واضح آرشیو وب فارسی:سیاست روز: «منابع حاضر در سازمان ملل متحد از مصافحه و دست دادن محمد جواد ظریف با باراک اوباما خبر داده اند. جان کری نیز در این خوش و بش کوتاه حضور داشته است. گفته می شود مصافحه کوتاه طرفین در راهروهای سازمان ملل متحد صورت پذیرفته است.» این خبری بود که روز گذشته شاید به عنوان پرمخاطب ترین و پربحث ترین خبر در رسانه های داخلی و البته خارجی مطرح شد. چند ساعت بعد سایت وزارت امور خارجه از قول یک منبع مطلع نزدیک به هیات ایرانی گفت «نقل قول ها در مورد دیدار از قبل تعیین شده به هیچ وجه درست نیست، روز گذشته (دوشنبه) پس از پایان سخنرانی دکتر روحانی رئیس جمهور کشورمان در هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، دکتر ظریف وزیر امور خارجه در حال خروج از سالن مجمع عمومی بود که به طور کاملا اتفاقی با باراک اوباما رئیس جمهور و جان کری وزیر امور خارجه آمریکا روبرو شد، طرف ها سلام و احوالپرسی کردند و دست دادند.» نکته جالب اینجاست که وزارت امور خارجه تنها هماهنگی برای این دیدار را تکذیب کرد و اصل ماجرا به قوت خود باقی ماند. دو سال قبل زمانی که کاروان تدبیر و امید برای اولین بار در قالب تیم دیپلماسی دولت یازدهم راهی نیویورک شد، اتفاقاتی رقم خورد که بعدها رهبر انقلاب به طور سربسته از آن چنین یاد کردند «برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد به نظر ما بجا نبود.» البته بعدها از این حرکات نابجا رمزگشایی شد و معلوم شد آن تماس تلفنی مشکوک بین روحانی و اوباما (که مشخص نشد بالاخره طرف ایرانی تماس گرفته یا اوباما به خواست یکی از اعضای هیئت ایرانی تماس گرفته) و دیدار وزرای امور خارجه دوطرف در حاشیه نشست سازمان ملل، همان رفتارهای نابجای دولتمردان بود. در نگاه خوشبینانه می شد این اشتباهات دیپلماتیک را به خاطر بی تجربه بودن در چنین سفرهایی دانست، اما این موضوع هم پذیرفتنی نبود. از دولتی که مدعی حضور ژنرال در ارکان خود بوده و هست، نباید این «گاف» ها سر می زد. اما پس از گذشت دو سال باز هم ظاهرا این اشتباهات تکرار شد. این بار شاید ذوق زدگی از نزدیک شدن به اجرای برجام سبب این خطا شد. در شرایطی که پیش از سفر روحانی به نیویورک عده ای ذوق زده رابطه با امریکا و فرش قرمز پهن کن ها برای دشمن، دعا می کردند که روحانی و اوباما به طور کاملا اتفاقی! با هم روبرو شوند و یک اتفاق مهم در وصله کردن روابط دو کشور شکل بگیرد، ظاهرا این «آقای سفیر» سابق و وزیر فعلی بود که زحمت این دیدار کاملا اتفاقی را به جان خرید. آقای ظریف با همان حال و احوال کردن خشک و خالی! رسانه های غربی و صهیونیستی را ذوق مرگ کرد و البته نگرانی هایی را هم در داخل کشور ایجاد کرد. اینکه نکند قرار است دستگاه دیپلماسی کشور به راحتی پا روی خطوط قرمز بگذارد و فتح بابی برای گفت وگوهایی با دشمن شود. وقتی وزارت خارجه دیدار را تایید می کند و توضیح می دهد که به طور کاملا اتفاقی در راهروهای مجمع عمومی ظریف با اوباما و کری دست داده و احوالپرسی کرده، یک نکته به ذهن می رسد. اینکه دستگاه دیپلماسی کشور در خصوص هوش و ذکاوت مردم ایران چه فکر خطایی می کند؟ آیا راهروهای سازمان ملل شبیه «کوچه های قهر و آشتی» است که دو نفر به زور از کنار هم رد می شوند؟ آیا آقای وزیر نمی توانست مسیر خود را کج کند تا مجبور نباشد به رسم ادب! دست دراز شده اوباما را در دست خود بفشارد؟ متاسفیم که بگوییم نمی توانیم برخی اتفاقات «یهویی» را باور کنیم. وقتی مرداد ماه سال گذشته وزیر امور خارجه مان به همراه همکاران و سفرای ایران خدمت مقام معظم رهبری رسیدند، ایشان چه نکاتی را مطرح کردند؟ آیا از تعامل با دنیا به استثنای امریکا و رژیم صهیونیستی نگفتند؟ آیا رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور را بی نفع و با ضرر ندانستند؟ آیا رهبر انقلاب در تبیین ضررهای ناشی از مذاکره با آمریکایی ها خطاب به مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور نفرمودند: «این کار ما را در افکار عمومی ملت ها و دولت ها به تذبذب متهم می کند و غربی ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه می دهند»؟ چه می شود که یک دفعه همه دچار فراموشی می شوند؟ آیا آب و هوای نیویورک تاثیرگذار است؟ آیا بین المللی بودن مقر سازمان ملل باعث می شود خط قرمزهای ملی و انقلابی را فراموش کنیم و خودمان برای نفوذ دشمن در راهروهای مجمع عمومی دالان باز کنیم؟ ایشان طی این سال ها کم از دشمنی های رو به ازدیاد امریکا درخصوص ملت و نظام ایران سخن راندند؟ گوش شنوای آقایان خوش خنده کجاست؟ با عرض معذرت با چکش هم نمی شود در مغز ما فرو کرد که اینها همه اتفاقی است. شرمنده که نمی توانیم مثل بعضی خوش خیال باشیم و برای خودمان داستان تعریف کنیم که «آقای ظریف همین طور در حال قدم زدن بود که یک دفعه سر بلند کرد و دید جان کری و اوباما روبه رویش هستند، هول شد و دست داد» راستی اگر مثلا نخست وزیر رژیم صهیونیستی هم کنار اوباما ایستاده بود چه باید می کردیم؟ نه نمی توانیم باور کنیم اینها از روحیه انقلابی نشأت می گیرد. وقتی وزیر خارجه کشورمان در گفت وگوی ویژه خبری از تعداد شهدای منا خبر ندارد و عدد قدیمی را اعلام می کند، وقتی واژه «مذاکره» و «برجام» از دهان رئیس جمهور کشورمان نمی افتد، وقتی همه چیز را با برجام گره می زنیم و دلمان نمی آید قید سفر به نیویورک را بزنیم، وقتی دیدار با نخست وزیر انگلیس را از برنامه مان حذف نمی کنیم و قید نشست و برخاست با روسای جمهور نخست وزیران عراق، لبنان و ونزوئلا را می زنیم، نمی شود خوشبین بود که دولت تدبیر، انقلابی بودن را فراموش نکرده است. با عرض معذرت از این پس سعی کنید برای اتفاقات یهویی یک دلیل و داستان درست و حسابی جور کنید.
چهارشنبه ، ۸مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیاست روز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]