واضح آرشیو وب فارسی:اندیمشک جوان: اندیمشک جوان : خانه یا فروشگاه زنجیره ای خرید بیش از حد از مجموعه اختلالات اضطرابی محسوب می شود و ممکن است اختلال جداگانه ای باشد یا با چند اختلال دیگر همبود داشته باشد؛ یعنی با اختلال های خلقی، مانیا و دو قطبی همراه باشد. معمولاً کسانی این گونه خرید می کنند که اضطراب دارند اما مدیریت درست آن […]اندیمشک جوان : خانه یا فروشگاه زنجیره ای خرید بیش از حد از مجموعه اختلالات اضطرابی محسوب می شود و ممکن است اختلال جداگانه ای باشد یا با چند اختلال دیگر همبود داشته باشد؛ یعنی با اختلال های خلقی، مانیا و دو قطبی همراه باشد. معمولاً کسانی این گونه خرید می کنند که اضطراب دارند اما مدیریت درست آن را بلد نیستند و سعی می کنند با خرید، خودشان را آرام کنند. این کار ممکن است در کوتاه مدت اضطراب را کم کند اما در درازمدت بی اثر است ترانه بنی یعقوب امروز پنج تا لیوان خریده و دو بسته جوراب. هفته قبل هفت تا لیوان خریده بود و هشت تا جاکلیدی. دور و برش پر شده از کیف، کفش، لیوان، جوراب و جاکلیدی. حالا می تواند کلکسیونر وسایل بی مصرفی شود که طی این مدت خریده. همان روزهای تنهایی و افسردگی که کارت بانکی پناهش بود و پاساژهای شهر تنها پاتوقش. هر بار حال و روز خوبی نداشت راهی بازار می شد. کم کم هم کارت بانکی اش خالی شد هم دور و برش آن قدر از وسایل بی مصرف پر شد که فهمید راه حل مشکلش دیگر خرید کردن نیست. این فقط یک نمونه از خرید عصبی است. خیلی ها وقتی حال و روز خوبی ندارند، ساک خریدشان را بر می دارند و راهی مراکز خرید می شوند، شبیه آنهایی که وقتی حال خوشی ندارند می شویند و می سابند. حالا یکی دو بار خرید کردن این مدلی ایرادی ندارد اما اگر این تبدیل به عادت شود دیگر مسأله فقط خرید نیست. سارا ۲۹ ساله یکی از کسانی است که خرید شده پناهش: «هر وقت حال روحی خوبی ندارم راهی بازار می شوم. بعد از هر خرید آنقدر احساس آرامش می کنم که نگو. اما چند روز نگذشته دوباره راهی می شوم یک بار آن قدر کیف و کفش خریدم که مجبور شدم یک ماشین دربست بگیرم و تا خانه بروم. آنقدر ساک و بسته خرید داشتم که همه توی خیابان با تعجب نگاهم می کردند.» سارا برایم می گوید انگار هر بار خرید، باری از روی دوشش برمی دارد و غمش را سبک می کند اما چند روز نگذشته دوباره دلش خرید می خواهد و بعد از اینکه حالش سر جایش آمد تازه عذاب وجدان می گیرد که چرا آنقدر بی هدف خریده و پولش را هدر داده و نمی داند حالا با وسایلی که خریده چه کند. حمید هم وقتی موضوعی رنجش می دهد راهی بازار می شود: «من لباس نمی خرم می روم لیوان و کاسه و کوزه می خرم. بعد از یک مدت فهمیدم این حالتم طبیعی نیست. خانه پر شده بود از لیوان و کاسه و کوزه های رنگ وارنگ. رفتم پیش روانشناس چند روش یادم داد که این کار را تکرار نکنم، مثلاً پیشنهاد داد کارت بانکی همراهم نداشته باشم و با مقدار کمی پول نقد راهی خیابان شوم یا برای خریدم سقف تعیین کنم و از خریدهای بی هدف پرهیز کنم، خریدهای موردی.» چند وقت پیش خبری دریکی از خبرگزاری های معروف با این مضمون منتشر شد که مردی به دلیل خرید بیش از حد همسرش تصمیم به جدایی از او گرفته است. این مرد گفته بود همسرش از خرید بیش از حد خسته نمی شود و خانه شان شده بازار مکاره و راهی جز جدایی برایشان نمانده است. او گفته بود همسرش هر روز به بازار می رود و لباس و لوازم منزل می خرد. خیلی ها این نوع خرید کردن را با مصرف گرایی یا ولخرجی بیش از حد اشتباه می گیرند. اما بد نیست بدانید که خرید کردن عصبی یا همان «جنون خرید» یک اختلال اضطرابی است که اگر درمان نشود آثار و عواقبش تا مدت ها باقی می ماند. فرشاد رضایی نامدار، روانشناس در این باره به «ایران» توضیح می دهد: «خرید بیش از حد از مجموعه اختلالات اضطرابی محسوب می شود و ممکن است اختلال جداگانه ای باشد یا با چند اختلال دیگر همبود داشته باشد؛ یعنی با اختلال های خلقی، مانیا و دو قطبی همراه باشد. معمولاً کسانی این گونه خرید می کنند که اضطراب دارند اما مدیریت درست آن را بلد نیستند و سعی می کنند با خرید، خودشان را آرام کنند. این کار ممکن است در کوتاه مدت اضطراب را کم کند اما در درازمدت بی اثر است.» به گفته او در این شرایط منابع مالی مدام کاهش می یابد و مجموعه ای از وسایل به درد نخور دور و بر شخص را پر می کند. مثلاً کلکسیونی از لیوان، جاکلیدی، شامپو و مواد شوینده که به هیچ درد خاصی هم نمی