واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت مهمان/محمد سرور رجایی
شمشیر تیز عشق ز سنگ مزار ماست
مهاجرین افغانستانی در کنار دیگر هموطنان خود در هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیدند که شهدای روستای داوودآباد از جمله این شهدا هستند.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، «محمد سرور رجایی» در یادداشتی ادبی با اشاره به شهدای هشت سال دفاع مقدس به معرفی تنی چند از این شهدا در روستای «داوودآباد ورامین میپردازد. در این یادداشت آمده است: در جغرافیای سیاسی جهان ایران و افغانستان مرزهای معینی دارند و 2 کشور مستقل هستند، اما در جغرافیای اعتقادی جان و ایمان، هیچ مرزی رسمیت ندارد. همانگونه که روایت 8 سال مقاومت جانانه مردم ایران، همه ساله گرامی داشته میشود و ما با فداکارانی آشنا میشویم که سینهخیز قلههاى حماسه و شرف را در راه دفاع از انقلاب اسلامى و آرمانهای امام انقلاب بالا رفتند و فتح کردند. همانگونه با حکایت ماندگاری از دلاوریهای مجاهدانی آشنا میشویم که با نثار جانشان این مرز و بوم اسلامى را حفظ کردند، گذر زمان شهیدانی را یادآوری می کند که از این مرز و بوم نبودند. شهدای مهاجر با خونشان ورق زرین تاریخ انقلاب را نوشتند از این آب و خاک نبودند. اما فداکاریهای بسیاری از آنها با خون پاکشان بر ورق زرین تاریخ انقلاب نگاشته شده است. امروز شهدای افغانستانی زیادی در شهرهای ایران، فارغ از همه نامهربانی روزگار با شهدای انقلاب اسلامی ایران به آرامش ابدی رسیدهاند. امروز به بهانه گرامیداشت هفته دفاع مقدس با واژهها همسفر شویم و برویم به گلزار شهدای امامزاده «عبدالله»، به روستای داوودآباد قرچک، به مزار شهید «عبدالرحیم جمشیدی افغانستانی». روستای داوودآباد شاید 2 کیلومتری از جاده اصلی قرچک _تهران فاصله داشته باشد. امامزادهای در آنجا آرمیده است به نام «عبدالله» که در سالهای جنگ هم چند تن از شهدا به حریمش پناه یافتهاند. عصر است و هوا گرم که از خط ریل تهران - مشهد میگذرم، از چند مغازه و خانه نامنظمی که در دو سوی جاده اصلی روستا محکوم به ایستادن هستند هم می گذرم. کمی که پیش میروم، باورم میشود که داوودآباد هنوز روستاست. هنوز صمیمیت و صفای روستا را دارد. از ابتدا تا انتهای بلوار بنرهای تصاویر شهدا روی تیرهای چراغ برق وسط بلوار نصب شدهاند. تصاویری که با سکوت رازآلود خود با ما سخن میگویند. شهدا بر آفتاب تکیه کردهاند در چشمهایشان رازهای نهفتهای دارند از هزار روایت نگفته، از هزار روایت شگفت انگیزی که برای تاریخ، برای ما، با خونشان نوشتهاند. تصاویر شهدا انگار بر آفتاب تکیه زدهاند. تمام تصویرها طراحی یکسانی دارند. عکس شهید در وسط با چند شاخه گل لاله تزئین شده است. بالای هر بنر جمله همیشه ماندگار امام شهیدان حضرت «امام خمینی(ره)» چشمان رهگذران را مینوازد. شهدا در شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون» اند شهدا در قهقهه مستانهشان و در شادی وصولشان، «عند ربهم یرزقون»اند و در پایین تصویر نام شهید آمده است. شاید اندازه هر تصور یک متر در 2 متر باشد. اولین تصویر شهید «محمدرضا تاجیک» است. بعد از او به ترتیب «حیدر مهابادی»، «محمد علیدوزانی»، «امیرهوشنگ داوودآبادی»، «عبدالرحیم جمشیدی»، «محمد ماندنی»، «حسن حسامی»، «صفدر مهابادی» و «مجید امیدزمانی» نظارهگر رفتار رهگذرانند؛ رهگذران امروز و روزهای بعد و چه میدانیم شاید قرنهای بعد. امامزاده «عبدالله»، امامزاده غریبی است. غریبیاش مثل پردههای کهنهای که قسمت آقایان و خانمها را در دور ضریح از هم جدا میکنند. ضریحی که نه رنگ طلایی دارد و نه رنگ نقرهای، اما برای اهالی روشنترین رنگ هستی را دارد. تکیهگاهی استوار و ماندگاری است که خیلیها را هر روز به زیارتش میکشاند. مزار شهدا در ضلع جنوبی صحن امامزاده واقع شده و هیج تمایزی در شکل ساختاری و تزئینی با مزارهای دیگر ندارد. تنها تمایزی که بر مزار شهدا دیده میشود ارتفاع بالاتر آن از سطح زمین است و دلنوشتههایی بر سنگ مزار شهدا. دلنوشتههایی که بیشتر بیتی از شعری است، یا جمله قصاری از بزرگان. دلنوشتههایی که میتوانند سرنوشتها را تغییر بدهند. میایستم بر مزار شهید هموطنم فاتحهای میخوانم. به مزار شهید دیگری فاتحه میخوانم و به