تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى گيرد، در سينه اش بى قرارى مى كند تا از آن بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830130196




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رشد مدیریت نشده دانشگاه ها در سیستان و بلوچستان موجب سرایت ناهماهنگی فرهنگی شده است


واضح آرشیو وب فارسی:دانا: جوان نخبه زاهدانی گفت: فارغ از اینکه این تعداد دانشگاه ، دانشجو و فارغ التحصیل در سال تا کنون چه تاثیر عملی در بهبود شرایط استان و شهر داشته اند و این دانشگاهها واقعا تا کنون چه تعداد متخصص کار آمد بومی تربیت کرده اند،تبعات فرهنگی این رشد پرسرعت فضاهای دانشگاهی در سطح شهر بسیار قابل تامل است.به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از مطالبه گر ، یاسین کیانی متولد ۱۳۷۲ در زاهدان ، فارغ التحصیل سازمان پرورش استعدادهای درخشان(سمپاد) از مجتمع آموزشی شهید بهشتی زاهدان، دانشجو سال پنجم دکتری داروسازی در دانشگاه علوم پزشکی زابل، دبیر کانون مطالعاتی مصباح دانشگاه علوم پزشکی زابل و رتبه اول کشور در رشته های مقاله نویسی و اثر ادبی در دو دوره متوالی جشنواره فرهنگی دانشجویان علوم پزشکی کشور می باشد. مطلب ذیل حاصل گفتگوی مطالبه گر با این جوان نخبه زاهدانی در باب فرهنگ در استان سیستان و بلوچستان می باشد: ۱.ارزیابی شما از روند فرهنگی مذهبی شهر زاهدان چیست؟ زاهدان به لحاظ تاریخی از جمله شهرهای مولود دوران مدرنیزاسیون رضا خانی به حساب می آید و بعدها به دلیل مرکزیت و اهمیت سیاسی وتمرکز ادارات دولتی و همچنین عطش تازه به وجود آمده ی شهر نشینی و موج مهاجرت مردم از روستا ها به سمت شهرها، زاهدان تبدیل به یک شهر مهاجر نشین و چند فرهنگی شد.اکثر جمعیت امروز زاهدان با فاصله ای یکی دو نسله، فرزندان مهاجرانی هستند که از اقصی نقاط ایران به این شهر تازه متولد شده و پررونق آمده اند. قومیت های مختلفی مثل بلوچ، سیستانی، یزدی، کرمانی و بیرجندی و … بافت قومیتی زاهدان را تشکیل می دهند. این مهاجر پذیری و نا همسانی فرهنگی و مذهبی از یک طرف و قدمت نه چندان زیاد زاهدان از نظر تاریخی باعث شده که نتوانیم این شهر را شهری با هویت مستقل به حساب بیاوریم. یعنی از کنار هم بودن این اجتماع نا همگون انسانها از خرده فرهنگ های قومیتی متفاوت، هنوز مدت زمان چندانی نگذشته و در نتیجه نمیتوان گفت تجربه ی تاریخی مشترکی شکل گرفته که پایه ی یک هویت مستقل در این شهر تازه تاسیس را شکل دهد. حالا این بی هویتی را که بگذاریم کنار فرآیند سریع مدرنیزاسیون و تجدد گرایی نامتقارنی که از دوران رضا خان آغاز شد و حتی پس از انقلاب هم آن چنان که باید کنترل نشد و گاه به آن دامن هم زده شد، میرسیم به وضع فعلی فرهنگی زاهدان. مثلا یک خانواده ی یزدی را هنگامی که در یزد زندگی میکند تصور کنید. این خانواده در پیوند عمیقی با یک سنت لا اقل چند صد ساله زندگی میکنند. همه ی اطرافیان و همسایه ها و فامیل و همشهری هایشان با آنها به یک لهجه صحبت میکنند، با آداب و رسومی مشترک زندگی میکنند و به سنتهای مشترکی پایبندند.و زندگی و رفتار در چارچوب این سنت ها باعث تایید و تشویق اجتماعی و عمل نکردن به آنها باعث طرد شدن و سرزنش دیگران میشود. سنت هایی که مثلا عزاداریهای مشهور و با شکوه دهه ی محرم هم بینشان است .