تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ایمان هیچ بنده ای راستین نمی شود مگر زمانیکه اعتمادش به آنچه نزد خداست از اعتمادش به آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816496566




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مصاحبه با «محمد درویشی» همسر جانباز نابینا «مریم وکیلی»+ تصویر


واضح آرشیو وب فارسی:صدای میانه: به گزارش صدای میانه به نقل از مشرق - در حاشیه همایش "آینه های صبور" گرامیداشت همسران جانبازان بصیر(نابینا) که باحضور جانبازان و همسرانشان در سالن 5 آذر سازمان بسیج مستضعفین برگزار شد، برخلاف همه ی همسرانی که خانم بودند، همسری در آن جمع بود که مرد بود و خانمش جانباز نابینا بود. این مرد که خود نیز نابینا بود با جانبازی نابینا و فرزند شهیدی ازدواج کرده بود که اکنون یک فرزند پسر 6 ساله دارند. اسمش "محمد درویشی" است و همسرش "مریم وکیلی" نام دارد. مریم در سال 66 بر اثر بمباران هوایی دشمن بعثی در شهر میانه در سن 9 سالگی نابینا می شود و در آن حادثه پدرش نیز شهید می شود. مریم را در همان سن کودکی برای درمان به آلمان اعزام می کنند اما فایده ای نداشته و او دیگر نمی تواند بینایی خود را به دست آورد. محمد درویشی که بدون همسر جانبازش در مراسم حضور پیدا کرده است، می گوید: همسرم کاری داشت و نتوانست در این مراسم حضور پیدا کند و خودم از جنت آباد آمدم. می پرسم از مسیر جنت آباد که در غرب تهران است تا سالن 5 آذر که در شرق تهران است، کسی شما را همراهی کرد؟ و او می گوید: خیر. از جنت آباد سوار تاکسی شدم و به متروی صادقیه آمدم. از متروی صادقیه نیز به ایستگاه دانشگاه علم و صنعت آمدم. با خروج از مترو چند متر جلوتر سوار بی آر تی شدم و به سمت اتوبان بسیج آمدم. گرچه این مسیر را قبلا نیامده بودم اما برایم زیاد سخت نبود. از ایستگاه بی آرتی در اتوبان تا سالن هم با راهنمایی یکی از افراد آمدم. درویشی درباره نابینایی خود می گوید: من 9 ماه بعد از تولدم نابینا شدم. وی می افزاید: ترجیح دادم ازدواج درون گروهی داشته باشم و با فردی ازدواج کنم که نابیناست. از این رو با خانم وکیلی که افتخار جانبازی دارد ازدواج کردم. ما همواره اعتقادمان این بوده است که نابینایی نباید مانعی برای پیشرفت در زندگی باشد. لذا خودم و همسرم درسمان را ادامه دادیم و او اکنون فوق لیسانس روانشناسی و من لیسانس الهیات دارم. محمد می گوید: اکنون یک پسر شش ساله داریم. گرچه بزرگ کردن فرزند در این شرایط برای ما سخت است اما نگذاشتیم او این خلاها را احساس کند. او را به پارک می بریم. با او بازی می کنیم. تمام تلاشمان را می کنیم تا فوقش پسرم بگوید که تنها نمی توانند برایم نقاشی بکشند اما کارهای دیگر را انجام می دهند. مادرش نیز برای او غذاهای خوشمزه می پزد و لباس هایش را می دوزد و تمیز می کند. او درباره انجام خریدهای منزل هم سخن می گوید: تا جایی که ممکن است همه کارهای منزل را خودمان انجام می دهیم. خریدهای منزل را هم خودمان انجام می دهیم. اگر به مسافرت یا جایی رفته باشیم که به آنجا آشنا نباشیم با یکبار پرسیدن برای همیشه راه رفت و برگشت مان را حفظ می شویم. این همسر جانباز خاطرنشان می کند: خانه ی ما در یک آپارتمان است. شست وشوی ظرف ها و لباس ها را با هم انجام می دهیم. پیش از آنکه پسرمان به دنیا بیاید خودمان روی نردبان می رفتیم و دیوار و پرده و شیشه منزل را تمیز می کردیم اما الان از ترس اینکه فرزندمان مایع شیشه شو را بردارد و بخورد، از اقوام کمک میگیریم. او دست پخت خانمش را عالی می داند و می گوید غذاهایی که مریم می پزد خوشمزه است. محمد ادامه می دهد: هر وقت پسرمان مریض می شود به وسیله سرنگ به اندازه 5 سی سی که معادل یک قاشق مرباخوری است به او شربت می دهیم. در رابطه با ریختن نوشیدنی در لیوان هم می گوید با انعکاس صدا متوجه می شویم که لیوان پر، نیمه یا خالی ست. در مورد تمیزی لباس هایش هم اینگونه می گوید: اکنون پسرمان به ما کمک می کند تا اگر لکه ای روی لباسمان است برطرف کنیم. محمد اضافه می کند: من محله ی خودمان در جنت آباد را مانند کف دستم می شناسم. البته اکنون قابلیت هایی به وجود آمده که ما می توانیم با تبلت و گوشی های هوشمند به راحتی کار کنیم. گاهی وقت ها با استفاده از این قابلیت من راننده تاکسی ها را راهنمایی می کنم که مثلا چند مترو جلوتر به سمت راست خروجی یا دوربرگردان است. در پایان از او می پرسم دوست نداشتید با همسری ازدواج کنید که بینا باشد و او پاسخ می دهد: دوست داشتم با یکی مثل خودم باشم و اکنون نیز افتخار می کنم که همسر جانباز جنگ تحمیلی است.


یکشنبه ، ۱۲مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: صدای میانه]
[مشاهده در: www.vom.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن