تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803847427




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دیپلماسی هپروتی،در نوع خود مدلی ویژه است/درحالی که 400 جنازه ایرانی درمنا روی زمین مانده،عده ای لبخند بر لب،آستانه کاخ سفید را می نگرند تا شاید معجزه ای شود


واضح آرشیو وب فارسی:میزان: به گزارش میزان،مهدی محمدی در سرمقاله امروز روزنامه وطن امروز نوشت: "این نوع از دیپلماسی، در نوع خود مدلی ویژه است. در حالی که تروریسم پشت مرز کشورها پا بر زمین می کوبد، در حالی که 400 جنازه ایرانی در صحرای تفتیده منا روی زمین مانده و در حالی که دولت ورشکسته سعودی برای ایران شاخ و شانه می کشد، این نوع خاص از دیپلمات ها، لبخند بر لب، آستانه کاخ سفید را می نگرند تا شاید معجزه ای نمایان شود حدود 2 ماه قبل، چند روز پس از اعلام برجام، وقتی یک مقام مسؤول در جلسه ای خصوصی به مخاطبانش گفت: «اشتباه نکنید! بزرگ ترین دستاورد این دو سال مذاکره، برجام نبوده بلکه شکل گیری یک زیرساخت ارتباط با آمریکا بوده است» - و این خبر عمدا به بیرون درز داده شد - کمتر کسی توانست به عمق مساله پی ببرد. این سخن، مستقیما موید آن تئوری بود که مدت ها پیش از اعلام برجام به جد معتقد بود تبعات فراهسته ای و فرامتنی برجام بسیار مهم تر از چیزی است که درون متن نوشته شده و اساسا بخش عمده خطر متن به دلیل «بستر»ی است که قرار است این متن در آن بنشیند و اجرا شود. از آن زمان، مکررا شاهد به دست آمدن شواهدی بوده ایم که این دیدگاه را تایید می کند. آنچه پی درپی در حال تایید شدن است این است که برجام بخشی از یک برنامه بزرگ تر است و برای طرف آمریکایی ـ و برخی در دولت روحانی نیز - فقط تا جایی ارزش دارد که تکمیل کننده پازل بزرگ تر «گذار از نهضت به نظام» در ایران باشد. از دید آمریکا و دوستان داخلی اش، برجام قرار است زیرساختی فراهم کند که با شکل دهی یک سلسله اتفاقات در حوزه های افکار عمومی، دیپلماسی، اقتصاد و فرهنگ، ایران را از کشوری انقلابی به کشوری عادی بدل کند. زمانی شاید این ادعا گزاف بود اما امروز با اطمینان می توان گفت دو طرف یک نقشه راه تعریف شده و مذاکره شده در این باره دارند و طبق یک جدول زمان بندی در حال پیش بردن آن هستند. این نوشته جای بحث تفصیلی درباره جزئیات این مساله و اینکه چه میزان از این پروژه «وابسته به متن» و چه مقدار از آن «وابسته به فرامتن» است، نیست. این مساله را بزودی در نوشته ای بسیار تفصیلی تر بررسی خواهیم کرد. آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که معنای درست آنچه را اکنون - به تعبیر آقای رئیس جمهور- در جهان پس از برجام در حال رخ دادن است دریابیم و در ظواهر متوقف نشویم. قبل از هر چیز، واضح است که تلاشی جدی برای تغییر ادبیات نسبت به آمریکا در دولت آقای روحانی وجود دارد با این پیش فرض که همان طور که رئیس جمهور با لحنی تهدیدآمیز گفته، پس از توافق نمی توان با جهان همانگونه سخن گفت که پیش از آن سخن می گفتیم. پس از آن، دیدیم که آقای رئیس جمهور وعده می دهد مشتاقان گشایش سیاسی و اجتماعی در داخل کشور پس از توافق هسته ای، منتظر تحقق قریب الوقوع رویای خود باشند. اندکی بعد از آن، دولت آشکارا وارد مذاکرات منطقه ای در چارچوبی شد که حقیقت آن چیزی جز «مذاکره ژئوپلیتیک با آمریکا» نیست ولو اینکه در هزار لفافه پیچیده شده باشد. در همین اثنا، رئیس جمهور چندین بار در سخنان علنی اش کنایه وار از شکل گیری نوع جدیدی از قدرت در ایران با عنوان قدرت سیاسی و دیپلماتیک سخن گفت که می تواند جانشین انواع سنتی تر قدرت یعنی قدرت نظامی شود و اکنون جلوتر آمده و به دیدار و مصافحه تصادفی محمد جواد ظریف و باراک اوباما رسیده ایم. توجه کنید که همه اتفاقات به اتکای برجام رخ می دهد اما لزوما ربطی به متن آن ندارد. پیش فرض همه این تحولات این است که دنیای پسابرجام دنیای جدیدی است، قواعد خود را دارد و در آن می توان ریسک های جدیدی کرد با هزینه ای بسیار کمتر نسبت به آنچه پیش تر وجود داشت. به همین نمونه آخر توجه کنید. می دانیم که در سطح رئیس جمهور آمریکا هیچ چیز تصادفی رخ نمی دهد. این را هم می دانیم که حسن روحانی و محمدجواد ظریف پیش از سفر به نیویورک و در حین آن بارها گفته بودند برنامه ای برای دیدار با اوباما ندارند اما اکنون این اتفاق رخ داده است. نه فقط دیدار رخ داده بلکه آنگونه که منابع آگاه ایرانی به رسانه ای های نزدیک به دولت گفته اند دقایقی هم به خوش و بش گذشته است. بسیار ساده دلانه خواهد بود اگر کسی تصور کند همه این اتفاقات بدون هیچ قصد و نیتی و صرفا به قول آن مرحوم «همینجوری» در حال رخ دادن است. کاملا واضح است که دولت در حال نگهبانی از زیرساخت رابطه با آمریکاست بدون اینکه به افکار عمومی توضیح بدهد در ازای به حراج گذاشتن سرمایه انقلابی و اعتبار ملت ایران مشخصا چه دستاوردی جز تعطیلی حقوق ملت یا تحقیر شدن توسط حکومت جاهلی عربستان سعودی به دست آورده است؟ برنامه سیاست خارجی دولت روحانی را فعلا در یک جمله می توان خلاصه کرد: پیدا کردن بهانه هایی جدید برای باز ماندن مسیر تماس با آمریکا یا به تعبیر آن جانباز بصیر در دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی «نگه داشتن پا لای در». مهم ترین سوالی هم که پیش روی این نوع دیپلماسی است این است که تماس با آمریکا صرفا بیزینس سیاسی دولت روحانی است یا اینکه بناست ملت ایران هم چیزی از آن عاید شود؟ اکنون که روابط با آمریکا خوب شده و در راهروهای سازمان ملل اوباما را هم تصادفا می شود دید، چرا همپیمان منطقه ای آمریکا عزت و آبروی ایران را به بازی گرفته و برای صدور یک ویزا حاجت به زانو زدن و واسطه تراشیدن افتاده است؟ آیا همین خود نشانه ای از واقعیت های «جهان پسابرجام» که دولت عامدانه درصدد تحریف مشخصات واقعی آن است، نیست؟ نکته جالب در این میان اما این است که این روند چندان هم نگران کننده نیست. مردم ایران خیلی زودتر از آنچه تصور می شد در حال فهمیدن این حقیقت هستند که «دیپلماسی هپروتی» راه به هیچ کجا نمی برد. این نوع از دیپلماسی، در نوع خود مدلی ویژه است. در حالی که همه جهان را مصیبت فراگرفته، در حالی که تروریسم پشت مرز کشورها پا بر زمین می کوبد، در حالی که 400 جنازه ایرانی در صحرای تفتیده منا روی زمین مانده و در حالی که دولت ورشکسته سعودی برای ایران شاخ و شانه می کشد، این نوع خاص از دیپلمات ها لبخند بر لب، عاشقانه آستانه کاخ سفید را می نگرند تا شاید معجزه ای نمایان شود. مردم ایران اکنون دیگر می دانند که از این نوع دیپلماسی بزم و تفریح برای عده ای، شاید؛ اما حل مشکلات آنها بیرون نخواهد آمد و میهمانی که تمام شد آنچه باید انتظارش را داشته باشند، علاوه بر برنامه ریزی برای میهمانی بعدی، این است که آقای صاحب منصب بیرون بیاید و بگوید: «انتظارها خیلی بالا رفته، توقع نداشته باشید مشکلات به این زودی ها حل شود»! این تصورکه دولت فقط باید درباره برجام پاسخگو باشد، هم اشتباه و هم بی نهایت خطرناک است. پرسش بزرگ تر این است که برجام بخشی از کدام چشم انداز بزرگ تر است و چه برنامه هایی در پیش است؟ جامعه ایرانی به اینکه توافق هسته ای گره گشای زندگی و معیشتش باشد ظاهرا نباید چندان امید ببندد اما حداقل حق دارد بداند در گام های بعدی برای کدام بخش از آبرو و عزت آن نقشه کشیده اند." انتهای پیام/


چهارشنبه ، ۸مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: میزان]
[مشاهده در: www.mizanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن