واضح آرشیو وب فارسی:سوما نیوز: اختصاصی سوما نیوز؛ پائیز 59 تا پائیز 94، چه جنگهایی را در کشورمان تجربه نمودیم تا پای حرفی بمانیم که نسل گذشته ما در همان روزها به زبان آورده بود. شعار استقلال سیاسی، اجتماعی ؛ و امروز دوست و دشمن اعتراف می کنند به هدفمان رسیده ایم و اکنون جنگ جدیدمان بر سر ادامه ی این ادعای بزرگ است. اما سوال استراتژیک آن روز و امروز پیرامون جنگ هایی که علیه ما گذشته این است که دشمنان ما و نقطه ی مقابل، خودمان نیز از کجا به کجا رسیده ایم؟ مسلم است آن روزها دشمن با بررسی مسائل منطقه ای به نتیجه رسیده بود با اشغال خاک کشورمان خواهد توانست ایران و ایرانی را ازادعای خود منصرف نموده و مقاومت احتمالی اینان را نیز به زانو خواهد نشاند. بررسی های آن روزشان حتما نشان داده بوده با ملتی رو به رو هستند که تازه از خاک و خون انقلاب خود سر بیرون آورده است؛ فاقد هرگونه زیر ساخت مهم نظامی است، ارتش نصفه و نیمه ای دارد که افسرانش دوره دیده ی پادگانهای خودشانند و ... مردمی که تا دیروز در سایه طاغوت وابسته ای گرفتار بوده اند که توان تولید سیم خاردار را هم ندارند، گروهکهای سیاسی داخلی هرکدام ساز خودشان را می زنند و اپوزیسیون هماهنگی نیز در حال شکل گرفتن است. محاسبات دشمن نشان می داد ما را ملتی فرض می کرده که شمال و شرق و غرب ما، دغدغه اروند رود در جنوب را ندارند و یا اینکه در دهلران چه می گذرد برایشان مهم نیست!! با همین محاسبات تصمیم گرفتند شعبان بی مخ منطقه یعنی صدام حسین را مامور به جنگ با ملتی نمایند که به سیاست هایشان دهن کجی کرده بود. دهن کجی به بلوک شرق و غرب و ادعایی به نام استقلال در منطقه ای که حیاط خلوت خوی امپریالیسمی شان به حساب می آمد و بوی نفت ارزان آن، مشام هشت سیلندر سواران امریکایی را حساس کرده بود. بر این اساس 31 شهریور سال 59 را برای سرآغاز این حمله شوم انتخاب نمودند. اکنون از فراز و نشیب های آن روز تا امروز؛ سالها گذشته و تاریخ به خوبی نگاشته است چه برسرمان آوردند و چه بر سرشان آوردیم! جنگ تجمیلی سالها است که تمام شده ، حدود 27 سال از جنگ می گذرد؛ اکنون سی و یکم شهریور سال 1394 است و سوالات و تجزیه تحلیل دشمن به چه قرار است؟36 سال از آن روز می گذرد. دشمن تمام مواضع خود را تغییر داده است و مطالعات بسیار زیادی در مورد «جنس» دفاع جانانه ما به عمل آورده؛ مناسبات جهانی نیز تغییر کرده و با رشد سریع علم ارتباطات -بیشتر در خدمت آنها و غالبا بر علیه ما – آنها به خوبی فهمیدند عصر حکومت های طاغوتی در ایران به سر آمده و هرگز نخواهند توانست مانند گذشته تکه ای از این خاک پر گهر را به کشوری دیگر که مستعمره خودشان باشد ملحق نمایند. بنابراین بحث اشغال فیزیکی خاکمان را برای همیشه از دستور کارشان خارج کرده اند اما برای اشغال مغزهای فرزندان این مرز و بوم برنامه دارند. با مشاهده ی پیشرفتهای ما در صنایع نظامی، به ما تهمت تولید جنگ افزارهای کشتار جمعی و بمب اتمی زدند؛ ژست دفاع از حقوق بشر به خود گرفتند در حالیکه انبار های نظامی شان مملو از بمب های اتمی بود؛ فهمیدند اوضاع مالی کشورمان با نفوذ ایران در اوپک در حال بهتر شدن است، تحریممان کردند. دانشمندان ما را ترور و با نفوذ در میان سران اقتصادی و برخی غیر سران، موجب ناآرامی در اقتصاد ما شدند و باز هم تاریخ به خوبی نگاشت چه بر سرمان آوردند و چه بر سرشان آوردیم.اما این بار یک جای محاسبات با آن سالها فرق داشت. «جنگ نرم» جنگی بدون جنگ افزارهای نظامی و زوم شدن در اهداف کاملا غیر نظامی که نه لشکر کشی می خواست، نه مزدور منطقه ای و نه بمب اتم.جدل با اعتقادی که در جنگ نخست پیروزمان کرده بود. اعتقادی که مورد تحلیل بزرگترین روانشناسان آنان قرار گرفت و اکثرا تز دکترایشان را بر همین اساس نوشتند؛ برایشان سخت و هزینه بر است؛ گرچه می دانستند در جنگ با اعتقادات مردم کشور ما چنانچه پیروز شوند به آرزوی دیرینه خود یعنی آقایی بر کره زمین دست خواهند یافت ؛ اما ابا دارند؛ برایشان راه دیگری شایسته است! جدایی دین از سیاست نخستین مرحله از حملات آنان در این جبهه نوین بود. دکترینی برخاسته از کالج های صهیونستی که می دانستند سیاست اسلام در برخورد غاصبین علیه مسلمانان چیست و نیک تر می دانستند چنانچه نتوانند این دکترین را اجرا نمایند در اواسط قرن 21 به کجا خواهند رسید. آنها برای اینکه ما را ناتوان نشان دهند ، باید دین را در اداره امور کشور و جامعه ناتوان معرفی کنند!! مرحله دوم اعتقادات شخصی افراد بود، تولید و تکثیر نسل های جدید مواد مخدر به شکل های صنعتی و مقوله مهم عفاف و حجاب را با ابزارهایی مانند ماهواره ها آغاز نمودند و در تکامل آن، قسمتی از فضای مجازی موجود را به این بخش اختصاص دادند تا سربازانمان را مشغول نمایند.حال سوال استراتژیک این است در جنگهای نوین، موسوم به جنگ نرم، اوضاع به چه قرار است؟خط مقدم کجاست؟و " ممد جهان آرا " کجای محاسبات است؟ پشت خاکریز کجاست؟و چه کسی معبر سیم خاردارها را می گشاید؟ خط شکن کیست؟و اگر فرزندان خود را واکسینه نکنیم «تلگرام» در جیب آنها کار ستون پنجم را انجام می دهد!سوال این است چه کسی برای بچه های گروه مجازی " بانوای کاروان " می خواند و حاجی در " پی وی " چه وصیت می کند؟ سوال این است که شب عملیات چه کسی بر پیشانی بچه ها پارچه می بندد و برای روحیه شان هم شده، لایک شان می کند؟اکنون نمی دانیم " وار " شروع شده است. دیوار شکن، حسین مان است و رکوییست ها همان درخواست " حاجی نیروهای پشتیبان کجان" است؛ محسن لیدرمان نشد و عباس سوار بالون نبود.جوان هایمان مثل شیر به دل دشمن زدند اما دشمن مانند گوبلین غارت می کرد.حالا کجائیم؟راه رزمنده ها را ادامه ندادیم، زود فراموششان کردیم و به خود مشغول شدیم؛ نسل جوان خود را در بوته روزمرگی های زندکی رها کردیم تا هراس داشته باشیم پشت بام ما تسخیر شده است و جیب ما در انحصار گوشی ها است !!؟یادمان رفته سی و یک شهریور امسال چه باید کرد!؟و سی و یک شهریور سال آینده چه خواهد شد؟ بله ؛ امروز به مانند آن سالها و هنوز به برکت خون شهیدان، استقلال سیاسی اجتماعی خود را حفظ کرده ایم اما در جنگ نرم دشمن بر علیه مان کمی نگرانیم. نگران ؛ شرمنده ی شهیدان مام وطنیم که بخشی از کودکانمان را ماهواره ها تربیت می کنند و چادرهای سیاه یکی یکی می افتند تا سفیدی کاخ سفید، بیشتر نمایان شود. امروز فریادمان این است ای ایرانی 31 شهریور مبدا دفاع ابدی ما در مقابل جنگهای ناتمام امپریالیسم جهانی بر علیه ماست و خدای ناکرده این روز مهم را " گم " نکنیم تا همواره بدانیم کجای کاریم و فکر نکنیم چون بوی باروت نمی آید پس صلحمان به طول انجامیده است
چهارشنبه ، ۱مهر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سوما نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]