یک جریان فرهنگ تازه وارد(مثلا فرآیند تجدد) روی چنین خانواده ای در چنین فضایی تاثیر متفاوتی میگذارد نسبت به زمانیکه همان خانواده از شهر و دیارش بن کن شود و بیاید مثلا در زاهدان زندگی کند. واقعیت این است که زاهدان به دلیل فقدان سنت و هویتی واحد و قابل اعتنا به شدت در مقابل تغییرات فرهنگی (که در طول سده ی اخیر عموما به سمت تسلط فرهنگ وارداتی مدرن پیش رفته) منفعل و آسیب پذیر است. به همین دلیل است که همین امروز مثلا سبک زندگی یک سیستانی مقیم زاهدان با یک سیستانی مقیم سیستان یا یک بلوچ زاهدانی با یک بلوچ در مناطق ریشه دار تر بلوچستان تفاوت بارزی دارد و به سبب همین انفعال و بی هویتی فرهنگی ،این شکاف روز به روز عمیق تر میشود. پس امروز مهمترین معضلات فرهنگی شهری مثل زاهدان را باید در قالب همین وادادگی مفرط و عدم مقاومت در برابر فرهنگ نوظهور مدرن جست و جو کرد. ۲_ در زمینه مسائل فرهنگی ، خانواده های زاهدانی در چه وضعیتی قرار دارند؟ زاهدان مثل همه ی شهرهای نوظهور جهان سومی با شکاف طبقاتی نهادینه شده و رشد یابنده ای دست و پنجه نرم میکند که باعث شده هرگونه تحلیل اجتماعی ملزم به این تفکیک طبقاتی باشد.خانواده های زاهدانی هم از این قاعده مستثنی نیستند. خانواده های قشر محروم زاهدان به معنای واقعی کلمه در فقر مطلق به سر می برند و از تامین نیاز های اولیه ی خود هم عاجزند. در چنین وضعیتی به مصداق حدیث “کاد الفقر ان یکون کفرا” این نوع از فقر مطلق و دست و پا زدن برای پاسخگویی به ساده ترین و ضروری ترین نیازهای زندگی در سطح فرهنگی فجایع عمیقی می آفریند. جوانانی که در چنین وضعی زندگی میکنند مستعد انواع و اقسام نا هنجاری های فاجعه بار از اعتیاد و فساد اخلاقی گرفته تا انواع بزهکاریها ی خرد و کلان و حتی گاهی تروریسم خواهند بود. در مقابل چنین سطح غیر قابل توجیهی از فقر و محرومیت، قشر مرفه جامعه ی شهری زاهدان به معنای واقعی کلمه در اوج رفاه و آسایش و ثروت اندوزی زندگی میکنند. دیدن خانه های میلیاردی و اتومبیل های چند صد میلیونی دیگر امروز جزئی از زندگی روزمره ی مردم زاهدان محسوب میشود و این قشر از جامعه هر روز بیشتر و شدیدتر از دیروز به نمایش ثروت خود و تفاخر و فخر فروشی به اقشار ضعیف جامعه دست میزنند. ثروتی که در یک نظام اقتصادی شبه سرمایه سالارانه و آن هم در شهری نیمه تجاری ، روز به روز بیشتر هم خواهد شد. و در میان این دو قشر مرفه و فقیر ،طبقه متوسط شهری زاهدان زندگی میکنند. خانواده هایی که اگرچه در تامین نیاز های اولیه با مشکلی مواجه نیستند و فقیر محسوب نمیشوند اما با پدیده ی دیگری به نام “فقر نسبی” یا “احساس فقر” دست و پنجه نرم میکنند.این مفهوم بیشتر از آنکه اقتصادی باشد یک پدیده ی فرهنگی است.انسانها همیشه خود را با اطرافیانشان در جامعه مقایسه میکنند و در جریان این مقایسه به تعریفی از وضعیت فعلی خود میرسند .