سنگنوشتهها توجه میکنم، قلبم به تندی میزند، قلم و ورقی میگیرم و یکی یکی مینویسم. برو مادر بخواب آرام فدای آن رخ ماهت برای من مشو دلتنگ که فرزند تو شد راحت تو شادی کن به مرگ من برای این که من شادم خدا حافظ که من رفتم گه و گاهی کنید یادم شهید «حیدر مهابادی»، محل شهادت: دزفول، تاریخ شهادت:30/ 7/ 1360 - شهید زنده جاوید است پاسدار شهید مجاهد افغانستانی «سیدعلی حسینی»، متولد 1327. محل شهادت: داخل خاک عراق، تاریخ شهادت: 8/ 5/ 1362 - ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد بیا مادر تماشا کن که فرزندت شده داماد به حجله می روم شادان ولی زخمی به تن دارم به جای رخت دامادی لباس خون به تن دارم شهید «محمدرضا تاجیک»، محل شهادت: جبهه سردشت «مهاباد»، تاریخ شهادت:1362/4/16 - شهید شمع تاریخ است به راه میهن و دینم فدا کردم جوانی را به آگاهی پسندیدم بهشت جاودانی را بگو بر مادر خوبم شهید هرگز نمیمیرد ره عشق و شهادت را ز مولایم علی گیرم شهید «محمود مهابادی»، محل شهادت: «میمک»، تاریخ شهادت: 11/ 5/ 1366 شهادت تزریق خون است در پیکر اجتماع من مفتخرم که لطف حق شد یارم بر قامت خود رخت شهادت دارم شهید «امیرهوشنگ داوودآبادی»، محل شهادت: غرب کشور، تاریخ شهادت: 25/ 7/ 1362 - ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم دنیا اگر از یزید لبریز شود ما پشت به سالار شهیدان نکنیم شهید «علی حسنلو»، محل شهادت: «بوکان»، تاریخ شهادت: 11/ 8/ 1363 - شهادت کمال انسان است ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست شهید «احمد آهار». محل شهادت: بندر «فاو»، تاریخ شهادت: 13/ 12/ 1364 - شهادت لالهها را چیدنی کرد به چشم دل خدا را دیدنی کرد ببوس ای رهگذر قبر شهیدان شهادت سنگ را بوسیدنی کرد شهید «محمد ماندنی»، محل شهادت: «مهران»، تاریخ شهادت: 17/ 4/ 1365 - به راه رهبر و دینم فدا کردم جوانی را به آگاهی پسندیدم بهشت جاودانی را بگو بر مادر خوبم شهید هرگز نمیمیرد ره عشق و شهادت را ز مولایم علی گیرم شهید «اسماعیل اردستانی»، محل شهادت: «مهاباد»، تاریخ شهادت:1/ 6/ 1365 - از عرش ندای ربنا میآید آوای خوش خدا خدا میآید گویید که درهای بهشت باز کنند مهمان خدا ز کربلا میآید بسیجی شهید «مجید امیدزمانی»، محل شهادت: «شلمچه»، تاریخ شهادت: 23/ 10/ 1365 - ای جاننثار سنگر توحید ای شهید روحت به مقصد و هدفت عاقبت رسید هر گز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق باشد چو شمع روشن تاریخ هر شهید پاینده است یاد تو، پیوسته زندهای روح تو در جوار خدا چون که آرمید بسیجی قهرمان مجاهد افغانی شهید «عبدالرحیم جمشیدی»، محل شهادت: «دربندیخان»، داخل خاک عراق، متولد:1346. تاریخ شهادت 8/ 1/ 1367 - شمشیر عشق بر سر سنگ مزار ماست ما عاشقیم شهید شدن افتخار ماست شهید «نعمت بهشتی»، متولد: 1342 تاریخ شهادت:1367/4/16 - دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید بگشا و تربتم را بعد از وفات و بنگر کز آتش درونم دود از کفن برآید عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است پاسدار شهید «صفیالله احمدی»، محل شهادت: «جزیره مجنون»، تاریخ شهادت: 1362/8/12 بیش از یک ساعت بر سر مزار شهدا بودم و از سنگ مزارشان رونویسی میکردم. وقتی چیدمان برگهای سیاه و خاکستریرنگ سنگ دفتر ایثار و شهادت را بر مزار شهدا کنار هم میبینم، ناگهان درمییابم که در آن دلنوشتههای سنگی چه راز بزرگی نهفتهاست: دستان نامرئی ابیات شعر شاعران سه کشور همسایه را کنار هم چیدهاست. غوغایی در دلم برپا میشود. شعر «حبیبالله چایچیان» شاعر ایرانی بر سنگ مزار شهید «عبدالرحیم جمشیدی افغانستانی» ای جان نثار سنگر توحید ای شهید روحت به مقصد و هدفت عاقبت رسید نقش بسته است. در کنار مزار شهید «جمشیدی» بر سنگ مزار شهید «نعمت بهشتی» بیتی از شعر شهید «سید اسماعیل بلخی» شاعر افغانستانی با کمی تغییر نوشته شدهاست. شمشیر تیز عشق ز سنگ مزار ماست ما عاشقیم، کشته شدن افتخار ماست... در آخر هم شعری از «اقبال لاهوری» پاکستانی بر سنگ مزار شهید «احمد آهار» چنین فریاد میزند. ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست... انتهای پیام
94/07/01 - 13:53
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]