تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شش (صفت) در مؤمن نيست: سخت گيرى، بى خيرى، حسادت، لجاجت، دروغگويى و تجاوز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821262385




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مردجوان: همسرم عاشق یکی از همکلاسی هایش شده و طلاق می خواهد!


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
طلاق مردجوان: همسرم عاشق یکی از همکلاسی هایش شده و طلاق می خواهد!


مردجوان: همسرم عاشق یکی از همکلاسی هایش شده و طلاق می خواهد!




به گزارش سرویس کشکول جام نیوز، جوان ۳۰ ساله به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: مادرم زن باایمانی است و معتمد محل . اهالی برای انجام امور خیر یا ازدواج دختران و پسرانشان مادرم را واسطه می کردند و از او کمک می خواستند.

اين در حالي بود که من هم به سن ازدواج رسيده بودم و مادرم دختران زيادي از بستگان يا اهالي محل را به من پيشنهاد مي کرد. مادرم معتقد بود دختر محجبه اي که ايمان و اخلاق داشته باشد تا لحظه مرگ همراه و همدم همسرش باقي مي ماند. اما من عقيده داشتم همسرم بايد علاوه بر خصوصياتي که مادرم مي گويد از زيبايي خاصي نيز برخوردار باشد.

مدتي به همين ترتيب سپري شد تا اين که روزي در خيابان به طور اتفاقي دختر آرزوهايم را پيدا کردم. او دختري زيبا بود اما حجاب کاملي نداشت. با خودم فکر کردم مي توانم او را به رعايت کامل حجاب وادار کنم. اين گونه بود که با تعقيب آن دختر محل سکونتش را پيدا کردم و بدين ترتيب آشنايي ما شکل گرفت.

مراسم عقدکنان من و فهيمه برگزار شد. ۲ سال بعد و با اصرارهاي همسرم که بايد در مناطق بالاي شهر زندگي کنيم به ناچار با گرفتن وام و کمک پدرم منزلي را در يکي از محلات زيباي شهر اجاره کردم.

فهيمه دوست داشت ادامه تحصيل بدهد من هم، همه توانم را به کار گرفتم تا او به آرزوهايش برسد. حتي وقتي از دور بودن مسير دانشگاه و خستگي هايش گلايه کرد موتورسيکلتم را فروختم و براي او پرايد خريدم. هنوز مدتي از اين ماجرا نگذشته بود که ورق برگشت و رفتار و حرکات او در مسائل خصوصي و خانوادگي به شدت تغيير کرد. مدام با تلفن همراهش سرگرم بود و با هر بهانه کوچکي مدت ها با من قهر مي کرد تا اين که شبي از طلاق توافقي سخن گفت و عنوان کرد تو بي سواد و لاغر هستي بنابراين ما به درد هم نمي خوريم. با التماس به پايش افتادم تا به خاطر فرزند کوچکمان از اين کار منصرف شود اما او سيلي به گوشم نواخت و به منزل پدرش رفت. بعد از اين بود که فهميدم او در دانشگاه عاشق يکي از همکلاسي هايش شده است. خراسان 116



۰۵/۰۷/۱۳۹۴ - ۰۹:۲۳




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن