تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):راست ترين سخن و رساترين پند و بهترين داستان، كتاب خداست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831151416




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گرما و تشنگی امان حجاج را بریده بود/ مردیم و زنده شدیم


واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: عده ای بودند که به دلیل گرمای شدید و نرسیدن آب به آنها دچار تنگی نفس شده بودند و کم کم از حال می رفتند، البته نمی گویم؛ در مسیر آب نبود، اما فردی که مصدوم است و روی زمین افتاده، چگونه می تواند به آب دسترسی پیدا کند؟ با وجود آنکه یک شیشه آب همراهم بود، اما دستم زیر بدنم گیر کرده بود. حتی نمی توانستم، آب بخورم. بعد از چند ساعت از هوش رفتم.به گزارش خبرنگار ایلنا، روز گذشته به بیمارستان محب که نخستین مصدومان حادثه منا به آنجا منتقل شده بودند، رفتیم. بخش "صبا" در این بیمارستان به مصدومان این حادثه اختصاص یافته بود. پرستار بخش در ابتدا بارها تاکید کرد که باید از خود مصدومانی که اینجا هستند؛ اجازه بگیری و بعد مصاحبه کنی. به سراغ یکی از آنها در آخرین اتاق بخش صبا رفتم. در را که باز کردم با پسر جوانی رو به رو شدم که مشغول انجام کاری بود. خودم را معرفی کردم و به داخل اتاق رفتم. حاجی مهربان و گشاده رویی با محاسن سفید روی تخت دراز کشیده بود. با روی خوش از من استقبال کرد. تلویزیون داخل اتاق روشن بود و حاجی و پسرش آخرین اخبار را از آنجا دنبال می کردند. ساعت حدود 11 ظهر بود ... در همان لحظه بود که اعلام شد؛ آمار جان باختگان ایرانی حادثه منا به 464 نفر رسید.... کنار تخت حاجی می نشینم ... خودش را اینطور معرفی می کند: "طبق شناسنامه "علی مومن پور" و جزو طلبه های حوزه علمیه قم هستم. در بعثه مقام معظم رهبری به عنوان پاسخگویی به سوالات حجاج به حج تمتع مشرف شدم. 62 سال از خدا عمر گرفتم و جزو مدرسان قم هستم. چندین سال است که به عنوان مسئول کاروان به مکه مشرف می شوم و خاطرم نیست که تاکنون چندین بار مکه رفته ام". به حاجی گفتم درباره روز حادثه برایم بگو ... "ذهنش را به آن روز تلخ می برد و ما را هم با خودش همراه می کند ... با یکی از دوستانم حدود ساعت 8.5 یا 9 صبح بود که به سمت جمرات حرکت کردیم ... مقدار کمی از راه را رفته بودیم که ازدحام جمعیت زیادترشد؛ البته این یک امر طبیعی بود، اما با گذشت زمان جمعیت به یک باره حالت انسداد به خودش گرفت و من دوستم را لابه لای جمعیت گم کردم؛ در منطقه ای که من بودم به یک باره دیدم، برادران سیاه پوست قصد داشتند، از رو به رو و سمت راست به سمت چپ بروند تا خودشان را از خیمه ها بالا بکشند" او ادامه می دهد: "مقابل خیمه ها توسط آهن های پنجره ای پوشانده شده بود و عده ای از پنجره وارد می شدند و عده ای هم به روی سقف می رفتند. بر اثر ازدحام جمعیت پای چپ من لابه لای جمعیت گیر کرد و مانند لباس هایی که در لباسشویی می ریزند و به هم گره می خورد، پای من هم میان جمعیت مانده بود و به تدریج کاملا روی زمین افتادم. در این هنگام صحنه هایی را دیدم که متاثرکننده بود؛ عده ای روی هم می افتادند و عده ای دیگر برای نجات دادن خود به این سمت و آن سمت می رفتند. زمانی که حواسم را جمع کردم، دیدم دوستم چند متری جلوتر افتاده ... عده ای بودند که به دلیل گرمای شدید و نرسیدن آب به آنها دچار تنگی نفس شده بودند. البته نمی گویم در مسیر آب نبود، اما فردی که مصدوم است و روی زمین افتاده چگونه می تواند به آب دسترسی پیدا کند؟ با وجود آنکه یک شیشه آب همراهم بود، اما دستم زیر بدنم گیر کرده بود و حتی نمی توانستم آب بخورم. بعد از چند ساعتی از هوش رفتم" "روز بعد از عید قربان بود که احساس کردم در یک ماشین هستم و من را به یک مرکز امدادی بردند. در آن لحظه هیچ جانی نداشتم و پاهایم قدرت حرکت نداشت. دو مامور زیر بغل من را گرفتند و یک جفت دمپایی جلوی پای من گذاشتند. دمپایی ها را پوشیدم، اما چند قدم جلوتر دمپایی ها از پایم درآمد. پاهایم لمس شده بود. حدود نیم ساعت در این مرکز درمانی بودم. در ابتدا یک شیشه آب از پرستاران درخواست کردم. یک مقدار که گذشت؛ دیدم ظاهرا می توانم به سمت خیمه ها بروم و یواش یواش و با سختی و در حالی که پای چپم به زمین کشیده می شد، خودم را به خیمه ها رساندم. آنجا خیلی ها از دیدنم خوشحال شدند. خوشحالی از اینکه یکی از مفقودان حادثه پیدا شده بود. در آنجا یک پزشک من را معاینه ابتدایی کرد و پس از آن یک آمبولانس من را به بیمارستان ایرانی ها در مکه منتقل کرد و در آنجا تحت مراقبت بودم تا اینکه .... هفتمین روز از حادثه منا بود که ساعت 4 بعدازظهر به ایران رسیدم و من را به این بیمارستان منتقل کردند" از حاجی مومن پور درباره حال جسمی و روحی اش می پرسم؛ می گوید: "در حال حاضر پای چپم تورم شدید دارد؛ البته در مکه عکس برداری کردند و شکستگی نبود. ساق پایم هم زخم شده و احتمال اینکه عفونت کرده باشد هم وجود دارد. درباره کبودی های روی دستش می پرسم، می گوید: این کبودی ها مربوط به حادثه منا نیست؛ ظاهرا زمانی که در بیمارستان های سعودی رگ یابی می کردند و به دلیل نابلدی پرستاران دست من کبود شد" جزوه هایی را کنار تخت پدر گذاشته و مرور می کند. با محمدحسین مومن پور پسر حاجی صحبت می کنم... دانشجوی مقطع دکتری در دانشگاه فردوسی مشهد است و می گوید "در حال حاضر در سه دانشگاه قم تدریس می کند. او درباره روز حادثه و اینکه چگونه از پدر خود خبر گرفت، می گوید؛ ابتدا که از وقوع حادثه اطلاع پیدا کردیم، نمی توانستیم هیچ تماسی با مکه بگیریم، مردیم و زنده شدیم، تا توانستیم؛ فردا صبح با مسئولان بعثه تماس بگیریم و آنها از حال پدر به ما گفتند. حالا که برای پدر این اتفاق افتاده ذره ای از حال خانواده هایی که در این حادثه عزیزانشان قربانی شده را درک می کنیم".


جمعه ، ۱۰مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[مشاهده در: www.qudsonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن