محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828646904
حجت الاسلام پناهیان: لا یخافون لوم تلائم باش
واضح آرشیو وب فارسی:وارث: مراسم جشن روز عید غدیر خم با سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان و شعر خوانی سیامک رجاور و مدیحه سرایی حاج حسن شالبافان در حسینیه شهدای بسیج برگزار شدوارث: مراسم جشن روز عید غدیر خم با سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان و شعر خوانی سیامک رجاور و مدیحه سرایی حاج حسن شالبافان در حسینیه شهدای بسیج برگزار شد. در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام پناهیان را می خوانید: لزوم داشتن جاذبه و دافعه، در جای خودشان بعضی ها آدم های خیلی نرم خویی هستند ولی نرم خو بودن و انعطاف پذیر بودن در آنها علامت اخلاقی بودن یا خوب بودن نیست، علامت ضعفشان است، منتها آدم ها هیچ وقت دوست ندارند بگویند ما افراد ضعیفی هستیم. افراد ضعیف هم معمولاً ضعفشان را روی حساب اخلاق و مهربانی می گذارند. بعضی ها آدم های نرم خویی هستند به دلیل این که ضعیفند. بعضی ها آدم های افتاده حالی هستند و همیشه دم از رحم و عطوفت به دیگران می زنند، نه به دلیل اینکه عمیقا انسان های دلسوزی برای دیگران هستند، بلکه اتفاقا به خاطر اینکه انسان های ضعیف و زبونی هستند، یا از سر ترس یا هر ضعف دیگری یا از سر اینکه محبوبیت را نزد دیگران طلب کنند. مهربان و انعطاف پذیر باشیم یا قاطع و خشن؟ حال سوال پیش می آید که مهربان بودن بد است؟ خیر خیلی هم خوب است. ما از ترس اینکه به ما نگویند شما ضعیف هستید، مهربان نباشیم؟ خیر ما باید مهربان باشیم. هرکس هرچه می خواهد بگوید، ما انعطاف پذیر نباشیم تا مبادا به ما بگویند تو انسان ضعیفی هستی؟ هرکس هرچه می خواهد بگوید. شما کار درستی که تشخیص می دهید را انجام دهید. "لا یخافون لوم تلائم" باش. از سرزنش کسی نترس. اگر الان وظیفه ات مهربانی و انعطاف پذیری است، اینگونه عمل کن. بعضی آدم ها خیلی محکم و باصلابت هستند، یک خشونت و سختی در رفتارشان دیده می شود. این خشونت هم ممکن است بر اثر ضعفشان باشد. برای اینکه اگر سخت نگیرند مچشان باز می شود که منطق ندارند، که ترسیدند. اتفاقا گاهی ترسوها سروصدا می کنند و خیلی از خودشان اقتدار نشان می دهند. یا کسانی که منطق ندارند خیلی از خودشان قاطعیت نشان می دهند. گاهی اینگونه است که انسانها از سر ضعف مهربان می شوند. گاهی اینگونه است که انسان ها از سر ضعف قاطع می شوند و قاطعیتشان به نامهربانی هم می کشد. ما برای اینکه یک وقت کسی نگوید شما آدم بی منطقی هستی، آدم بی رحمی هستی، یا آدم ترسویی هستی هیچوقت قاطعیت از خود نشان ندهیم؟ خیر ما جایی که لازم است باید از خودمان قاطعیت نشان دهیم. جاهایی است که اگر مهربان باشیم به ما می گویند ترسیدی و جا زدی! جاهایی است اگر قاطع باشی می گویند منطق نداری و بی رحم هستند! واقعا هم گاهی مهربانی و قاطعیت افراد از سر ضعف است . حال ما چه کنیم؟ قاطع باشیم یا مهربان؟ هرکدام را در جای خودش باشیم. جلوی زبان مردم را نمی شود گرفت. خیالت را راحت کن و از آن فاصله بگیر. مردم باید در دراز مدت درک کنند که شما درست عمل کردید یا نه . این بحث مقدمه ای برای بیان جاذبه و دافعه امام علی علیه السلام بود . حضرت علی علیه السلام وقتی قاطعیت به خرج می دادند، مردم می گفتند ایشان خشونت دارد و سخت می گیرد و افراطی گری می کند. وقتی انعطاف نشان می دادند از ضعف ایشان گله می کردند. در هر دو صورت اشکالاتی به امام علی علیه السلام وارد می کردند . برجسته ترین شخصیتی که "لا یخافون لوم تلائم" بود ولی اتفاقا خصوصیتی که امیرالمومنین علیه السلام داشتند این بود که اصلا اعتنایی به حرف مردم نمی کردند. برجسته ترین شخصیتی که "لا یخافون لوم تلائم" بود، حتی در قرآن کریم درباره ایشان آمده، علی بن ابی طالب علیه السلام است. لحظه ای دلش دنبال مردم نرفت. حضرت خودشان در یکی از کلماتشان فرمودند که آینده که من نباشم شما در مورد من قضاوت بهتری خواهید داشت. دیگران که جای من آمدند شما بهتر خواهید دانست با چه کسی طرف بوده اید. امیرالمومنین علیه السلام به وقتش هم مهربانی داشتند. به حدی که گروهی علیه مهربانی زیاد ایشان قیام کردند. چهارهزار نفر در آن قیام کشته شدند. و گاهی از اوقات سخت گیرانه و باصلابت جلوی باطل می ایستادند به حدی که موجب شده بود دشمنان حضرت در جامعه اسلامی بیش از دوستان حضرت شود. در اطراف حضرت حد و اندازه این دشمنی ها و دوستی ها شدید شده بود تا جایی که بعضی از علمای سنت می گویند غدیر خم که پیامبر صل الله علیه و آله دست حضرت را بالا بردند، "من کنت مولاه…"، این به خاطر این بود که خیلی ها با امام علی علیه السلام، به خاطر سخت گیری های ایشان در راه خدا، بد شده بودند و بعد خواستند در آنجا دوستی برقرار کنند! که البته ما می گوییم بله پیامبر گرامی اسلام می خواستند دوستی کنند اما جانشین هم معین کردند. ولی در اصل موضوع دوستی ما و دیگر مذاهب اسلامی باهم شریکیم. می گوییم این که حداقلش است و کف ماجراست و باید باقی بماند. اما غیر محبت جانشینی را هم در آنجا تعیین فرمودند. پس این که امیرالمومنین اینهمه دشمن داشتند و اینهمه دوست نداشتند، با آن همه ویژگی و مراتب اما کمتر کسی به ایشان ارادت لازم را داشت و محبت لازم را پیدا می کرد، به دلیل این بود که در جای خودش خشن بودند. محبت و انعطاف پذیری نابه جایش بد است. خشونت هم نا به جایش بد است. ولی آنجایی که به جا باشد لازم است. اتفاقا امیرالمومنین علیه السلام از این بخش دوم بیشتر داشت . بخشی از کتاب شهید مطهری، جاذبه و دافعه علی(ع) شهیدمطهری کتابی به نام "جاذبه و دافعه علی علیه السلام" دارد. شهید مطهری قصد داشتند این کتاب را تکمیل کنند و اگر الان ایشان حضور داشتند، بعد از 34سال حتما کتاب بسیار غنی تری می نوشتند و ارائه می دادند، با توجه به تجربه ای که جامعۀ ما از دینداری پیدا کرده است. بخشی از کتاب در پیش گفتار اینگونه است: «در بخش اول جاذبه علی علیه السلام که همواره دل هایی را به سوی خود کشیده و می کشد و فلسفه آن و فایده و اثر آن، موضوع بحث قرار گرفته است. در بخش دوم، دافعه نیرومند آن حضرت که چگونه عناصری را به سختی طرد می کرد توضیح و تشریح شده است. استاد شهید در این کتاب ثابت نموده که علی علیه السلام دو نیرویی بوده است و هرکس که بخواهد در مکتب او پرورش یابد باید دو نیرویی باشد. با این مقدمه کوتاه اینک فرازهایی از دیدگاه آن شهید بزرگوار را پیرامون شناخت وی از شخصیت ملکوتی حضرت علی(ع) به صورت اختصار خواهیم آورد.» بعضی ها می خواهند صلح مطلق باشند، جذب مطلق باشند. این حتما حکایت از یک نفاق می کند. حتما حکایت از یک سلسله ضعف ها دارد. همچنان که بعضی ها بخواهند سخت گیری مطلق