واضح آرشیو وب فارسی:9 صبح: بین الملل > خاورمیانه - ارتش ایالات متحده به راحتی نمی تواند داعش را که کمتر از ٣٠ هزار نفر نیرو دارد، شکست دهد و سپس آن قلمرو را در سوریه خودش حفظ کند.به گزارش سایت خبری تحلیلی 9 صبح به نقل از اعتماد، ولادیمیر پوتین توانست در سوریه وارد عمل شود، نه برای اینکه او جسور است و نه برای اینکه از باراک اوباما قاطع تر، بلکه از آنجا که او دارای یک استراتژی روشن است. پوتین متحد دولت بشار اسد است. او دشمن مخالفان دولت سوریه است. او از متحد خود حمایت می کند و با دشمنانش مبارزه. در مقایسه، واشنگتن و غرب از اساس سردرگم شده اند. ایالات متحده در این مبارزه برای چه کسی بجنگد؟ ما می دانیم که آنها در برابر رژیم رییس جمهور سوریه بشار اسد هستند. همچنین داعش و گروه های دیگر چون جبهه نصرت و احرار شام هم حریف اصلی این رژیم هستند. نیروهای حزب الله و نیروهای ایرانی هم از دولت سوریه حمایت می کنند. غرب تقریبا در مقابل هر گروهی قرار دارد که در سوریه می جنگد. بنابراین، این عامل به وضوح موجب عدم انسجام استراتژیک می شود. اقدام روسیه چندان درخشان نیست. این اقدام تلاشی برای تقویت یکی از تنها متحدان خارجی کرملین است و روسیه با خطر تبدیل شدن به شیطان بزرگ در چشمان گروه های جهادی روبه رو است اما پوتین حداقل دارای یک برنامه منسجم بود. ایالات متحده امریکا، در مقابل، با دولت عراق در مبارزه با داعش متحد است اما خود را در سوریه همسو با منافع این گروه علیه نظام اسد می بیند. واشنگتن نیز در سوریه از گروه هایی پشتیبانی می کند؛ کردهای سوریه که نزدیک به ترکیه هستند، عناصر به اصطلاح میانه روی تحت حمایت اردن و تعداد کمی از دیگر سوری های به اصطلاح میانه رو. اما اگر بخواهید گروه های بزرگ را در رقابت برای کنترل دمشق در نظر بگیرید، امریکا تقریبا مخالف همه آنهاست. «کنت پولاک» و «باربارا والتر» رویکرد اساسی دولت، در برابر تمام نیروهای مبارز موجود را ناکافی توصیف می کنند. ایالات متحده در حال ساخت یک ارتش جدید مخالفان سوری است که این ارتش به معنای سیاسی، غیر فرقه ای و کاملا یکپارچه است. هنگامی که آن ارتش آماده شد، در برابر هر دو گروه اسد و مخالفان جهادی او قرار خواهد گرفت. نتیجه برای همه گروه های اقلیت یک دولت جدید فراگیر با حمایت گسترده است. این امر می تواند یک چیزی در حدود ١٥ سال طول بکشد اما پس از تجربه افغانستان، عراق، لیبی و یمن، این یک فانتزی است و نه سیاست خارجی. دیوید پترائوس به تازگی یک طرح مداخله نظامی گسترده را پیشنهاد داده که شامل ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع برای مقابله با بمب های اسد می شود. اما آیا چنین طرحی می تواند داعش را شکست دهد؟ وقتی پترائوس یک استراتژی در عراق برای مقابله با پیشروی این گروه، مطرح می کرد، او تاکید کرد شما نمی توانید بکشید و قدرت را از شورش نوین بگیرید، مگر با حفاظت از مردم. مشکل همین است. ارتش ایالات متحده به راحتی نمی تواند داعش را که کمتر از ٣٠ هزار نفر نیرو دارد، شکست دهد و سپس آن قلمرو را در سوریه خودش حفظ کند. چه کسی می خواهد بر آنجا حکومت کند، از مردم حفاظت کند و از سوی آنها به عنوان قدرت مشروع دیده شود؟ یک مقام ارشد ترکیه اخیرا به من گفت: ما شما را که در حال تلاش برای آزادی شهرهای عراق هستید، تماشا می کنیم و ما اشتباه امریکا را تکرار نخواهیم کرد. در یک نظر در بسیاری از مداخلات امریکا در سراسر جهان، یک عامل بیشتر خودنمایی می کند. هنگامی که واشنگتن با یک نیروی محلی مشروع متحد شده، موفق شده است اما بدون چنین عامل محلی، تنها با قدرت شلیک و آموزش می توان چنین کاری را انجام داد مثل افغانستان، عراق و سوریه. اگر هدف اوباما صلح آمیز، با ثبات و دموکراتیک است، پس به یک تعهد گسترده امریکا مانند عراق نیاز است. وگر نه، واشنگتن باید واقعیت را قبول کند و تصمیم سختی بگیرد. یکی از آنها پایان مخالفت با اسد است یا قبول تجزیه سوریه. اگر شکست داعش مهم است، پس باید به یک اولویت تبدیل شود و با هر نیروی مخالفی علیه داعش ائتلاف صورت گیرد. اگر نظام اسد سقوط کند و دمشق به دست تروریست ها بیفتد، اوضاع بدتر از زمانی خواهد شد که کشور در دست اسد است. این به آن معنا نیست که هر نوع حمایتی را باید به اسد ارایه کرد. اما می توان به او اجازه ایجاد یک قلمرو علوی در سوریه داد که در کنار آن کردهای سوریه و میانه روها هم فضای امنی داشته باشند. حتی اگر جنگ داخلی در سوریه تمام شد، این گروها می توانند دوباره با هم آمیخته شده و زندگی کنند. حداکثر تاکنون، غرب در سوریه فصاحت و بلاغت غیرقابل انعطاف خود را با تلاش های ساده گرای بی اثر ترکیب کرده است. چنین شکافی موجب شده تا نگاه پوتین هوشمندانه تر به نظر برسد. ٭ منبع واشنگتن پست
یکشنبه ، ۱۲مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: 9 صبح]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5]