واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزاری بر سفر نزدیک رئیس جمهور به مازندران/
سوال و جوابهایی از انتظارات مردم مازندران از رئیس جمهور
با این پرسش که «اگر جای رئیس جمهوری بودید کدام مشکل را رفع میکردید؟» به میان مردم میرویم تا بیشتر با نظرات و خواستههای آنها آشنا شویم.
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، خیابانهای شهر آب و جارو میشوند، امید و انتظار زیر پوست شهر میدود و مردم در تکاپوی استقبال از رئیسجمهوری دولت تدبیر و امید بهسر میبرند. پس از مدتها انتظار، قرار است کلید دولت به درهای این استان شمالی بخورد تا در بیست و دومین سفر استانی دولت تدبیر و امید، مازندران میزبان دولتمردان باشد. پیشدرآمد این سفر از یک سال گذشته اعلام شده بود، اما قرعه به نام روز 19 مهر افتاد تا ساری یک بار دیگر پس از روزهای انتخابات سال 92، شاهد حضور رئیسجمهوری باشد که بیشترین رأی خود را از این استان شمالی بهدست آورد. مازندرانیها حرفهای بسیاری با رئیس جمهور دارند، حرفهایی که شاید بخش بزرگی از آن مطالباتی است که حقوق شهروندی و مدنی این مردم را تشکیل دهد. در آستانه این سفر با رفتن به خیابانهای شهر از حرف دل آنها در این روزها بیشتر آگاه شویم؛ با این پرسش که «اگر جای رئیسجمهوری بودید کدام مشکل را رفع میکردید؟» به میان مردم میرویم تا بیشتر با نظرات و خواستههای آنها آشنا شویم. * دخل و خرجم با هم نمیخواند «ر.فرید» دانشجوی 24 ساله گفت: بهنظرم سن بازنشستگی زنان عادلانه نیست و باید قانون آن بازنگری شود. «محمد کلادهی» کشاورز است و از رئیسجمهوری میخواهد تا به وضعیت واردات برنج و خرید آن از کشاورزان مازندران رسیدگی کند. «کاوه. ک» 19 سال دارد و اظهار میکند: تضمین اشتغال جوانان بهویژه پس از پایان دانشگاه باید از یک معضل اجتماعی به یک فرصت تبدیل شود، این مسئله به حدی جدی است که میتواند تمام ابعاد اجتماع و خانوادهها را تحت تأثیر خود قرار دهد. «ه. پزشکی» بزاز است و از نوسان قیمتها گلایه دارد، افزود: تصویب نرخ مشخص برای دلار میتواند بازار را از ورشکستگی نجات دهد. «محمد. ب» کارمند 46 سالهای است که مهمترین حق خود را دریافت حقوق مناسب با کار میداند، او میگوید: حسابدار هستم و با همه تلاشم دخل و خرجم با هم نمیخواند، به نظرم افزایش درآمد در مقابل تغییر مالی بازار مهمترین مشکل همه اقشار جامعه است. * اگر جای رئیسجمهوری بودم بیشتر به اقتصاد طبقات پایین جامعه توجه میکردم خانم جوانی را میبینم. «الف. اسلامی» مادر دو فرزند است، همسر او بهدلیل تصادف در زندان بهسر میبرد و او با چرخ خیاطی روزگار میگذراند، از سختی زندگی شکایت دارد و میگوید: بهنظرم رسیدگی به زنان بیسرپرست و بدسرپرستی که خود سرپرست خانواده هستند، باید در اولویت قرار بگیرد، زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند، اما چقدر شغل مناسب آن هم برای افراد کمسوادی مانند من وجود دارد تا خرج خانه، کرایه و ... را بپردازیم؟ «محمد جلادهی» در پاسخ به پرسش ما خاطرنشان میکند: بهنظر من ریشه همه مشکلات جامعه در اقتصاد است، اگر مردم شکم خود را سیر کنند و دغدغه فردا را نداشته باشند، نه سراغ مواد میروند، نه دزدی، نه زیرآب زدن. پس با رسیدگی به اقتصاد ریشه مشکلات خشک میشود. «فاطمه. ف» ماما است و دو فرزند دارد، که میگوید: دولت باید در برابر مشکلات از تولیدکنندههای داخلی بیشتر حمایت تام داشته باشد تا چرخ اقتصاد و زندگی مردم با نیروی خودی بچرخد، نه با وابستگی به دست بیگانگان. «م. زاهدی» بازنشسته و خانهدار است و میگوید: بهنظرم یکی از مشکلاتی که نیازمند بازنگری است، حقوق بازنشستهها است. افزایش حقوق بازنشستهها باید انجام شود، چراکه با هزینههای امروز این حقوق گرهای از مشکلات ما باز نمیکند و باید بعد از بازنشستگی تازه به فکر شغل جدید هم باشیم. «محسن. ث» راننده اتوبوس شرکت واحد تصریح کرد: اگر جای رئیسجمهوری بودم بیشتر به اقتصاد طبقات پائین جامعه توجه میکردم، فاصله غنی و فقیر شبیه گودالی بیانتها شده که با هیچ چیزی پر نمیشود. * اگر جای رئیسجمهوری بودم فاصله حرف و عمل را کم میکردم «حسین. ز» در دکانی قدیمی میوه میفروشد و عصر با فروش میوهها به خانه خود در روستا برمیگردد، او بیان میکند: هرچه میدوم نمیرسم، چه بگویم؟ اگر جای رئیسجمهوری بودم برای کشاورزان و باغداران امکاناتی درنظر میگرفتم تا مجبور به فروش زمین و باغ خود برای امرار معاش نباشند. پس از خداحافظی از او با «م. کاکویی» گفتوگو میکنم، کارمند سازمانی دولتی است و میگوید: اگر جای رئیسجمهوری بودم فاصله حرف و عمل را کم میکردم تا جامعه بهسوی وضعیت مناسب خود حرکت کند. «مریم خسروی» معلم 35 سالهای است که یادآور میشود: مشکل کمبود وجدان کاری در ادارههای ما باید ریشهکن شود، کارها بر اساس ضوابط و نه روابط انجام شود، اگر یک رئیس به وظیفه کاری خود درست عمل نکند این سلسله مراتب به همه کارکنان او سرایت میکند و تبدیل به یک بیماری در سیستم اداری میشود. «مجید. س» 35 سال دارد و از وضعیت اقتصادی خود ناراضی بهنظر میرسد، او خاطرنشان میکند: خواهش میکنم اجناس ارزان شود و قیمت دلار نیز کمتر تا بازار در دست مردم بچرخد. «میثم. ص» قطعات کامپیوتر میفروشد و با تلخی پاسخ میدهد: اگر میتوانستم مشکلی را حل کنم، مشکل اعتیاد جوانان بود که نیاز به برنامهریزی مدون و جامع دارد، اگر به همین شکل ادامه پیدا کند، با نسلی روبهرو میشویم که توانی در اداره کشور ندارند. «موسی. ت» واردکننده و فروشنده لوازم خانگی است و میگوید: باید با برداشته شدن تحریمها چرخ واردات و صادرات کشور بهتر بچرخد و واردات کالا راحتتر انجام شود، بهنظرم گسترش روابط بینالمللی میتواند در این مسأله تأثیرگذار باشد. «نرگس. ف» پرستار است و میگوید: اگر میتوانستم، مشکل جادههای مازندران را حل میکردم، این مسأله در جذب گردشگر که در نهایت سبب بهبود اقتصاد استان میشود تأثیرگذار است. «مهرداد. الف» کارمند بیمارستان، خاطرنشان میکند: به نظرم رئیسجمهوری باید عینک وجدان را از چشم خود دور نکند، در اینصورت نیمی از مشکلات جامعه برطرف میشود. «نیما. ب» معمار است و برای پاسخ به این پرسش با کمی تأمل میگوید: اگر میتوانستم مشکلی را حل کنم، به مشکل فرار مغزها رسیدگی میکردم، چون به نظرم این افراد همان دسته افرادی هستند که برای پیشرفت و تغییر جامعه میتوانند مفید باشند اما بهنظر میرسد کشورهای دیگر در بهرهگیری از استعداد و هوش ما ایرانیها میل بیشتری دارند. با هر شهروندی که گفتوگو میکنیم نظر متفاوتی دارد، در پایان به سراغ «حمید. گ» میروم، برای پاسخ دادن مردد است و در آخر هم دست خالی از او خداحافظی میکنم. انتهای پیام/86007/ت40
94/07/13 - 08:54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]