واضح آرشیو وب فارسی:ایکنا: کانون خبرنگاران نبأ: آسایشگاه خیریه کهریزک پنج سالی است که کلاس های قرآنی برگزار کرده است. این کلاس ها باعث شادابی و شفای مددجویان شده است و به آنان هستی دوباره بخشیده است.به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به ایکنا ، فاطمه همتی، مسئول امور فرهنگی آسایشگاه خیریه کهریزک در مورد کلاس های قرآن آسایشگاه گفت: این کلاس ها از سال 1389 شروع شد، در ماه مبارک رمضان ختم قرآن داریم که هر روز برگزار می شود، معلمان قرآن به صورت نیکوکاری می آیند، هدف ما هم آموزش است و هم اینکه این عزیزان از روی تخت بلند شوند، اساتید با استفاده از احادیث توانستند مددجویان را به این باور برسانند که با تلاوت قرآن به آرامش می رسند و ما این را در وجود تک تک مددجویان دیده ایم، یادگیری آنان آنقدر خوب بوده که در تمام مسابقات شرکت می کنند و به مقامات بالایی در ترتیل، روخوانی و حفظ دست پیدا کردند، حتی نابینای ما در حفظ قرآن مقام آورده است. وی افزود: همه این کمک ها به صورت نیکوکاری تهیه می شود، از معلم تا کتاب هایی که به صورت بریل است، عزیزانی که می توانند مددجویان ما را کمک کنند ما به دیده منت می بینیم و تقاضای یاری داریم. من که ظاهراً آدم سالمی هستم وقتی قرآن می خوانم آرامش دارم، مددجو نیز مطمئناً همینطور است و این لذت را که خدا با آدم حرف می زند را خواهد داشت، همچنین وقتی می بیند که مردم به او اهمیت می دهند و می خواهند چیزی به او یاد بدهند این احساس لذت بخشی است. فاطمه همتی در ادامه خاطرنشان کرد: آغازگر کلاس های قرآن آسایشگاه خانم بقایی گوهر است که خودش معلم قرآن بوده است و الان ریاست گروه همیاران فرهنگی را بر عهده دارد، آنقدر این کلاس های قرآن مفید است که دلم می خواهد همه مددجویان ساعت به ساعتشان را برای قرآن داشته باشند، مددجویان وقتی وارد کلاس قرآن می شوند ابتدا غمگین هستند اما یک ساعت که می گذرد چهره هایشان بسیار شاداب می شود و می خواهند بیشتر بمانند تا چیز بیشتری بیاموزند، مددجویی هست که دستش ناتوان است ولی از ما می خواهد که جسم ناتوانش را در کلاس قرار دهیم و صفحات را با زبان ورق می زند، دیدن این صحنه ها برای ما بسیار لذتبخش است، کسی که روی ویلچر می آمده است الان پشت ویلچر را می گیرد و می رود و این از معجزات قرآن است. وی در پایان اظهار کرد: کسانی که عزیزانشان اینجا هستند چه بسا اگر می توانستند آنان را می بردند ولی واقعیتش این است که نگهداری از معلول با امکانات کم کار دشواری است، من از همه عزیزان می خواهم که به این مرکز بیایند و کمک کنند که کمک به این عزیزان یک دنیا ثواب دارد. دوست دارم قرآن کردارم شود نه اینکه فقط بر سر زبانم باشد یکی از مددجویان آسایشگاه کهریزک گفت: از شهربابک کرمان به آسایشگاه کهریزک آمدم، 9 سال در آسایشگاه زندگی می کنم، آشنایی من با قرآن به دوران کودکی ام برمی گردد، از وقتی معلولیتم شدید شد و نتوانستم بیرون بروم یک روز اتفاقی تلویزیون را روشن کردم و دیدم دارد قرآن آموزش می دهد و خوشم آمد، اتفاقاً جلسه اول نیز بود، با خودم گفتم من که می توانم یاد بگیرم پس چرا یاد نگیرم؟ اوایلش روزی 8 یا 9 ساعت قرآن می خواندم، هرچه بیشتر یاد می گرفتم بیشتر علاقمند می شدم البته به دلیل اینکه از لحاظ تنفسی مشکل دارم فقط تجوید می خوانم. این راه را از خدا می دانم که جلوی پای من قرار داد چون نتوانستم مدرسه بروم، البته شاید اولش به عنوان سرگرمی بود اما بعد که در داستان قرار گرفتم فهمیدم داستان خیلی عمیق تر از این حرف هاست. شهربانو نواب زاده افزود: در خانه بودم و کلاً دستانم از کار افتاد که به فکر افتادم جایی برای نگهداری بروم و نمی دانستم در آسایشگاه چه امکاناتی محیا است، به خواست خدا و با تلاش خانم زائری توانستم در این راه پیشرفت کنم، الان هفت سال است درس نیز می خوانم و کتاب ششم مفاهیم را نیز گذراندم، قرآن بدون مفاهیم راحت نیست و با مفاهیم می توانیم بیشتر با قرآن انس بگیریم، معارف قرآن انتها ندارد و قرآن باید لیاقت داشته باشی که سمتش بروی و ان شاء الله از عاملین قرآن باشیم. در تلاوت سعی می کنم از منشاوی تقلید کنم، دلم می گیرد با خدا صحبت می کنم من هیچوقت به خواست خدا نه نمی گویم، دوست دارم در قرآن آنقدر جلو بروم که به خدا برسم، معرفت انسانی پیدا کنم و با پوست و گوشت و خونم آمیخته شود و کردارم شود نه اینکه فقط بر سر زبانم باشد، این ابتدایی ترین کار است و آخرش این است که به رضایت خدا برسیم. به داشته هایتان فکر کنید یکی دیگر از مددجویان آسایشگاه کهریزک گفت: 25 سال در کهریزک زندگی کردم، سال 60 تصادف کردم و چندین شکستگی پیدا کردم، سه بار از مرگ مغزی نجات پیدا کردم، بعد از تصادف تبدیل به نوزاد شدم، هفت سال در منزل بودم و بعد از صاحبم خواستم به یک جای بدون منت و با آبرو بروم که به کهریزک رفتم و با خدا معامله کردم و این معامله برای آن نبود که دستم به جایی بند نباشد، اگر شرایطت را بپذیری، نزد خدا نیز پذیرفته خواهی شد. وی افزود: بچه های ما اگر با دست نمی توانند به جایش با زبان ورق می زنند و با خط بریل حافظ قرآن می شوند، حکایت کهریزک بر پایه قرآن شروع شد و حسینیه قندهاری آغاز برپایی کهریزک بود، وقتی می گوییم حکومت خدا آن دل ها دیگر به ویلچر نگاه نمی کنند، اول خودت باید خودت را بپذیری بعد پذیرفته می شوی، شعار نیست و سخت هم نیست، یاد بگیرید که با نداشته هایتان زیاد فکر نکنید و به داشته هایتان فکر کنید، به همین راحتی می شود 34 سال روی دوست آهنی نشست و احساس نکرد که فقط دیگری دارد می دود و راه می رود. زهرا شاملو در پایان بیان کرد: آسایشگاه از کلاس های ختم قرآن به فضای کتابخانه رسید، شاید اسمش کتابخانه باشد اما پایگاه نور خداست. در مسابقات حرف اول را مددجویان کهریزک می زنند، مهم نیست که من نمی توانم ورق بزنم، دستم توان ندارد و کسی برای من ورق خواهد زد مهم این است که من باور دارم، این قرآن است که به من آموخت خودم را پیدا کنم و نور قرآن در قلب متجلی شد، این دست ها و دهان هایی که روز ولادت امام حسن (ع) رو به آسمان باز بودند شاید نمی دانند که غریب مدینه کیست چون این (به سرش اشاره می کند) اصلاً اجازه نمی دهد که بدانند مدینه کجاست اما روحش دارد می رود و او مطمئناً بیش از من حاجت می گیرد چون با تمام اخلاصش «امن یجیب» می گوید، اشک می ریزد و نعره می زند. بالاترین ثروت این جسمی است که خدا از روحش در آن دمید و به ما داد پس چرا وقتی از دست می دهیم تازه شاکر می شویم؟ دریافت شهریار شریعت
چهارشنبه ، ۸مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایکنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]