باشند. این حتما حکایت از یک نوع کمبود در درون آن فرد و حتی عقده ای بودن می کند . «علی علیه السلام شخصیت دو نیرویی: علی علیه السلام از مردانی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه و جاذبه و دافعه او سخت نیرومند است. شاید در تمام قرون و اعصار، جاذبه و دافعه ای به نیرومندی جاذبه و دافعه علی(ع) پیدا نکنیم. دوستانی دارد عجیب، تاریخی، فداکار، با گذشت، از عشق او همچون شعله هایی از خرمنی آتش سوزان و پرفروغ اند. جان دادن در راه او را آرمان و افتخار می شمارند و در دوستی او همه چیز را فراموش کرده اند.» بعد از دشمنان ایشان می گوید. که دشمنان او چگونه بغض و عداوت علی علیه السلام را به دل دارند. هیچ ولی ای از اولیاء خدا گزارش نشده که به او لعن و نفرین فرستاده باشند آنقدر که به علی بن ابی طالب علیه السلام. امام حسین علیه السلام را قطعه قطعه کردند اما لعن نکردند. «علی علیه السلام مردی دشمن ساز و ناراضی ساز: علی علیه السلام مردی دشمن ساز و ناراضی ساز بود، این یکی دیگر از افتخارات بزرگ اوست. هر آدم هدفدار و مبارز و مخصوصا انقلابی که در پی عملی ساختن هدف های مقدس خویش است مصداق قول خداست که "جاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لائم"، در راه خدا می کوشند و از سرزنش، سرزنشگری بیم نمی کنند.» «اگر شخصیت علی علیه السلام، امروز تحریف نمی شد و همچنان که بوده ارائه داده می شد، بسیاری از مدعیان دوستیش در ردیف دشمنانش قرار می گرفتند.» امیرالمومنین علیه السلام دو گروه را دشمن خودش می کرد: منافقین و زاهدان احمق. اخلاقی های احمق و ساده لوح. خارج از جامعه اسلامی کافرانی که با دین عناد بورزند، باید مورد غضب شما باشند و شما هم باید مورد غضب آنها باشید . از جاذبه و دافعه حضرت داستان زیاد است . داستانی ملموس از دافعه حضرت علی(ع) سازش ناپذیری در اجرای قوانین الهی حضرت لشکری را یمن بردند و از یک سری اقوامی که آنجا مسلمان نشده بودند، اما حاضر شده بودند اموال و دارایی بدهند، اموال و دارایی از آنها گرفتند. خبر رسید رسول خدا صل الله علیه و آله در حال آمدن از مدینه به مکه است. و این کاروان هم به مدینه می آید که از آنجا به مکه بیاید. حجة الوداع هم بود. پیامبر صل الله علیه و آله دستور دادند همه مسلمانان از هرجا که هستند به مکه بیایند می خواهیم حج بهجا آوریم. امیرالمومنین علیه السلام هم این داستان به گوششان رسید و خودشان از لشکر جدا شدند و خدمت رسول خدا آمدند تا کسب تکلیف کنند و گزارش کار بدهند. گزارش دادند و کسب تکلیف کردند. پیامبر فرمود با لشکریانت و غنایم و اموالی که گرفتی اینجا بیا و به ما ملحق شو. امیر المومنین علیه السلام برگشتند و در اموال و دارایی هایی که داشتند برای بیت المال مسلمین می آوردند حوله و لباس خیلی زیاد بود، اینها هم خبردار شده بودند باید محرم شوند و لباس درست حسابی نداشتند، مختصری از این لباسها را برداشتند تا بعدا تقسیم نهایی شود. امیرالمومنین علیه السلام آمدند دیدند اینها لباس ها را پوشیده اند، فرمودند: چه کسی به شما اجازه داد؟ مسئولشان که جانشین امام علی علیه السلام بود گفت آقا مردم از من سوال کردند، من گفتم بپوشید. حضرت فرمود: بدون اینکه این اموال را اول به دست رسول خدا صل الله علیه و آله برسانی و ایشان تعیین تکلیف کند، استفاده کردید؟ لباس ها را دربیاورید. نها خیلی ناراحت شدند. چون حضرت نه مراعات نماینده خودش را کرد و نه مراعات آن مردم را که جهاد فی سبیل الله کردند. اینها را که برگرداندند، امیرالمومنین علیه السلام خودشان آمدند اینها را بار شترها کردند و محکم بستند که خیالشان راحت باشد. کاروان به محضر پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله رسید. در واقع همه از امیرالمومنین گله می کردند. و حرف ها علیه ایشان به سرعت بین مردم پخش می شد . عبارت های مختلفی از پیامبر روایت شده است. یک عبارت این است که در این نقل پیامبر صل الله علیه و آله ندا داد: « ارْفَعُوا أَلْسِنَتَکُمْ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّهُ خَشِنٌ فِی ذَاتِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ غَیْرُ مُدَاهِنٍ فِی دِینِه فَکَفَّ النَّاسُ عَنْ ذِکْرِهِ » زبان هایتان را از علی بن ابی طالب بردارید، او در راه امر خدا و دین خدا خشن است. در دین خدا مداهنه ندارد. حکم خدا را عمل می کند. از بدگویی علی دست بردارید . مجموعه مردم و مردم ساکت شدند. کسی دیگر جرات نمی کرد از امام علی پیش پیامبر انتقاد کند. چون چندباری که بدگویی کردند، دیدند پیامبر برافروخته شدند. شهیدمطهری در کتابشان روایت دیگری را دارند که همین معنا را دارد: «یاأیها الناس لا تشکوا علیاً فوالله إنه لأخشن فی ذات الله» 1 از علی شکایت نکنید او سخت گیرتر از این حرف هاست که به شکایت های شما اعتنا کند. فایده ندارد. ایشان سخت گیری اش در راه خدا بی اساس نیست. شکایت های شما بی اساس است. نمونه های دیگری هم از بدگویی ها داریم . پیامبر سه مرتبه تکرار کردند لاتشکوا علیا . خدایا ما را جزء انسان های منافق صفتی که دوست دارند همه را حتی آدم های بد را راضی نگه دارند قرار نده. خدایا ما را جزء کسانی قرار ده که آدم بدها با آنها دشمنان می شوند. خدایا ما را جزء کسانی قرار ده که آدم خوب ها با آنها دوست می شوند. حادثه منا و لزوم برپایی دیپلماسی اقتدار در مقابل آن مقابل عربستان کرنش می کنند، ما در این حادثه منا دیدیم که دیپلماسی اقتدار بیشتر از دیپلماسی لبخند و انعطاف پذیری که علامت ضعف است، جواب داد. با یک فریاد قاطع آقا، تنش ها کاهش پیدا کرد و عربستان پیام تسلیت داد. جان حاجیان ما در مکه در خطر بود. چگونه جرات می کنند... این بدن ها بیاید و ببینیم آیا واقعا صرفا گرما اینها را به شهادت رسانده است؟! واقعه خیلی هولناک است. خواستند به شما ثابت کنند حرم امن الهی امسال ناامن ترین شهر جهان شده است. قربانگاه منا تبدیل به قتلگاه منا شد. ما هرچه از صلح طلبی خودمان می خواستیم به جهانیان بگوییم، با رسیدگی به این موضوع بهتر می گفتیم. لبخند ژکوند زدن را در طول تاریخ همه جنایتکاران انجام می داده اند. ما صلح طلبیم که مقابل قتل هزاران نفر عکس العمل نشان می دهیم. آنها یقین بدانند ما قاطعیم، در مقابل ما تواضع خواهند کرد. الان خدایا به حق قاطعیت علی علیه السلام نَمی از قاطعیت او را به مسئولین نظام اسلامی ما عنایت بفرما . /1102101306 پی نوشت: 1. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ،شیخ مفید ج1 ص173 کشف الغمة؛الاربلی،ج1،ص236 إعلام الورى،طبرسی،ص131
یکشنبه ، ۱۲مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: وارث]
[مشاهده در: www.vareth.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]
-
گوناگون
پربازدیدترینها