تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس رابطه اش را با خدا اصلاح كند، خداوند رابطه او را با مردم اصلاح خواهد نمود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826758496




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روسیه و ایران دو همپیمان دولت و ملت سوریه


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: این روزها روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی عربی مملو از گزارش ها و مقاله هایی شده است که بر رسیدن هواپیماهای ترابری نظامی روسیه به منطقه لاذقیه متمرکز هستند که صدها کارشناس و صدها تن تجهیزات نظامی نیز به همراه دارند. گویی که روسیه از دهها سال قبل همپیمان نظام سوریه نیست و گویی که حمایت روسیه از سوریه باید محدود به پتو و پوست خرس و پوست گرگ های قطبی باشد. عبدالباری عطوان، تحلیلگر مشهور عرب در مقاله ای در روزنامه مستقل رای الیوم نوشت، روسیه از زمان آغاز بحران سوریه با صدای بلند اعلام کرد،اجازه سقوط نظام سوریه یا رئیس جمهوری آن را نمی دهد و دو بار از وتو در شورای امنیت علیه هرگونه قطعنامه ای که اجازه مداخله نظامی در سوریه را می داد، استفاده کرد که این پیش نویس براساس بند هفتم منشور سازمان ملل بود که توسط اتحادیه عرب و با حمایت آمریکا ارائه شد. روسیه همچنین ناوهای خود را به شرق دریای مدیترانه فرستاد که این اقدام برای به چالش کشیدن هواپیمابرهای آمریکایی صورت گرفت که در نزدیکی سواحل سوریه برای آمادگی جهت بمباران سوریه در هنگام بحران سلاح های هسته ای مستقر شده بودند. پس مساله غافلگیر کننده در حال حاضر کجاست و چرا برخی به ویژه عرب ها از ارسال سلاح های نظامی روسیه به سوریه شگفت زده شده اند و این در حالی است که می گویند نظام سوریه بیش از هر زمان دیگری ضعیف شده است. اما معمولا در چه زمانی حمایت از دوستان همپیمان صورت می گیرد؟ این کشورهای بزرگ انجمن های خیریه نیستند و روابط بین المللی شان و سیاست هایشان در هر منطقه ای در جهان و بالاخص منطقه خاورمیانه براساس نظامی از ارزش های اخلاقی صورت نمی گیرد. بلکه منافع در این میان حکمفرما هستند و هر کس که جز این را بگوید ساده لوحانه و کوته نظرانه برخورد کرده است و روسیه نیز از میان این کشورهای بزرگ مستثنی نیست. بلی! روسیه از منافع خود دفاع می کند و خواهان حفظ پایگاه نظامی خود در طرطوس و حفظ نظامی است که به روسیه اجازه ایجاد این پایگاه را داده است. چراکه این پایگاه آخرین جای پای روسیه در منطقه عربی و حاشیه دریای مدیترانه است. ما مجدداً یادآور می شویم از دلایل دشمنی غرب، عرب ها و ترکیه با نظام سوریه این است که نظام سوریه با کشیدن لوله گاز قطر از خاک سوریه به ترکیه و از آنجا به اروپا مخالفت کرد که این امر به رقابت بر سر گاز روسیه انجامید که اهرم فشار استراتژیک در دست رهبران روس علیه اروپا قرار گرفت و طبیعی و حتی منطقی است که رهبران روس قدر این کار نظام سوریه را بدانند و تمامی تلاش خود را برای جلوگیری از سقوط آن انجام دهند و مانع از دست دادن نظام سوریه همچون چیزی که در لیبی، عراق و یمن رخ داده، شوند. این مساله به تحلیل و گزینش کلمات نیاز دارد و آگاهی از اظهارات مسئولان و مقامات روسی از زمان آغاز بحران کافی است تا به آسانی میزان پایبندی روسیه به دفاع از نظام سوریه و تاکید در تمامی مناسبت ها بر قانونی بودن این نظام و نبود هیچ گونه جایگزینی برای آن مشخص شود.آمریکا و همپیمانان عرب آن پنج سال برای براندازی نظام سوریه زمان داشتند و میلیاردها دلار و هزاران تن سلاح های جدید و هزاران نیرو فرستادند و از رسانه ها برای بسیج و تحریک علیه نظام سوریه استفاده کردند اما نتیجه چه شد؟ تقسیم سوریه و منطقه و آشوب های خونین و فتنه طایفه ای و شبه نظامیان درگیر و جنگ که جان ۳۰۰ هزار سوری را گرفت و باعث آواره شدن ۵ میلیون تن دیگر شد و بقیه داستان هم مشخص است پس آیا روس ها در این خصوص مورد سرزنش واقع می شوند یا آمریکایی ها و همپیمانان عرب آن؟آنها شورای “ملی” ایجاد کردند و سپس این شورای “ملی” را به ائتلاف “ملی” تبدیل کردند و گروه دوستان سوریه را از میان ۶۰ کشور ایجاد کردند و عضویت سوریه در اتحادیه عرب را به حال تعلیق درآوردند و نماینده سوریه را بیرون راندند و کرسی سوریه در نشست سران عرب را به معاذ الخطیب، رئیس سابق ائتلاف مخالفان سوریه دادند و پرچم ملی سوریه را برداشتند و به جای آن پرچم مخالفان را گذاشتند اما نتیجه چه شد. این آقای معاذ الخطیب یا برهان غلیون و هادی بحره کجا هستند؟ چه کسی اسم رئیس کنونی ائتلاف را به یاد می آورد. خود این ائتلاف کجا رفته است و چه کسی در این شکست مورد سرزنش واقع می شود. باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا اخیرا در نشست با برخی نظامیان گفت: استراتژی روسیه در سوریه که مبتنی بر حمایت از نظام بشار اسد است اشتباه بزرگی است. ما به روسیه همچنان خواهیم گفت که نخواهد توانست به این استراتژی خود که محکوم به شکست است، ادامه دهد. قطعا روسیه و رهبرانش آگاهی کامل از تجربه های پیشین کشورشان در افغانستان دارند که با شکست و عقب نشینی از طریق حمایت ائتلاف آمریکایی و عربی از نیروهای افغان صورت گرفت و ما معتقدیم که این دو طرف آماده تکرار همان تجربه نیستند اما سوریه با افغانستان فرق می کند و روسیه تحت رهبری پوتین در حال حاضر آن روسیه گورباچف دیروز نیست و این سخن بر آمریکا نیز صدق می کند چه بسا برخی با باراک اوباما و این فتوایش توافق نظر داشته باشند اما امیدواریم که باراک اوباما برای ما در مورد موفقیت هایی صحبت کند که استراتژی کشورش و همپیمانانش در منطقه عربی محقق کرد که آخرین حلقه اقداماتشان در سوریه است. اگر در گذشته رئیس جمهوری آمریکا می گفت که اسد غیرقانونی است و باید برود و همپیمانان عرب او نیز این سخن را تکرار می کردند که اسد بخشی از بحران است و نباید بخشی از راه حل باشد اما سپس اوباما نظر خود را تغییر داد و تاکید کرد که اولویت باید به مقابله با داعش داده شود و باید نهادهای نظام سوریه به همین وضعیت خود باقی بمانند تا از تکرار تجربه لیبی در سوریه اجتناب شود. اما سئوالی که در این میان مطرح می شود این است که آمریکا و همپیمانانش دقیقا چه می خواهند؟ ما می فهمیم که آنها نه بشار اسد و نظامش را می خواهند و نه داعش و نه جبهه النصره و نه احرار الشام، پس آنها چه می خواهند؟ طرح های آنها برای حکومت بر سوریه پس از بشار اسد چیست؟ پس از آنکه آنها بیش از چهار بار رهبری ائتلاف مخالفان را تجربه کرده اند، تا کی این بحران ادامه خواهد داشت و ما تا چند سال دیگر باید منتظر بمانیم؟ پس از چند سال از دستپاچگی ها و اشتباهات در استراتژی آمریکا و ابزارهای عربی اش، بیشتر مردم سوریه از این کشور رفته اند و سایرین نیز اگر فرصتی به آنها دست دهد و پولی را برای سیر کردن آز و حرص قاچاقچیانی داشته باشند که تور خود را برای شکار آنها در سواحل ترکیه و لیبی پهن کرده اند آماده رفتن می شوند. آمریکا و همپیمانانش مسئول تمامی بحران هایی هستند که منطقه از زمان حمله آمریکا به عراق و اشغال آن و براندازی نظام این کشور و انحلال ارتشش شاهد آن است. آنها بذر طایفه گرایی را در زشت ترین صورتش در خاک عراق پاشیدند و از آنجا این طایفه گرایی به سوریه، لبنان و یمن نیز کشیده شد و در آینده ای نزدیک نیز به بار می نشیند.روسیه و ایران پشت نظام سوریه را خالی نخواهند کرد و آنها آماده جنگ برای باقی ماندن این نظام در سوریه هستند. اما آیا آمریکا و همپیمانان عربش همین اراده را دارند؟ ما پاسخ به این سوال ها را به آینده واگذار می کنیم و تنها چیزی که می توانیم بگوییم این است که ما در مقابل یک گلوله بزرگ برفی هستیم که شروع به لیز خوردن و بزرگ شدن کرده است و چه بسا به یک جنگ جهانی سومی تبدیل شود و این امر در حالی صورت می گیرد که همگان به صورت خردمندانه و عقلانی رفتار نکنند. دستاوردهای آمریکا در سوریه این احتمالا شگفت آورترین میراث سیاست خارجه باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکاست: او نه تنها باعث و بانی فاجعه فرهنگی و بشری مهمی است بلکه او مردم آمریکا را طوری فرونشانده که هیچ مسئولیتی در قبال این تراژدی احساس نکنند!روزنامه واشنگتن پست در تحلیلی درباره سیاست های آمریکا در سوریه به انتقاد شدید از باراک اوباما، رئیس جمهوری این کشور پرداخته و وی را به واکنش نشان ندادن عمدی در مقابل این بحران و دامن زدن به آن متهم کرده است. در این گزارش آمده است: «گرسنگی در “بیافرا” یک نسل پیش جنبشی را به راه انداخت. کنیسه ها و کلیساها یک دهه پیش برای حل فلاکت در دارفور بسیج شدند. زمانی که طالبان در سال ۲۰۰۱ مجسمه های باستانی بودا را در بامیان نابود کرد، جهان به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. امروز گروه داعش در حال منهدم کردن میراث فرهنگی در پالمیرا است و نیمی از جمعیت سوریه بی خانمان شده اند. برای قیاس می توان گفت فاجعه در سوریه مانند آن است که ۱۶۰ میلیون نفر از آمریکایی ها خانه و کاشانه خود را از دست داده باشند. بیش از ۲۵۰ هزار نفر در این فاجعه کشته شده اند اما هنوز پلاکاردهای “دارفور را حفظ کنید” به “سوریه را حفظ کنیم” تغییر نکرده است.یکی از دلایل واکنش نشان ندادن به این بحران باراک اوباماست؛ اوبامایی که با شعار بازیابی اخلاق در آمریکا روی کارآمد و این چنین القا کرده است که انفعال سیاسی هوشمندانه و اخلاقی است. او بارها تاکید کرده که از دست آمریکا در این شرایط کاری برنمی آید و با توصیف کردن مخالفان سوری به عنوان “پزشکان، کشاورزان، داروسازان و … سابق” درصدد تحقیر آن ها بر آمده است. اوباما معتقد است ما تنها شرایط را بدتر می کنیم. او در سال ۲۰۱۳ در مصاحبه ای با نیوزریپابلیک گفته بود: من نه تنها ظرفیت ها و نقاط قوت خودمان را در نظر می گیرم بلکه به محدودیت هایمان نیز توجه می کنم. رئیس جمهوری آمریکا این چنین تشریح کرد: به این دلیل که نمی توانیم هر مشکلی را حل کنیم شاید نباید درصدد رفع هیچ یک از آنها بربیاییم. من چگونه می توانم کشته شدن دهها هزار تن در سوریه را با کشته شدن دهها هزار تن دیگر در کنگو مقایسه کنم؟ اوباما در حالی این سئوال را مطرح کرد که در آن زمان رقم کشته شده ها در کنگو هزاران نفر نبود . در برخی مواقع خاص، در زمان افزایش فشار سیاسی یا ترس از تاثیر آسیب های وارده به سوری ها برای از بین بردن هر بهانه ای، اوباما از طریق بیانیه ها یا سخنگویان کاخ سفید وعده ای را مطرح می کرد، آموزش مخالفان سوری، ایجاد منطقه امن درمرز ترکیه. اما زمانی که افکار عمومی از مساله عبور می کرد، برنامه ها یا متوقف شدند یا به همان وضعیت بی معنی و بی تاثیر خود بازگشتند و به طرزی عجیب هر چه شرایط سوریه بدتر شود، تصمیم رئیس جمهوری آمریکا در واکنش نشان ندادن به این فاجعه توجیه پذیرتر می شود؛ گام هایی که می توانست در سال ۲۰۱۲ به بهبود شرایط کمک کند در سال ۲۰۱۳ دیگر تاثیری نداشت و اقداماتی که در سال ۲۰۱۳ می توانست جان بسیاری را نجات دهد دیگر پاسخگوی چالش های سال ۲۰۱۴ نبود. وقتی «سامانتا پاور» به عنوان نویسنده کتابی درباره قتل عام و “سوزان رایس″، تشکیل دهنده کمپین بمباران سودان برای حفظ اهالی دارفور، نماینده آمریکا در سازمان ملل و مشاور امنیت ملی دولت می شوند، با احترام می توان گفت کناره گیری آمریکا از درگیری های سوریه کاملا اخلاقی است! مهم تر از این ها این است که انفعال در این مساله برای آمریکا راه رسیدن به یک هدف نبود بلکه خودش به دستاورد سیاسی این کشور تبدیل شد. سیاستمداران آمریکایی ادعا می کنند،واشنگتن ترجیح می دهد تا به جای دل با عقل پیش برود و در مقابل نخوت و غرور فروتنی و تواضع را برگزیده است. این “واقع گرایان” خاطرنشان می کنند که آمریکا هر زمانی که اجازه داده احساسات و عواطفش شرایط را تحت کنترل بگیرد دچار دردسر شده است. حتما منظور آنها زمانی بوده که این کشور سربازان خود را برای کمک به بحران گرسنگی به سومالی فرستاد. حق با این واقع گرایان است که معتقدند آمریکا هم منافع و هم ارزش ها را در نظر می گیرد اما تنها می تواند منافع خودش را پیگیری کند نه همه را. اما استراتژی آمریکا در سوریه دست کم باید هدف این کشور را در شرایط منطقه توجیه کند؛ جایی که نتایج استراتژیک سیاست عدم دخالت اوباما به اندازه فجایع بشری آن خطرناک و فاجعه بار بوده است. زمانی که اوباما همه نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کرد، منتقدان نسبت به بروز بی ثباتی در این کشور ابراز نگرانی کرده بودند.منتقدان اوباما حتی نمی توانستند ابعاد این فاجعه را پیش بینی کنند: جدای از درگیری های شدید داخلی، عضوگیری گسترده داعش از هزاران داوطلب خارجی از لیبی تا افغانستان، گسترش خطر و تهدید آن علیه امنیت آمریکا و بی ثباتی در اروپا در پی بحران مهاجرت تنها بخشی از ابعاد وسیع این سیاست اشتباه اوباما بود.