تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805394102
مسولین بدانند پایه میز ریاستشان از خون شهداست!!!!
واضح آرشیو وب فارسی:خاورستان: این رزمنده 8 سال دفاع مقدس گفت: این مسئولین جبهه، جنگ و ارزش ها را فراموش کرده اند و برخی از مسئولین روی کرسی هایی نشسته اند که دل رهبرمان را خون کرده اند.محمد سالاری یکی از رزمندگان 8 سال دفاع مقدس و جانباز 25 درصد است که در سال 1339 در یکی از روستاهای شهر خوسف چشم به جهان گشود؛ وی 32 ماه در جبهه های حق علیه باطل حضور داشته که از ناحیه اعصاب، روان کمر و گردن مجروح شده است. این رزمنده 8 سال دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار خاورستان اظهار کرد: جبهه یک تکلیف بود و ما به فرمان حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، لبیک گفتیم و در کنار دیگر دوستان توفیق حضور داشتیم؛ با توجه به اعتقاد به قیام امام حسین(علیه السلام) دیدیم این نبرد هم کمتر از قیام سیدالشهدا نیست و دفاع بر ما واجب شد. وی خاطرنشان کرد: پس از گذراندان دوران ابتدایی، به دلیل شرایطی درس را رها کرده و مشغول به کار شدم و سپس به خدمت سربازی رفتم و پس از فعالیت در سپاه تا مقطع کاردانی تحصیلم را ادامه دادم. درعملیات های فالفجر مقدماتی، فالفجر3 و 4، کربلای2 حضور داشتم این جانباز 25 درصد با بیان این که جزء اولین کاروان هایی بودیم که از شهرستان بیرجند به میادین جنگ اعزام شدیم؛ گفت: درعملیات های والفجر مقدماتی، والفجر3 و 4، کربلای2 حضور داشتم و در کنار همرزمان شهیدمان چون شهید کاوه و سردار شهید برونسی تکلیف خود را ادا کردیم. سالاری با اشاره به سخن امام خمینی رحمت الله علیه که فرمودند "جبهه دانشگاه انسان سازی است" متذکر شد: رزمندگان آن دوران با ورود به جبهه،عملاً وارد دانشگاه شده و درس رشادت، آزادهگی، فداکاری، ایثار، دفاع و معرفت می آموختند و یکی از اساتیدم در جبهه های جنگ حسین فهمیده بود. وی ادامه داد: در کنار حضور جوانان در جبهه ها، مردم نیز در پشت جبهه ها ما را همراهی می کردند و این همراهی، صفا، صمیمیت جو حاکم بر جبهه ها بود. این رزمنده 8 سال دفاع مقدس بیان کرد: زمانی که در خط مقدم می جنگیدم کمک های مردمی پشتیبان ما در جبهه بود و انرژی ما را صد برابر می کرد و بر حق بودن خود اعتقاد داشتیم. سالاری یادآور شد: در ابتدای ورودم به جبهه های حق علیه باطل، 20 سال سن داشتم وبا وجود مخالفت مرحوم مادرم، پدرم تشویق می کرد و در 6 مرتبه به جبهه اعزام شدم. وی افزود: در دوران دفاع مقدس صاحب دو فرزند شدم که هنگام تولد فرزند اول نبودم و با توجه به نبود امکانات، از طریق تلگراف حال یکدیگر را جویا می شدیم و با رسیدن خبر تولد فرزند اولم بسیار خوشحال بودم. این رزمنده 8 سال دفاع مقدس با بیان این که در اولین حضورم در جبهه عملیاتی نبود و دشمن در حال پیشروی بود؛ گفت: ما برای دفاع به اهواز رفتیم و در جنگل دب حردان با ایجاد سدی جلوی پیشروی دشمن به شهر اهواز را گرفتیم. آن دوران امکانات و سلاحی نبود با اسلح هایی چون ام یک و برنو می جنگیدیم سالاری با اشاره به این که آن دوران امکانات و سلاحی نبود با اسلحه هایی چون ام یک و برنو می جنگیدیم؛ تصریح کرد: جوانان امروز بدانند آن دوران تنها با 5 فشنگ می جنگیدیم و ما را قسم می دادند؛ این فشنگ ها را هدر ندهیم که امکانات و تسلیحاتی نیست. وی ادامه داد: باید با این تعداد فشنگ کم، در مقابل دشمن تا بن دندان مسلح و تانک های مجهزش و 20 کشور می جنگیدیم و چنانچه یک نفر کلاشینکف معمولی داشت احساس ما این بود که او باید آدم بسیار مهمی باشد حتی وسیله نقلیه ما برای رفتن به جبهه تراکتور بود و با این وضعیت با دشمن می جنگیدیم. این رزمنده 8 سال دفاع مقدس مجدد یادآور شد: با این شرایط ما با انبوهی از خمسه خمسه های دشمن، سلاح ها، توپ ها و تانک های دشمن جنگیدیم؛ دفاع کردیم و دشمن در کنار دروازه های شهراهواز ما، زانو زد. سالاری بیان کرد: ما نسل اول جنگ نمردیم؛ ماندیم و این روزها را دیدیم که دشمن کنار دروازه های شهر بصره دست خود را بالا برده و تسلیم ما شده است ؛ این نصرت خدا و جنگ حق علیه باطل است. سراسر جبهه های حق علیه باطل، امدادهای غیبی بود وی با اشاره به این که سراسر جبهه های حق علیه باطل، امدادهای غیبی بود؛ گفت: یک برنو در مقابل خمسه خمسه دشمن هیچ نمی توانست بکند و چنانچه با رزمندگان صحبت کنید اکثرشان بارها بارها در شب های عملیات حضور معنوی حضرت بقیه الله را در جنگ حس کرده اند . این رزمنده 8 سال دفاع مقدس ادامه داد: ای کاش با رزمندگانی که هنوز نفس دارند و خاطرات و ناگفته های جنگ را در دل دارند؛ صبحت کنید این خاطرات با آن ها به گور خواهد رفت؛ نسل های آینده از آن بی بهره می مانند. سالاری متذکر شد: دفاع مقدس ما قطعه بزرگی از تاریخ کشور است که قرن های آینده در مورد آن قضاوت خواهد شد همانطور که ما در مورد قطعنامه ترکمن چای قضاوت می کنیم. ماجرای حنابندان در شب عملیات ها وی در خصوص حنا بندان در شب عملیات ها توضیح داد: شب عملیات که می شد جوان های برومند تشت حنایی را می آوردند و مراسم حنابندان برگزار می کردند قسم می خورم که جوانی را ندیدم آن لحظه رهایی که می خواست خط را بشکند در مورد دنیا وصیت کند مگر بر گردنش حق الناسی داشت. این رزمنده 8 سال دفاع مقدس ادامه داد: وصیت همه آن ها این مورد بود که ای مردم وصیت نامه شهدا را مطالعه کنید و امام، شهدا و امام زمان (عج) فراموش نشوند . سالاری یادآور شد: قبل از عملیات والفجر 3 شهیدی را داشتیم که مانند آقا حضرت علی اکبر(علیه السلام) رجز خوانی کرد و گفت "ای جوان ها در بهشت باز است و ما برای دفاع می رویم" و در وصیت نامه اش نوشته بود که " پدر و مادرم مبادا برایم گریه کنید دعا کنید که خدا این سعادت را نصیب شما کرده که بچه ای که را تربیت کرده اید که فدای اسلام شده است". هیچ کدام از رزمنده ها برای پول به جبهه نرفتند وی با بیان این که هیچ کدام از رزمنده ها برای پول به جبهه نرفتند و در زمان جنگ زن و بچه های ما گرسنه خوابیدند چراکه ما برای دفاع از قرآن، اسلام و دین رفتیم؛ گفت: جوانان نگذارید که مادیات جلوی شما سدی ایجاد کند کاغذ و قلم را بردارید و به منزل رزمندگانی که نفس های آخر خود را می زنند؛ بروید. برخی از دولتمردان ما بسیار شعار دادند اما عمل نکردند این رزمنده 8 سال دفاع مقدس گلایه کرد: برخی از دولتمردان ما بسیار شعار دادند اما عمل نکردند و من به عنوان یک جانباز خاک پای جانبازان و تمام جوانان هستم اما چه زمانی به ما سر زدید حال ما را پرسیدید؟ چه شب هایی که تا صبح از درد بیدار بودیم اما انتظاری نداریم. سالاری افزود: چنانچه در خانه ما جانبازان را برنید؛ حال ما را بپرسید و از ما خاطرات جنگ را بخواهید خوشحال می شویم؛ چرا که سکه و مادیات برای ما ارزشی ندارد. وی به خاطره ای از شهید برونسی اشاره کرد و افزود: شهید برونسی شهید والا مقامی است که از بنایی به فرماندهی تیپ رسید و با خون گلویش، یا فاطمه زهرا(علیها سلام) نوشت و من مدت ها در کنار شهید برونسی بودم . شهید از بیت المال استفاده شخصی نمی کرد اما برخی از مسولین...!!! این رزمنده 8 سال دفاع مقدس خطاب به مسئولینی که روی صندلی های پر زرق و برق خود نشسته اند و بیت المال را در اختیارشان است و فرزندان خود را با خودروهای بیت المال به مدرسه می برند ؛ گفت: روزی بعد از عملیات والفجر سه در حاشیه شهر ایلام پایگاه ظفر نشسته بودیم که خودمان را برای عملیات بعدی آماده می کردیم. سالاری ادامه داد: من مسئول تدارکات تیپ 3 جواد الائمه علیه السلام بودم و شهید برونسی فرمانده تیپ بود او انسان وارسته ای بود که در تمام فرصت های بدست آمده در مکان خلوتی دور از چشم دیگران قرآن تلاوت می کرد؛ در کانکس نشسته بودم که خط تلفنی به سپاه چهارم خراسان وصل بود زنگ زد و جناب خلخالی دنبال شهید برونسی می گشت. وی افزود: در جواب وی گفتم طبق معمول رفته اند قرآن بخوانند وجریان چیست؟ گفت پدر شهید برونسی فوت کرده است باید به مشهد برگردد و برای تشییع جنازه آماده شود دنبال شهید گشتم و ایشان مرا دید گفت " آقای سالاری کچا می روید خبری است؟" گفتم آمدم حال شما را بپرسم مجدد سوال کرد گفتم شما که قران می خوانید و عالمید انا لله و انا الیه راجعون. این رزمنده 8 سال دفاع مقدس یادآور شد: شهید برونسی گفت"جناب سالاری دیشب خواب دیدم که پدرم فوت کرده است" و همان موقع اشکم ریخت گفتم "بله حاج آقا پدرتان فوت کرده" ایشان بلافاصله چند آیه قرآن تلاوت کردند قرار شد شهید برونسی را به باختران کرمانشاه ببریم تا با هواپیمایی باربری سی 130 به سمت مشهد بروند. سالاری ادامه داد: شهید برونسی که آماده شد برویم و سوار ماشین قرارگاه شدیم اما ایشان درب دژبانی، گفت "شما برگردید مراقب پادگان باشید من خودم می روم و این ماشین مال پدر من نیست بلکه جزو اموال بیت المال است و اجازه ندارم در مسائل شخصی ام از آن استفاده کنم". وی مجدد تاکید کرد: ایشان فرمانده تیپ بود اما گفت این مال بیت المال است و نباید از آن استفاده کنم و ایشان با ماشین عبوری به صورت گمنام سوار شد و رفت؛ شما قضاوت کنید در حال حاضر مسئولین ما روی صندلی و میزی نشسته اند که چهارپایه ی این میز از خون شهداست و حقشان نیست. این رزمنده 8 سال دفاع مقدس ادامه داد: این مسئولین جبهه، جنگ و ارزش ها را فراموش کرده اند و بسیاری از مسئولین روی کرسی هایی نشسته اند که دل رهبرمان را خون کرده اند. انتهای پیام/103/1
پنجشنبه ، ۲مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خاورستان]
[مشاهده در: www.khavarestan.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]
-
گوناگون
پربازدیدترینها