مثلا خانواده ای که وسیله ی نقلیه اش پراید است در شهری که اکثر مردمش پراید سوار میشوند احساس فقر و ضعف نمی کند ولی وقتی در شهری مثل زاهدان در خیابانها کنار ماشینهای وارداتی چند صد میلیونی رانندگی میکند قطعا با مشاهده ی این تفاوت،و مقایسه ی خود با قشر مرفه جامعه ،احساس فقر میکند. احساسی که تبعات فرهنگی فراوانی خواهد داشت. وقتی به قشر پر درآمد و مرفه جامعه که هر روز هم مرفه تر و پر درآمدتر میشود اجازه داده شود که به راحتی ثروت خود را به رخ دیگران بکشد و دیگران را دچار احساس کمبود و ضعف کند، قطعا دیگران هم تمام سعی خود را در جبران این کمبود به کار میگیرند. به این ترتیب جامعه به سمت مادی شدن حرکت کرده و پول به ارزش اصلی در اذهان مردم تبدیل خواهد شد. ولع ثروت اندوزی و تجمل گرایی مفرط در میان قشر متوسط جامعه ی زاهدانی که بخش مهمی از آن را هم تشکیل میدهند از این مسئله ناشی میشود و طبیعتا به همان اندازه که ارزشهای مادی در جامعه پررنگ تر شوند، باور ها و ارزشهای معنوی رنگ خواهند باخت. ۳- فکر می کنید در حال حاضر در زمینه مسائل فرهنگی و تربیتی ، کودکان و نوجوانان زاهدانی در چه وضعیتی قرار دارند؟ علاوه بر معضلات فوق الذکر خانواده ها که قاعدتا کودکان هم از آنها مستثنی نیستند،کودکان زاهدانی مانند دیگر کودکان شهر نشین امروزی ،علاوه بر خانواده و مدرسه که مراجع سنتی تربیت به حساب می آیند ، از طریق ابزار های ارتباط جمعی و رسانه ها نیز داده ی فرهنگی و تربیتی دریافت میکنند. و نقش این تربیت رسانه ای همزمان با گسترش دامنه ی اثر رسانه های مدرن ،رو به روز بیشتر شده و تربیت خانوادگی را محدود و محدودتر میکند. مثلا تلویزیون به عنوان همه گیر ترین و سهل الوصول ترین رسانه ی ارتباط جمعی امروزی، اهتمام به آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان را از وظایف خود میداند و برای آن برنامه ریزی دقیقی هم انجام میدهد .این در حالیست که تلویزیون به عنوان یک رسانه ی تصویری فی نفسه چیزی بیش از یک ابزار تفریح و سرگرمی نیست.و چیزی بیش از تحریکات سرگرم کننده ی حسی و دیداری ارایه نمیکند. قالب یک برنامه ی کودک تلویزیونی در شکل ایده آلش مثلا نمیتواند شاهد یک مادربزرگ قصه گو باشد که نشسته روبروی لنز دوربین و داستان تعریف میکند. پخش چنین برنامه ی کودکی فاقد جاذبه ی بصری است و در نتیجه یک برنامه ی تلویزیونی خوب به حساب نمی آید. همان کودکی که ساعتها با شوق و ذوق پای قصه گویی مادر بزرگ خودش می نشیند ، از دیدن یک پیرزن قصه گوی خشک و خالی روی صفحه ی تلویزیون حوصله اش سر میرود. چیزی همان شبیه تجربه های تلخی که نسل ما با سخنرانیهای خواب آور خانم مجری های دوران کودکیمان داشتیم! این دست مسائل نشان دهنده ی تفاوت ماهوی نوع تربیت است که رسانه ای مانند تلویزیون (به عنوان یک ابزار سرگرمی که تمام جذابیتش به بازیهای نور و صدا و رنگ و موسیقیست) میتواند ارایه کند و تربیتی که یک کودک در محیط خانواده دریافت میکند. حالا فرض کنید که در بهترین حالت ممکن و با این فرض که خانواده دقیق ترین کنترل را روی نوع استفاده ی کودک از این ابزار های رسانه ای داشته باشند و بهترین برنامه های آموزنده و مناسب رده ی سنی فرزندشان را انتخاب کرده و در اختیارش بگذارند، باز هم تربیت رسانه ای حامل آسیب های فراوانی خواهد بود. مثلا کودک یا نوجوانی را فرض کنید که هسته ی باور های مذهبی اش را از یکی از این برنامه های آموزنده ی تلویزیونی بگیرد.این پیام های مذهبی به سبب ذات رسانه ای مانند تلویزیون از مجرای سرگرمی و لذت سمعی و بصری و احتمالا موسیقی و آواز حتی گاهی حرکات موزون به مخاطب خردسال میرسد. این تلاش تربیتی حتی اگر موثر واقع شود و داده ی مذهبی مدنظر ما هم به کودک منتقل شود، در جریان این انتقال به طور نا خود آگاه اصالت و برتری به سرگرمی و لذت داده خواهد شد نه باور مذهبی. چرا که کودک باورمذهبی اش را از لذت و سرگرمی گرفته و نه بالعکس. و این در حالیست که بخش مهمی از پایبندی به مذهب در مفهومی به نام تهذیب نفس نمایان میشود به این معنی که انسانها باید از بسیاری از لذت های مادی و دنیوی به خاطر امر قدسی و ایمان دینی شان بگذرند .حالا نوجوانی را تصور کنید که تمام عمر ، همه ی مفاهیم اخلاقی و مذهبی و باور های دینی اش را به لطف سرگرم کننده و لذت آفرین بودنشان از طریق صفحه ی تلویزیون دریافت کرده،حالا آیا میتواند به راحتی از آن لذت و سرگرمی به خاطر باورهای مذهبی اش عبور کند؟ ۴_ راهکار های فرهنگی شما برای ارتقا فرهنگی مذهبی شهر زاهدان چیست؟ اگر بپذیریم که مهمترین مانع ارتقای فرهنگی مذهبی شهر، هجوم فرهنگ بیگانه یا غربی یا… در یک کلمه مدرن است، حالا دو راه مقابله و مقاومت پیش روی ماست. یک روش تکیه و تاکید بر “سنت” های قومی و مذهبی و … و تلاش برای حفظ همه ی آنچه پیش از این داشته ایم و تاکید بر عدم تغییر آن است. شبیه مثال آن خانواده یزدی و پشتوانه ی سنتی شان. همان طور که گفتیم چنین سنت و هویتی را به طور خاص و مستقل نمیتوان به کلیت شهری مانند زاهدان که از تاسیسش چیزی حدود یک قرن میگذرد نسبت داد و از طرف دیگر مقاومت متکی به سنت ، روشی پایدار برای محافظت اجتماعی در برابر فرهنگ مهاجم نیست.چرا که مبتنی بر روابط قرار دادی و خونی و نسبی و تاریخی انسانهاست نه عقلانیتشان. مقاومت یک جامعه ی سنتی دیر یا زود در گذر زمان و طی جابجایی نسلها شکسته خواهد شد. حالا اگر بخواهیم راهکاری پایدار و منطقی برای نجات اجتماع شهریمان از سقوط فرهنگی ارایه کنیم باید روی یک مفهوم تکیه کنیم و آن هم چیزی نیست جز “عقلانیت”. فرهنگ و تمدن مدرن ذاتا تمدنی غریزی است و بر پایه ی نگاه و تعریف مادی و در نتیجه غریزی از انسان شکل گرفته است.تنها راه مقابله ی موثر با تفکری که انسان را ماشین ارضای غرایز میداند، تاکید بر کنش عقلانی و زندگی مبتنی بر تعقل است.چیزی که بی شک همه ی ادیان توحیدی نیز بر آن اصرار میورزند. برای پایه ریزی تمدنی مبتنی بر تعقل نیاز به ساختن فرهنگی متکی بر عقلانیت داریم و برای ساختن جامعه ای با فرهنگ عقلانی نیاز به ارایه ی داده های فرهنگی که مستقیما با تعقل انسانها سخن میگویند حس میشود.وضعیت نشر و توزیع کتاب (به عنوان مهمترین ابزار انتقال این داده های عقلانی ) در شهری مانند زاهدان به خوبی نشان میدهد کجای این مسیر قرار گرفته ایم و چه قدر راه نرفته باقیست. کافیست تعداد فست فود ها و لباس فروشی های شهر را(که عرضه کننده ی کالاهای مرتبط با نیاز های غریزی خوردن و پوشیدنند) با تعداد کتابفروشیهای شهر مقایسه کنیم تا حساب کار دستمان بیاید. ۵_ از نظر محتوایی مساجد زاهدان را چگونه ارزیابی می کنید و مهم ترین دلیل حضور کمرنگ جوانان در مساجد را چه میدانید؟ در تحلیل وضعیت مساجد مهمترین مسئله اینست که نباید به نگاه بخشی و جزء نگر بسنده کرد.مشکل اینجاست که همیشه به دنبال علت عدم اقبال به مسجد توسط جوانان،درون خود مساجد میگردیم و به علل بیرونی توجهی نداریم.و نهایتا در اقدامی انقلابی جهت افزایش جاذبه ی مسجد بودجه تصویب میکنیم و بخشنامه صادر میکنیم که رنگ کاشیهای مسجد تغییر یابد! واقعیت اینست که پدیده هایی مثل کاهش حضور جوانان در مسجد معلول و نتیجه ی جریان تغییرات فرهنگی کلان اجتماعیست که نتایج آن را در همه ی بخش ها میشود دید.از نوع پوشش و سبک زندگی گرفته تا ارتباطات و تفریحات جوان زاهدانی مدرن. روزگاری مساجد مرکز همه ی فعالیت های اجتماعی به حساب می آمدند.از محل برگزاری اجتماعات فرهنگی و سیاسی گرفته تا جشن ها عزاداری ها. حتی معماری شهری حول محور مساجد شکل میگرفت و مثلا مسجد جامع شهر در مرکز و سپس در اطراف آن بازار و پس از آن خانه ها بنا میشدند.این نوع از محوریت یافتن مسجد مهمتر از هر چیز به نوع جهانبینی موحدانه ی حاکم بر شهر سنتی ناشی میشد. وقتی گروهی از مردم هدف از کار و تجارت و خرید و فروش و امرار معاششان را در قرب و رضای الهی ببینند مسلما خانه ی خدا حتی از حیث جغرافیایی هم مرکزیت خواهد یافت. این در حالیست که امروزه و علی الخصوص در شهر ها و کلانشهرهای مدرنی مانند زاهدان و به اقتضای فرهنگ مدرن، سطحی از سکولاریسم فرهنگی وجود دارد که روز به روز هم گسترده تر و قوی تر از گذشته خود نمایی میکند.جداسازی عبادت از ساحت زندگی روزمره و به طور کلی جداسازی دین از امور دنیوی مفهومیست که مهمترین عامل کاهش اثر گذاری و اقبال به مسجد میشود.در جامعه ای که مثلا یک اجتماع سیاسی یا یک همایش فرهنگی هنری،امری عبادی و مربوط به دین محسوب نمیشود طبیعتا مسجد که روزگاری محور همه ی این اتفاقات بود به حاشیه رانده میشود. پس کم رونق شدن مساجد بخشی از یک فر آِیند فرهنگی کلان است که برای مقابله با آن به نگاهی فرهنگ محور و ژرف نگر نیاز داریم .راه حلی که بی شک از همان مجرای گسترش عقلانیت اجتماعی خواهد گذشت. شهر زاهدان دارای دانشگاه های بزرگ و متنوع است و جمعیت دانشجویان شهر به نسبت جمعیت بالاست. ارزیابی فرهنگی شما از این وضعیت چیست؟ زاهدان با داشتن دانشگاه هایی مثل دانشگاه سیستان و بلوچستان که دومین دانشگاه پرجمعیت کشور به حساب می آِید و همچنین دانشگاههای پرجمعیت آزاد و پیام نور و غیر انتفاعی و … به نسبت جمعیتش ،از شهرهای دانشگاهی کشور به حساب می آید. فارغ از اینکه این تعداد دانشگاه ، دانشجو و فارغ التحصیل در سال تا کنون چه تاثیر عملی در بهبود شرایط استان و شهر داشته اند و این دانشگاهها واقعا تا کنون چه تعداد متخصص کار آمد بومی تربیت کرده اند،تبعات فرهنگی این رشد پرسرعت فضاهای دانشگاهی در سطح شهر بسیار قابل تامل است. طی صد ساله ی اخیر الگوی توسعه ی “مرکز – پیرامونی” در ایران ، شکاف اقتصادی و فرهنگی عمیقی بین بخش هایی از کشور که بیش از دیگران در جریان مدرنیزاسیون قرار گرفته اند و مناطقی که خارج از این جریان بوده اند ایجاد کرده .شکافی که در سطح اقتصادی باعث توزیع نامتقارن سرمایه و کار و رشد نابرابر اقتصادی در سطح کشور شده و در لایه ی فرهنگی ،عدم توازنی عمیق بین بخش مدرن و در نتیجه غربی شده ی جامعه (عمدتا در کلان شهر های صنعتی)و بخش سنتی و کماکان مذهبی آن (که استان و شهر ما هنوز جزئی از آن است) ایجاد کرده است. تفاوتی که نمونه هایش را در سطوح مختلف تفکر و زندگی این دو گروه میتوان دید،از سبک زندگی و میزان پایبندی مذهبی گرفته تا نوع پوشش و الگوی کنشهای اجتماعی و حتی سلیقه ی سیاسی. رشد مدیریت نشده و بی حساب و کتاب دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ، بدون توجه به نیاز های واقعی و مهمتر از آن اقتضائات فرهنگی جامعه ی بومی ، باعث سرایت و گسترش این عدم توازن و نا هماهنگی فرهنگی در سطح استان و شهر ما نیز شده. هجوم سیل آسای دانشجویان غیر بومی خصوصا از کلان شهرهای مدرن،روی جامعه ی نسبتا سنتی بومی بی تاثیر نیست . علی الخصوص که این قشر به واسطه ی دانشجو بودن ،صاحب احترام و تحسین اجتماعی نیز هستند و سریعا به الگوی جوانان بومی تبدیل میشوند. این در حالیست که این گروه، به واسطه ی رسوب تفکرات طبقاتی و معیارهای مدنیت مدرن فرهنگ خودشان را با ارزش تر از معیار ها و هنجار های میزبان میبینند و در نتیجه خود را ملزم به رعایت این هنجارها نخواهند دانست. ۶_ ارزیابی شما از مراکز فعال فرهنگی و فعالیت جریان ارزشی زاهدان چگونه است؟ در طول چند سال اخیر جریان های مردمی انقلابی و ارزشی در سطح کشور حرکت جدیدی را شروع کرده اند و فعالین فرهنگی انقلابی استان و زاهدان هم از این قاعده مستثنی نبوده اند. تفاوت اصلی سیر جدید فعالیت های فرهنگی انقلابی با گذشته در تاکید و اصرار بر تولید علم با رویکرد تمدنی است.حزب الله حالا دیگر فقط به عنوان یک خط تفکر سیاسی که نهایت اثر گذاری اش در فعالیت های میدانی سیاست به عنوان پیاده نظام احزاب و افراد سیاسی مطرح نیست بلکه جریان جوان انقلابی حالا با نگاه به افق تمدن سازی اسلامی دست به تولید علم و فعالیت ایجابی تئوریک زده اند که آثارش را در آینده ملموس تر خواهیم دید. این تغییر رویکرد در فاز بومی اش در شهر زاهدان بیشتر از هر چیز به انس گرفتن همه ی فعالین فرهنگی و ارزشی و در نتیجه فعالیت و کنشگریشان با روح کتاب (که همان روح تفکر وعلم و تعقل است) نیاز دارد.اتفاقی که در صورت تحقق، بزرگترین نقطه ی ضعف فعالین فرهنگی شهر زاهدان که همان مطالعه ی ناکافی و در نتیجه رفتار های گاه نه چندان متعقلانه و احساسی است پوشش داده خواهد شد. ۷_ ارزیابی شما از فعالیت های سیاسی در زاهدان چگونه است؟ فعالیت های سیاسی در سطح استان سیستان و بلوچستان به طور عام و در شهر زاهدان به طور خاص به سنتی ترین شکل ممکن، بر مبنای شکاف های قومیتی و مذهبی شکل گرفته است. تقریبا عامل محرک همه ی رفتار ها و فعالیت های معطوف به سیاست چه در سطح مردمی و چه در سطح خواص و نخبگان سیاسی در شهر زاهدان، حب و بغض های قومیتی و مذهبی است. رفتاری که فارغ از نا کار آمدی سیاسی و در نتیجه تشدید عقب افتادگی و محرومیت استان، در منطقه ای با شکاف های قومی و مذهبی مانند شهر زاهدان منشا خطرات و آسیبها و حتی فجایع جبران ناپذیری خواهد بود.چرا که این شکاف ها را روز به روز عمیق تر کرده و توده های مردم را روز به روز از هم دور تر و به هم مظنون تر خواهد ساخت. روندی که اگر با تمام توان متوقفش نکنیم در آینده ای نه چندان دور آسیب های جبران ناپذیری به بار خواهد آورد. انتهای خبر/


پنجشنبه ، ۲مهر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دانا]
[مشاهده در: www.dana.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن