واضح آرشیو وب فارسی:حوزه هنری: وجود داستان در «خاک شیرین» و به کمک آن، پرهیز از ساختارشکنی های لوس و بی منطقی که این روزها باب شده، نقطه عطفی برای «خاک شیرین» است تا بی هیچ ادعایی نشان دهد در همین روزگار به اصطلاح مدرن، تولید یک تئاتر خوب، چیزی کاملا متفاوت با خوب ادا و اطوار درآوردن در پارادایم هنر مدرن است.پایگاه خبری حوزه هنری - برخی نمایش ها هستند که توصیف، تحلیل و واکاوی وجوه هنری آن ها در قالب یک متن نه تنها نارسا است، بلکه به شدت اجحاف در حق آن ها محسوب می شود، برخی نمایش ها را فقط باید دید و به جان لمس کرد و به آن ها اندیشید و هیچ حرفی درباره آن ها نزد. از این نظر نقد و واکاوی آثاری که بتوان در آن ها عناصر مثبتی از خلاقیت و هنر یافت به شدت دشوار است؛ چراکه اساسا برگرداندن فهم هنری یک اثر، به فهم نظری مکتوب دشوار است. آنچه در ادامه می آید به هیچ وجه ادعای انتقال مفهوم هنری نمایش «خاک شیرین» را ندارد، بلکه صرفا نگاهی انتقادی به این نمایش دارد تا شاید امکان های نهفته در آن که تنها با منظری پدیدارشناسانه ممکن است کشف شوند، بیرون کشیده شود. از آنجا که هر نگاه انتقادی، بالضروره نگاهی نظری هم هست، این یادداشت یا شاید هر یادداشت تحلیلی ای از یک اثر هنری، محکوم به غیرهنری بودن و از این رو شاید محکوم به دور شدن از پایه های هنری آن اثر باشد؛ ولی در اندیشیدن و نوشتن به هنر، گریزی از این امر نیست. «خاک شیرین» موضوعی دفاع مقدسی اما تمی عاشقانه دارد، این داستان حول محور دختر کردی به نام «شیرین» دور می زند که پدر و برادرش در جنگ مفقود شده اند و او در خانه اش یا اطراف خانه اش! شاهد حضور پیکر چهار شهید گمنام است؛ شیرین گاه به گاه ارتباط ذهنی با آنها دارد و این چهار شهید با او گفت گوهایی دارند و از اینکه آن ها را زودتر شناسایی نمی کنند و احیانا قرار است در شهر ها و اماکنی دفن شوند که وطن و خاک آن ها نیست اعتراض دارند! در نمایش خاک شیرین تلاش می شود این فکت روایی به داستان محوری آن که ماجرای عشق دو مرد به «شیرین» است پیوند بخورد؛ دو خواستگار شیرین یعنی هژار (اژدر) که پسر عموی اوست و دیگری سبحان (نوری) که احتمالا معلم و از همکاران «شیرین» در مدرسه بوده، در نمایش حضور دارند و مخاطب با جدال عاشقانه این دو برای نزدیک شدن به «شیرین» درگیر گره های دارماتیک و البته طنزآمیز نمایش می شود. پیوندی که کارگردان می خواهد بین دفن شهدا و رابطه عاطفی این دو مرد با شیرین ایجاد کند در فراز پایانی نمایش صورت بندی می شود؛ در حالی که سبحان شهید شده و قرار است شناسایی شود، هنگامی که این شناسایی توسط شیرین انجام می گیرد او توصیه می کند که پیکر سبحان به شمال برگردد چون سبحان به خاکش، به سرسبزی و جنگل و هوای شمال تعلق خاطر داشته است. این تنها نقطه اتکایی است که می توان دو روایت داستان موازی «خاک شیرین» را به هم نسبت داد؛ نقطه اتکایی که صراحتا از منظر داستان گویی ضعیف است و بدین ترتیب این نمایش در پیوند دادن دو خرده روایت پایه ای خود به یکدیگر ضعیف عمل می کند. این باعث بروز نوعی عدم تشخیص دقیق خط داستانی و پنهان ماندن ایده اصلی نمایش می شود، به نوعی که مخاطب دقیقا نمی داند که صدای آن چهار شهید که گاه به گاه در سالن پخش می شود و اعتراض آن ها به گوش «شیرین» و البته مخاطبان می رسد چه کارکردی در نمایش دارد؟! ارتباط دو بخش این نمایش با یکدیگر چیست و چرا اصلا آن چهار شهید گمنام در نمایش هستند و اگر نمی بودند چه لطمه ای ممکن بود به جذابیت مبتنی بر طنز این نمایش وارد شود؟! این ها سوالاتی است که اگر هوشمندانه پاسخ داده شود می تواند ایده هایی برای قوت منطق داستانی «خاک شیرین» پیش بکشد. موضوع طرح شده، فقط موضوعی فرامتنی در نمایش «خاک شیرین» است؛ نقاط قوت این نمایش به مراتب بیشتر از نقاط ضعف آن است. بازی های خوب و باورپذیر بازیگران، دکور ساده و در عین حال مفی، هماهنگی در بازی ها که نشان از کارگردانی خوب اثر دارد و همچنین دیالوگ های هوشمندانه که هم بار طنز نمایش را خوب به دوش می کشد و هم تراژدی و جدید را به خوبی تزریق می کند همه و همه از «خاک شیرین» اثری دل پذیر و راضی کننده می سازد. دل پذیری این نمایش البته از قوت عناصر کمیک در آن بهره های فراوان می برد و مخاطب در این نمایش از شهید گرفته تا عشق، از تعلق به خاک برای مرزنشینان غرب کشور گرفته تا لهجه شیرین شمالی را در صحنه نمایشی می بینند که ادعاهای خیلی بزرگی ندارد و احساس هنرمندانه و معنوی غیرشعاری را به مخاطب انتقال می دهد. وجود داستان در این نمایش و به کمک آن، پرهیز از ساختارشکنی های روایی لوس و بی منطقی که این روزها باب شده، نقطه عطف دیگری برای «خاک شیرین» است که نشان می دهد در همین روزگار نو و به اصطلاح مدرن، تولید یک تئاتر خوب، چیزی کاملا متفاوت با خوب ادا و اطوار درآوردن در پارادایم هنر مدرن است.
پنجشنبه ، ۱۶مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حوزه هنری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]