واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه خراسان: «ابوریحان بیرونی» در کتاب ارزشمند «آثارالباقیه» می نویسد:«روز هجدهم ماه ذی الحجه را غدیر خم می نامند و آن منزلی است که پیامبر(ص)، پس از حجة الوداع در آن جا فرود آمد، جهاز شتران را جمع کرد، بازوی علی بن ابی طالب(ع) را گرفت و از آن جهازها بالا رفت و فرمود: ای مردم! آیا من از شما نسبت به خودتان اولی تر نیستم؟ گفتند: آری! فرمود: هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست. خداوندا! دوستدار علی را دوست بدار و با دشمنش، دشمن باش. آنان که او را یاری می کنند، یاری کن و کسانی که خواری او را می خواهند، خوار گردان و در راهی که علی می رود، حق و حقیقت را همراهش کن. روایت کرده اند که پس از این گفتار، رسول خدا(ص) سر مبارک خود را به سوی آسمان بلند کرد و سه بار فرمود: خداوندا! آیا مأموریت خود را به انجام رساندم؟» به گواهی تاریخ، عید غدیرخم همواره از اعیاد بزرگ مسلمانان بوده است. صراحت «بیرونی» در بیان واقعه غدیر خم، که معاصر سلطانی شیعه ستیز، مانند «محمود غزنوی» است و بخش زیادی از عمر خود را در دربار وی گذرانده، نشان دهنده آن است که مسلمانان، به این عید بزرگ و پرمنزلت، از ورای اعتقادات و باورهای مذهب خود می نگریسته و برای آن احترامی ویژه قائل بوده اند. به همین دلیل است که می توان اسناد و احادیث مربوط به واقعه غدیر را در تمام منابع روایی و تاریخی مسلمانان، اعم از شیعیان و اهل سنت، یافت و مورد مطالعه قرار داد؛ نکته ای که دانشمند عالی قدر جهان اسلام، مرحوم علامه «سید عبدالحسین امینی»، آن را مورد توجه قرار داد و با مجاهدت ها و کوشش های خستگی ناپذیر خود در این عرصه، کتاب ارزشمند «الغدیر» را به رشته تحریر درآورد. اجتماع در غدیر «احمد بن اسحاق یعقوبی» در کتاب «البلدان» می نویسد: «از جحفه به قدر دو میل که دور شوی و در مسیر عادی طی طریق کنی، به غدیر خم می رسی.» غدیر خم، وادی خشکی بود که به علت نداشتن آب مناسب و چراگاه، قافله ای در آن توقف نمی کرد(1). با این حال، این بیابان سوزان، روز 18 ذی الحجه سال دهم هجری، شاهد یکی از شکوهمندترین اجتماعات مسلمانان در محضر پیامبراکرم(ص) بود. آن حضرت پس از انجام مناسک حج، مکه را به مقصد مدینه ترک کرده و به سرزمین «رابغ» وارد شده بودند که فرشته وحی نازل شد و پیام خدا را ابلاغ کرد: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس؛ اى پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن؛ و اگر نکنى پیامش را نرسانده اى. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه مى دارد»(مائده-67)(2) «شیخ مفید» در «الارشاد» می نویسد:«پس رسول خدا(ص) در آن جا به خاطر دستوری که گفتیم فرود آمد و مسلمانان گرد او فرود آمدند و آن روز روزی بسیار گرم و طاقت فرسا بود ... چنان گرم که مردان نیمى از لباس خود را بر سر انداخته و نیمى دیگر را به پـاى خـویـش پیچیده بودند.»(3) پیامبراسلام(ص) در آن اجتماع هزاران نفری، خطبه ای غراء ایراد کردند. «احمد بن عبدا...» در کتاب «تاریخ اصبهان»(4)، «احمد بن یوسف قرمانی» در «اخبار الدول و آثار الاول فی التاریخ»(5)، «عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی» در «تاریخ الخلفاء»(6) و بسیاری دیگر از علمای شیعه و اهل سنت، این خطبه را روایت کرده اند. «سیوطی» در کتاب خود از مجلسی بزرگ سخن می گوید که با حضور صحابه کبار رسول خدا(ص) در سال 35 هجری برگزار شد. او از «ابی طفیل» نقل می کند که ضمن بیان بخش هایی از خطبه پیامبر اکرم(ص) در غدیر خم، گفت:«به خدا سوگند [در غدیر خم] از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: هرکس من مولای اویم، این علی مولای اوست.»(6) «علی بن محمد بن مغازلی»(7) آورده است که پس از خطبه پیامبراسلام(ص)، امین وحی نازل شد و این آیه را آورد:«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلام دیناً؛ امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم.»(مائده-3) پس از آن، حاضران در غدیر خم، به امیرمؤمنان(ع) تهنیت و شاد باش گفتند. «غیاث الدین خواندمیر» در کتاب «حبیب السیر فی اخبار افراد البشر» می نویسد:«پس امیرالمؤمنین على ـ کرم ا... وجهه ـ به موجب فرموده حضرت رسالت (ص ) در خیمه نشست تا طوایف خلایق به ملازمتش رفته لوازم تهنیت به تقدیم رساندند.»(8) مورخان مسلمان آورده اند که پس از بیعت مسلمانان با امیرمؤمنان(ع)، «حسان بن ثابت»، شاعر چیره دست عرب، برخاست و پس از کسب اجازه از رسول خدا(ص)، چکامه ای شیوا در وصف آن روز بزرگ سرود. در بخشی از این چکامه زیبا آمده است: فقال فمن مولاکم و نبیکم ؟ (پس رسول خدا(ص) فرمود: مولا و پیامبر شما کیست؟) فقالوا و لم یبدو اهناک التعامیا (در آنجا همه بدون هیچ ابهامى گفتند:) الهک مولانا و انت نبینا (خـداى تو مولاى ماست و تو پیامبر ما هستى) لم تلق منا فى الولایة عاصیا (و هیچ یک از ما درباره ولایت تو نافرمانی نخواهد کرد) فقال له قم یا على فاننى (پس رسول خدا(ص) فرمود: ای علی! برخیز که من تو را ) رضیتک من بعدى اماما و هادیا (براى امامت و رهبرى پس از خود برگزیدم) فمن کنت مولاه فهذا ولیه (پـس هـرکـس را کـه مـن ولی اویم، پس این علی ولی اوست) فکونوا له اتباع صدق موالیا (پس براى او پیروانى صادق و دوستدار باشید) هناک دعا اللهم وال ولیه (و در آنـجـا دعـا کـرد: خـداونـدا دوست على را دوست بدار) و کن للذى عادى علیا معادیا (و با آن کس که با على دشمنى کند، دشمن باش)(9). پی نوشت : 1- شیخ عباس قمی؛ منتهی الآمال؛ ج 1؛ ص 191 2- آیت ا... جعفر سبحانی؛ فروغ ابدیت؛ ج 2؛ ص 473 3- الارشاد؛ ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی؛ ص 165 4- ص 143 5- ج 1؛ ص 245 6- ص260 7- مناقب الامام علی بن ابی طالب(ع)؛ ترجمه محمدجواد مرعشی؛ ص 61 8- حبیب السیر؛ ج 1؛ ص 411
پنجشنبه ، ۹مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]