خورند یا مقدارشان خیلی زیاد است دور و بر فرد را پر می کند. هر چند این خرید به لحاظ بالینی اضطراب را کم می کند؛ اما این راهکار موقتی است و مدام این رفتار تقویت می شود. این روزها برخی با این اختلال به مراکز روانپزشکی و روان درمانی مراجعه می کنند. رضایی نامدار تأکید می کند که در اختلالات اضطرابی نوعی اجبار وجود دارد که این اجبار در افراد مختلف متفاوت است. مثلاً کسی در این مواقع به سراغ شست و شو و بشور و بساب می رود و دیگری سراغ خرید. اما به هر حال این اجبار ریشه دیگری دارد و ریشه اش هم اضطراب است. راحله ۲۴ ساله کارش به جایی رسیده بود که سر کلاس درس هم به شلوار یا مانتویی که روز قبل در پاساژها دیده بود فکرمی کرد، اگر روزی خرید نمی کرد حالش بد می شد. آنقدر درباره خرید، مارک و برند حرف می زد و عکس های مختلف کالاهایی را که در مراکز خرید دیده بود به دوستانش نشان می داد که یک روز دوستان نزدیکش او را به کناری کشاندند و پیشنهاد دادند برای حل مشکلش کمک بگیرد، چون دیگر تحمل حرف ها و رفتارهایش سخت شده بود. آیا هر خریدی را می شود اختلال عصبی یا همان جنون خرید نامید یا این نوع خرید کردن نشانه های خاصی دارد؟ دکتر رضایی چند سرنخ را مشخص می کند تا هر کسی خودش بتواند تشخیص دهد خریدش از سر نیاز است، تفریح است یا اضطراب. «وقتی کارکردهای تحصیلی فرد مختل شود و دانشجو یا دانش آموز به جای اینکه دغدغه اش درس باشد به لیوان یا فلان جاکلیدی در فلان فروشگاه فکر کند این وضعیتی هشدار دهنده است. اختلال در کارکرد شغلی یکی دیگر از سرنخ هاست. یعنی فرد به جای تمرکز روی کارش مدام درباره خرید یا وسایلی که در بازار دیده حرف بزند. مواردی که حتی ممکن است فرد به خاطر آنها مورد تمسخر قرار گیرد. نشانه دیگر اینکه در روابط فرد مشکل ایجاد شود؛ یعنی شخص در محل کار و خانواده اش به خاطر دغدغه اش درباره خرید روابطش را از دست بدهد و منزوی شود و کسی دوست نداشته باشد با او ارتباط برقرار کند. پس اگر کسی احساس رنج غیرعادی کرد و از هنجارعادی خارج شد و بیش از اندازه خرید کرد باید هشیار باشد که مشکلی در کار است. مثلاً خودش را مقایسه کند با یک آدم عادی و اینکه او چند لیوان دارد و یک آدم عادی چند تا؟ اگر جواب تفاوت فاحشی داشت در این صورت باید جدی به این رفتار مشکوک شود.» اما خرید عصبی هم درمان دارد، مثل بسیاری دیگر از اختلال های روحی. آن طور که دکتر رضایی می گوید بعد از مصاحبه بالینی روان شناسان می فهمند آیا فرد اختلالات همبود دارد یا اختلال اضطرابی و بعد برای درمانش تصمیم می گیرند. در گذشته فقط دارو درمانی برای این اختلال ها تجویز می شد اما اکنون و بعد از پژوهش هایی که در سال های اخیر انجام شده برای بهبود این اختلال همزمان دارو درمانی و روان درمانی پیشنهاد می شود. دارو درمانی اثر سریع دارد و روان درمانی در صورت طولانی مدت جواب می دهد اما اثراتش پایدار و ماندگار است. فروشنده به سر تا پای مشتری اش نگاه می اندازد. همان مشتری که تقریباً چند بار در هفته به او سر می زند. فروشنده رو به مشتری می گوید: «اگر تا ساعت چهار این تی شرت را بخری ۲۰ درصد زیر قیمت می دهیم، بعد از ساعت چهار هیچ تخفیفی نداریم.» مشتری که فکر می کند همین الان جنس از دستش می رود و اضطراب هم دارد بنابراین زود تی شرت را می خرد. رضایی در این باره می گوید: «برخی از فروشنده ها روان شناسی می دانند و آدم های باهوشی هستند. آنها وقتی به اضطراب و شخصیت خریدار پی می برند به صورت غیراخلاقی از این ماجرا سوءاستفاده می کنند. برای همین این افراد باید یاد بگیرند رفتارهایشان را مدیریت کنند، مثلاً وقتی از خانه خارج می شوند برای خود سقف خرید تعیین کنند. مثلاً مبلغ صد هزار تومان یا کمتر یا بیشتر. اینکه چه باید بخرند؟ چه تعداد باید بخرند؟ یا کارت بانکی شان را با خود نبرند. اینها همان تکنیک هایی است که توسط روان درمانگر توضیح داده می شود و یکی از اعضای خانواده هم می تواند این فرد را همراهی کند تا رفتارش کنترل شود.» از این به بعد وقتی به پاساژ یا بازارهای دور و نزدیک خانه تان رفتید و مشغول خرید کردن شدید حواستان باشد که چقدر ازخریدتان واقعی و از سر نیاز است و چقدر برای آرام کردن خودتان و فرار از اضطراب. خلاصه حواستان باشد که جنون خرید گرفته اید یا نه؟
یکشنبه ، ۱۲مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اندیمشک جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]