حتی اگر سیاست اوباما در شرایطی کاملا واقع گرایانه موفق می شد بی تفاوتی مردم آمریکا نسبت به این ماجراها واقعا غیرطبیعی و جای تعجب دارد. این درست است که واکنش این ملت در دهه های اخیر کاملا متغیر و در بسیاری مواقع ریاکارانه و در مواقع دیگر خودخواهانه بوده است، اما چیزی در عزم آمریکا برای کمک هست که همواره قابلیت تحسین داشته است؛ قابلیتی که اکنون در بحران سوریه خبری از آن نیست. اکنون می توان پرسید حتی اگر ما نتوانستیم در کنگو همه را نجات دهیم نباید برای نجات برخی در سوریه کاری کنیم؟ شانه خالی کردن موفق اوباما از پاسخ دادن به این سئوال چیزی نیست که بشود به آن افتخار کرد! در این حال،مصر پس از محمد مرسی، به سمت کاهش تنش با سوریه رفته و در مقابل، عربستان پس از مرگ ملک عبدالله، روابط خود با قطر و ترکیه را بهبود داده است. مسئولان مصری به تدریج در حال پیش گرفتن سیاست منطقه ای مستقل هستند؛ مخصوصا درباره پرونده سوریه که این قضیه باعث فاصله گرفتن مصر از کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس به ویژه عربستان شده است؛کشورهایی که همواره حامی عبدالفتاح السیسی بوده اند. به نوشته روزنامه «رای الیوم»، نشانه این فاصله گرفتن، لغو سفر ملک سلمان به مصر پس از سفر به آمریکا است و پادشاه سعودی ترجیح داد پس از آمریکا به مغرب برود و از آنجا مستقیما به عربستان باز گردد. بنا به این گزارش، مصر پس از برکناری «محمد مرسی» و روی کار آمدن «عبدالفتاح السیسی» سیاست های خصمانه خود را در قبال سوریه کنار گذاشته و هیأت های مختلف معارضان (به جز اخوان المسلمین سوریه) را به قاهره فراخوانده است تا با آنها در مورد مسأله سوریه رایزنی کند. این کشور همچنین با طرح عربستان و قطر مبنی بر دادن کرسی سوریه در اتحادیه عرب به ائتلاف معارضان نیز مخالفت کرده است.رأی الیوم ادامه می دهد: سفر از پیش اعلام نشده ژنرال «علی مملوک» رئیس شورای امنیت ملی سوریه به قاهره و دیدار با عبدالفتاح السیسی و فرماندهان ارتش و سازمان های امنیتی، گام بلندی در راستای نزدیکی بین دو کشور و بازگشت روابط دیپلماتیک کامل بین دمشق و قاهره، محسوب می شود. روشن است که «علی مملوک» که پیش از این به جده سفر کرده و با «محمد بن سلمان» دیدار کرده بود، مردی قوی و مهم در دولت بشار اسد محسوب می شود و در همین حال، اعتماد رهبران روسیه را نیز با خود دارد و احتمال اینکه وی در ماهها و روزهای آینده اقدامات مهمی را انجام دهد، هست. بنا به این گزارش، نشانه های زیادی حاکی از این است که معادلات سیاسی و نظامی مربوط به سوریه، در حال تغییر تدریجی است و بارزترین این تغییر نیز ظهور نقش مصر و روسیه در برابر موضع سعودی- ترکی است.روابط بین مصر و سوریه در حال بهبود است و در مقابل روابط مصر با عربستان به سردی می رود و این سردی هنگامی محسوس شد که عربستان از تشکیل نیروی عربی مشترکی که مصر بانی آن شده بود؛ ممانعت کرد و مصر نیز در مقابل تا کنون هیچ نیروی زمینی به یمن اعزام نکرده است. رای الیوم در انتها می نویسد: دولت عبدالفتاح السیسی، از دو گره اساسی رنج می برد: یک: اخوان المسلمین و دو: قطر، و ارتباط تنگاتنگی نیز بین این دو برقرار است و هر دو با نزدیکی مصر با سوریه و مسکو و دوری از عربستان مخالف هستند؛ عربستانی که پس از فوت ملک عبدالله، تصمیم گرفته در جبهه ترکیه و قطر وارد شود و در پرونده های منطقه با این دو کشور به همکاری بپردازد. ادامه دارد


یکشنبه ، ۱۲مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن