تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن هرگاه سخن گويد ياد (خدا) مى كند و منافق هرگاه سخن گويد بيهوده گويى مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826820983




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بازگویی حقایق پشت پرده فاجعه منا از زبان خبرنگار شاهد ماجرا/ خودخواهی و نادانی پادشاه سعودی غیر قابل درک است


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بازگویی حقایق پشت پرده فاجعه منا از زبان خبرنگار شاهد ماجرا/ خودخواهی و نادانی پادشاه سعودی غیر قابل درک است
عکاس و خبرنگار نیجریه‌ای روزنامه «ونگارد» به نام «لامیدی بامیدل» که خود جزو حجاج و شاهدین عینی فاجعه منا بوده‌است، گفت: وقتی دلیل تاخیر یک ساعت و نیم مترو رو متوجه شدم باور نمی‌کردم خودخواهی و نادانی تا این حد میتواند ذهن پادشاه یک کشور را اشغال کند.

خبرگزاری فارس: بازگویی حقایق پشت پرده فاجعه منا از زبان خبرنگار شاهد ماجرا/ خودخواهی و نادانی پادشاه سعودی غیر قابل درک است



به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از تیتریک، هر سال به دلیل حضور میلیونی حاجیان تمتع و البته انجام همزمان مناسک توسط آنها، در مسیرهای منتهی به رمی جمرات ازدحام شدید رخ می‌دهد. در پی فاجعه ای که چند روز گذشته در من و رمی جمرات اتفاق افتاد، خبرنگار بین الملل تیتر1 با عکاس و خبرنگار نیجریه ای روزنامه "ونگارد" به نام " لامیدی بامیدل" که خود جزء حجاج و شاهدین عینی فاجعه منا بوده است مصاحبه ای  انجام داده است که به شرح زیر می باشد:
مصاحبه با عکاس و خبرنگار نیجریه ای/ شاهد حادثه منا

من و گروهم صبح خیلی زود به طرف منا راه افتادیم چون تجربه نشون داده بود که خیلی شلوغ میشه. ما با مترو داشتیم میرفتیم به اون سمت. یعنی خیلی ها با مترو میرفتن. وقتی که توی مترو بودیم، یه دفعه مترو واستاد. توی بیابون ایستاده بود. معلوم نبود کجاییم و چرا ایستاده. دقیقا یک ساعت و نیم توی یک مترو پر از جمعیت و توی اون هوای گرم معتل شدیم. کم کم حجاج می خواستن شیشه ها رو بشکونن و بیان بیرون. اما بعد از یک ساعت ونیم بالاخره مترو حرکت کرد به سمت جمرات. بعدا دلیل این تاخیر یک ساعت و نیم رو متوجه شدم. آخر صحبت هام براتون می گم! هوا خیلی گرم بود. واقعا داغ. همه سعی داشتن که مراسم مذهبی رو خیلی سریع انجام بدن و برگردن به طرف چادرهاشون.جمعیت اینقدر زیاد بود که مسیر قفل شده بود. به سختی حرکت می کردیم. نفس هم نمیشد بکشیم.تا چشم کار می کرد حجاج پشت سر هم بودن و بزور سعی داشتن راه خودشون رو باز کنن و به مسیرشون ادامه بدن. گرمای بیش از حد هم شده بود یه عاملی برای اینکه حجاج بیشتر همدیگرو هل بدن تا مسیر باز شه. کم کم فاجعه شروع شد. مردمی رو میدیدم که دارن میوفتن. یکی بعد اون یکی میوفتادن زمین. اولش فکر کردم که به خاطر گرماست که کم کم دارن بیهوش میشن. اما بعد متوجه شدم که مثل اینکه انگار یه موجی از یه جایی شروع شده و داره همرو میندازه روی هم.  ما داشتیم میرفتیم برای انجام مراسم رمی جمرات اما با کمال تعجب دیدیم یه جمعیت عظیمی دارن از روبرو میان. غیر قابل توصیف بود. غیر قابل توصیف. خودم با چشمام شاهد این صحنه بودم که سعودی ها یکی از اصلی ترین مسیرها رو بستن و جمعیت رو هدایت کردن به مسیرهای دیگه. چیزی که به ما یاد داده بودن و تو این چند روز از اون مطلع شده بودیم این نبود. یک مسیر رفت و یک مسیر برگشت. اما در یک لحظه همه معادلات عوض شد. مثل سونامی بود. با خودم گفتم مرگ من حتمیه. وقتی که جمعیت به هم برخورد کرد چیزی رو دیدم که تو عمرم ندیده بودم. حجاج از روی هم رد می شدن. باورنکردنی بود. از سر وکله هم به معنای واقعی کلمه رد میشدن. مردم با صدای بلند الله اکبر می گفتن . داد میزدن. جیغ و داد بچه ها و نوزادان آزارم می داد. زیر دست و پا له می شدن.هرکسی زمین میوفتاد دیگه نمیتونست رو پاش واسته و بلند شه. انگار که هیچ کس هیچ کس رو نمیشناخت. همه به فکر نجات دادن خودشون بودن. من عمه خودم رو گم کردم. هنوزم پیداش نکردم. من وسط جمعیت و ازدحام بودم. پلیس سعودی و مامورای ترافیک که مسئول کنترل جمعیت بودن، اصلا تو جمعیت نبودن. تمام پلیس ها دقیقا زمانی رسیدن که اون واقعه رخ داده بود. همه له شده بودن. همه مرده بودن. پلیس ترافیک مردمی باید اونجا سر پستشون می بودن. اما هیچ نیرویی اونجا نبود. بعدش هم که پلیس اومد انگار وضع بدتر شد. نمی دونم چرا چند تا از مسیرها رو بستن. به همین دلیل جمعیت مسیرهای دیگه هم افتاد روی چند مسیر دیگه. یعنی هر یک مسیر داشت ظرفیت دو برابری خودش رو تحمل می کرد. باور کنین چیزی که من شاهدش بودم بی کفایتی و نادونی پلیس ها بود. اونها بعضا اسم مسیرها رو هم بلد نبودن. نمیدونستن این مسیر به کجا ختم میشه یا باید از کدوم مسیر رفت. کم کم بعد از اینکه جو آروم تر شد متوجه فاجعه شدیم. تا چشم کار می کرد جنازه بود و آدم ها زخمی که این ور اون ور افتاده بودن و ناله میکردن. اونایی که سالم بودن از جمله من به پلیس توی جمع آوری جنازه ها و مصدومین کمک می کردن.  کلی جنازه که لای پارچه های سفید پوشیده شده بودن.پلیس جنازه ها رو تیکه تیکه روی هم انباشته می کرد و  روی همشون  یه پارچه بزرگ مینداخت. نمیتونستم تعدادشون رو حدس بزنم. اما تا جایی که چشم کار می کرد جنازه بود. دور و ورم پر بود از حجاجی که دنبال اعضای فامیل یا هم کاروانی های خودشون لابلای جنازه ها می گشتن و صدای گریه و شیونشون هم بلند بود.مامورهای پلیس هم اجازه نمی داد که این افراد به وسط جنازه ها برن و آشناهای خودشون رو پیدا کنن. یه سری آمبولانس هم بدون هدف و برنامکه ریزی میرفتن و میومدن. کاملا از طرز رفت و آمدشون مشخص بود.بالای جایی که جنازه ها رو هم انباشته شده بود یه هلیکوپتر مدام در حال پرواز بود که علت اون رو هم متوجه نشدم. نمی دونم چی بگم. خدا رو شکر که ما تونستیم بالاخره با هر مشکلی که بود برسیم به چادرمون و نجات پیدا کردیم. اما روز بعدش که تعداد کشته شده ها رو شنیدم باورم نمی شد. باور کنین همین الان تو شوک اون حادثه هستم. اما برگردیم به قضیه مترو و دلیل یک ساعت و نیم تاخیر. وقتی که دلیلش رو متوجه شدم باور نمی کردم خودخواهی و نادانی تا این حد میتونه ذهن پادشاه یک کشور رو اشغال کنه. پادشاه عربستان در حال انجام مناسک حج بودن و نمیخواستن هیچ کس وارد مکه بشه. اونها تمام متروها رو متوقف، مسیرها و جاده ها رو بستن تا پادشاه عربستان به تنهایی و در خلوت شاهانه بتونه با خدا راز و نیاز کنه و در نهایت چنین فاجعه ای رخ بده.   انتهای پیام/


94/07/05 - 14:40





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن