واضح آرشیو وب فارسی:وارث: اما من بعد از خاتم الانبیاء (ص ) با آن همه صدمات و اذیت هاى بسیار فراوانى که از این امت دیدم ابدا درباره آنها نفرین نکردم و کاملا صبر نمودم،چنانچه در ضمن خطبه معروف شقشقیه فرمود: صبر نمودم در حالى که در چشم من خاشاک و در گلویم من استخوان بود.وارث : صعصعه فردی مورد توثیق همه ، مردى عالم و فاضل و از اصحاب على (ع ) بوده، به ایشان عرض کرد: « اخبرنى انت افضل ام آدم ؟»؛ مرا خبر دهید شما افضل هستید یا آدم ابوالبشر(ع )؟ حضرت فرمودند: « تزکیة المرء لنفسه قبیح » ؛ قبیح است که مرد از خود تعریف و تزکیه نماید و لکن از باب « و اما بنعمة ربک فحدث » مى گویم :« انا افضل من آدم »؛ من از آدم افضل هستم . عرض کرد:« ولم ذلک یا امیرالمؤ منین»؛ به چه دلیل افضل از آدم هستى ؟ حضرت بیاناتى فرمود که خلاصه اش این است که براى آدم (ع ) همه قسم وسایل رحمت و راحت و نعمت در بهشت فراهم بود، فقط از یک درخت گندم منع گردید و او راضى نشد و از آن درخت نهى شده خورد و از بهشت و جوار رحمت حق خارج شد. ولى خداوند مرا از خوردن گندم منع ننمود من به میل و اراده خود چون دنیا را قابل توجه نمى دانستم از گندم نخوردم . کنایه از آن که کرامت و فضیلت شخص در نزد خدا به زهد و ورع و تقوى است هر کس اعراض او از دنیا و متاع دنیا بیشتر است ، قطعا قرب و منزلت او در نزد خدا بیشتر و منتهاى زهد این است که از حلال غیر منهى اجتناب نماید. عرض کرد: « انت افضل ام نوح ؟»؛ شما افضل هستید یا نوح (ع )؟ فرمود: « قال انا افضل من نوح »؛ من از نوح برتر هستم . عرض کرد: «لم ذلک ؟»؛ چرا افضل هستید از نوح ؟ فرمود: نوح قوم خود را به سوى خدا دعوت کرد، آنها اطاعت نکردند به علاوه اذیت و آزار بسیار به آن بزرگوار نمودند تا درباره آنها نفرین کرد، « رب لاتذر على الارض من الکافرین دیارا » اما من بعد از خاتم الانبیاء (ص ) با آن همه صدمات و اذیت هاى بسیار فراوانى که از این امت دیدم ابدا درباره آنها نفرین نکردم و کاملا صبر نمودم،چنانچه در ضمن خطبه معروف شقشقیه فرمود:« صبرت و فى العین قذى و فى الحلق شجى » صبر نمودم در حالى که در چشم من خاشاک و در گلویم من استخوان بود. کنایه از اینکه نزدیک ترین مردم خدا کسى است که صبرش بر بلا بیشتر باشد. عرض کرد: « انت افضل ام ابراهیم ؟»؛ شما افضل هستید یا ابراهیم (ع )؟ فرمود:« قال : انا افضل من ابراهیم »؛من افضل از ابراهیم هستم . ابراهیم عرض کرد: « رب ارنى کیف تحیى الموتى قال : اولم تؤ من قال بلى ولکن لیطمئن قلبى الایة » ولى ایمان به جایى رسیده که گفتم : « لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا»؛ اگر پرده ها بالا رود و کشف حجب گردد یقین من زیاد نخواهد شد. کنایه از آن که علو درجه شخص به مقام یقین او مى باشد که واجد مقام حق الیقین شود. عرض کرد، « انت افضل ام موسى ؟»؛ شما افضل هستید یا موسى (ع )؟ فرمود: « قال : انا افضل من موسى »؛ من افضل هستم . عرض کرد: به چه دلیل شما افضل از موسى هستید؟ فرمود: وقتى خداوند موسى را ماءمور به دعوت فرعون کرد که او به مصر برود، عرض کرد: « قال رب انى قتلت منهم نفسا فاخاف ان یقتلون . واخى هارون هو افصح منى لسانا فارسله معى ردا یصدقنى اخاف ان یکذبون »؛ موسى گفت : اى خدا من از فرعونیان یک نفر را کشته ام و مى ترسم که (به خون خواهى و کینه دیرینه ) مرا به قتل برسانند، و با این حال اگر از رسالت ناگزیرم هارون را نیز که ناطقه اش فصیح تر از من است با من شریک در کار رسالت فرما تا مرا تصدیق کند که مى ترسم این فرعونیان سخت تکذیب رسالتم کنند. اما من وقتى رسول اکرم (ص ) از جانب خدا مأمورم کرد که بروم در مکه معظمه بالاى بام کعبه آیات اول سوره برائت را بر کفار قریش قرائت نمایم . با آن که کمتر کسى بود که برادر یا پدر یا عمو یا دایى یا یکى از اقارب و خویشانش به دست من کشته نشده باشند مع ذلک ابدا نترسیدم ، اطاعت نموده تنها رفتم ماءموریت خود را انجام دادم آیات سوره برائت را برخواندم و مراجعت نمودم . کنایه از آن که فضیلت شخص با توکل به خداست هر کس توکلش بیشتر است فضیلتش بالاتر مى باشد موسى (ع ) به برادرش اتکاء و اعتماد نمود ولى امیرالمؤ منین (ع ) توکل کامل به خدا و اعتماد به کرم و لطف عمیم ذات ذوالجلال حق نمود. « قال : انت افضل ام عیسى ؟ قال انا افضل من عیسى قال لم ذلک »؛عرض کرد: شما افضل هستید یا عیسى (ع )؟ فرمود: من افضل از عیسى هستم . عرض کرد: چرا شما برتر هستید؟ فرمود: پس از آن مریم (س ) به واسطه دمیدن جبرییل در گریبان او، به قدرت خدا حامله شد همین که موقع وضع حمل رسید وحى شد به مریم که : « اخرجى عن البیت فاءن هذه بیت العبادة لابیت الولادة » از خانه بیت المقدس بیرون شو زیرا که این خانه محل عبادت است ، نه زایشگاه و محل ولادت و زاییدن فلذا از بیت المقدس رفت در میان صحرا پاى نخله خشکیده عیسى به دنیا آمد. اما من وقتى مادرم فاطمه بنت اسد را درد زاییدن گرفت در حالتى که وسط مسجدالحرام بود به مستجار کعبه متمسک گردیده و عرض کرد: الهى به حق این خانه و به حق آن کسى که این خانه بنا کرده درد زاییدن را بر من آسان گردان . همان ساعت دیوار خانه شکافته شد، مادرم فاطمه را با نداى غیبى ، دعوت به داخل خانه نمودند که : «یا فاطمة ادخلى البیت» فاطمه ، مادرم وارد شد و من در همان خانه کعبه به دنیا آمدم . از این امر پروردگار به فاطمه بنت اسد در دخول کعبه معظمه و نهى از مریم (س) از وضع حمل در بیت المقدس با توجه به شرافت مکه معظمه بر بیت المقدس شرافت فاطمه (س) بر مریم و شرافت على (ع) بر عیسى (ع) معلوم مى شود. کتاب شبهاى پیشاور، ص ۴۷۳٫ /1102101305
پنجشنبه ، ۲مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: وارث]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]