشت نگارنده بر آن است تا با ذکر چند مثال تاریخی از دوران فتحعلیشاه قاجار (در 200 سال پیش) نشان دهد که ترکیب «جهل و نااگاهی از سیاست جهانی» با «تعصب و لجاجت شخصی» چگونه می تواند پیامدهای مخربی برای حیات یک ملت و تمامیت ارضی آن بدنبال داشته باشد. مطالعه تاریخ جنگهای ایران و روسیه (بویژه در دور دوم) نشان می دهد که چگونه کنار هم قرار گرفتن دو فاکتور «جهالت و تعصب» در عرصه سیاست خارجی کشور به از دست رفتن حدود یک سوم از حاصلخیزترین سرزمینهای ایران، نفوذ استعماری 100 ساله روسیه بر کشور، کشته شدن هزاران جوان بیگناه و پرداخت غرامت سنگین منجر گردید. الف- تعصب و لجاجت دلواپسان جنگ افروز ده سال پس از اینکه ایران در دور اول جنگ با روسیه شکست سختی خورد و تن به عهدنامه گلستان داد، در حالی که هنوز خانواده های ایرانی داغدار بودند و کودکان زیادی یتیم شده بودند بار دیگر زمزمه جنگ با «اروس» (روسیه) توسط تندروهای مذهبی و ایدئولوگهای متعصب (دلواپسان آن زمان) بلند شد. تحریک فتحعلیشاه برای آغاز «جهاد»ی دیگر در جبهه روسیه و ناآگاهی مفرط او از اوضاع نظام بین الملل سرانجام وی را به همراهی با موج دلواپسان واداشت. شاه متاثر از فضای هیجانی ایجاد شده، برای تهیه مقدمات جنگ عازم تبریز شد و شبی در حالی که شمشیر معروف نادری را بر کمر بسته بود تمام علما و سرداران نظامی و وزرای خویش را برای مشورت فراخواند. پس از انجام مراسم دعا و ثنا برای سلامت «ذات اقدس ملوکانه» و آرزوی دوام و قوام دین مبین، نوبت به اظهار نظر درباره جنگ رسید. همه کسانی که مورد سئوال قرار گرفتند، بدون استثنا، پس از بیان مراتب جان نثاری و ابراز آمادگی برای نوشیدن شربت شهادت، موافقت خود را با جنگ اعلام کردند. در این میان فقط یکی از صاحب منصبان کاردان آذربایجان به نام «میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی» در برابر جو غالبی که دلواپسان در مجلس ایجاد کرده بودند ایستاد و با جنگ مخالفت کرد. وقتی شاه علت مخالفت وی را جویا شد، قائم مقام گفت: «اعلیحضرت چه مبلغ مالیات می گیرد؟» شاه پاسخ داد: «شش کرور» قائم مقام: «دولت روس چه مبلغ مالیات می گیرد؟» شاه: «می شنوم ششصد کرور» قائم مقام عرض کرد: «به قانون حساب، کسی که شش کرور مالیات می گیرد با کسی که ششصد کرور عایدات دارد از در جنگ در نمی آید»! این اظهار نظر واقع بینانه همهمه ای در مجلس براه انداخت و باعث شد متعصبین سخت بر وی بتازند و حتی او را به داشتن روابط پنهانی با روسها متهم کنند که در نتیجه این مسئله وی از مقام خود خلع و به مکان دوری در خراسان تبعید شد. دست آخر فتحعلیشاه مجلس را با شعری اینچنین باب دل دلواپسان به پایان برد: کشم شمشیر مینایی / که شیر از بیشه بگریزد زنم بر فرق پسکوویچ (ژنرال روس) / که دود از پطر (پادشاه روس) برخیزد! پوچ بودن این شاخ و شانه کشی ها وقتی آشکار شد که طبق پیش بینی قائم مقام لشکر فتحعلیشاه شکست خفت باری از روسها خورد و تحمیل عهدنامه ترکمن چای به ایران اشتباه مهلک دلواپسان را به اثبات رساند. ب- ناآگاهی جنگ افروزان از نظام بین الملل ناآگاهی فتحعلیشاه قاجار و دولتمردانش از نظام بین الملل و معادلات قدرت در عرصه سیاست خارجی حیرت انگیز بود، اوج این ناآگاهی در نامه وی به سفیرش در استانبول هویداست بویژه وقتی که از او می خواهد «در باب فرنگ» تحقیق کند: «در باب فرانسه غوررسی (بررسی) خوبی بکن و ببین فرانسه هم یکی از ایلات فرنگ است یا گروهی و ملکی دیگر است؟ بناپارت نام، کافری که خود را پادشاه فرانسه می داند، کیست و چه کاره است؟... درباب انگلستان تحقیق جداگانه و علی حده بکن و ببین از چه قماش مردم و از چه قبیل قوم اند؟ اینکه می گویند در جزیره ای ساکن اند، ییلاق و قشلاق ندارند و قوت قالبشان ماهی است راست است یا نه؟ اگر راست باشد چطور ممکن است یکی در جزیره بنشیند و هندوستان را فتح کند؟... همچنین صرف مساعی و اقدام بنما و بفهم در میان انگلستان و لندن چه نسبت است؟ آیا لندن جزئی از انگلستان است یا انگلستان جزئی از لندن؟... (در آخر) ببین که احسن طریق برای هدایت فرنگیان گمراه به شاهراه اسلام و بازداشتن ایشان از اکل میته (خوردن مردار) و لحم خنزیر (گوشت خوک) کدام است؟» قابل پیش بینی است فردی که تا این حد از بدیهی ترین تحولات و اصول نظام بین الملل ناآگاه باشد خود را «قبله عالم» و «قطب امکان» تصور نماید و ملتی را نیز در پی جهالت خویش به ورطه نابودی کشاند. پی نوشت: تجربه تاریخی ثابت نموده است که مشکلات و تضاد منافع موجود در عرصه روابط خارجی میان کشورها هیچ راه حل موثر و کم هزینه ای جز دیپلماسی ندارد و دیپلماسی فقط وقتی می تواند موفق شود که «عاری از روح جنگاوری» باشد! و تا وقتی که صدای فریاد دلواپسان (همان میراث داران متعصب و ناآگاه عصر قجری) این چنین بلند است، امیدی به شنیده شدن صدای عقلای قوم نیست.
جمعه ، ۱۷مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اندیشه ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]