واضح آرشیو وب فارسی:شبکه وبلاگی استان کردستان: جانبازان فجرآفرینان صبح صادق و یادگارانی از شبهای عملیاتی هستند که در قاموس و مراد آنان تفکر رسیدن به میز و منصبهای مدیریتی وجود نداشت ، اینان یادگاران هشت سال دفاع مقدس و خاکی پوشان دشتهای نبردی هستند که بدون داشتن ماشینهای ضدگلوله سینه خویش را آماج تیرهای دشمن میکردند،تا جان بدهند بدون اینکه جامی بگیرندوقتی خبرنگار صداوسیما در حاشیه دیدار جانبازان با رهبر معظم انقلاب از یکی از این عزیزان پرسید آیا شما از اینکه در آن زمان و برای جنگیدن اعضاء بدنتان را از دست داده اید،پشیمان نیستید؟ در جواب این خبرنگار اولا طرح چنین سوالاتی را مشابه با نوع خارجی امریکایی دانست، ثانیا با جسارت تمام گفت که ما نرفته بودیم که اعضاء بدنمان را تقدیم کنیم ما برای دادن جان رفتیم اما گویا لایق جانان نشدیم ، صحبتهای کوتاه این جانباز پیامهای بسیاری برای ما آدمیزاده مانده از جنگ داشت ، وقتی که حضرت آقا که از رفیقان شفیق دوران جبهه و جنگ این جانبازان بود ، خود ایشان نیز دست مبارکشان را در راه انقلاب فدا نمودند ، چنان از سر دل و اشتیاق این یادگاران جنگ را مورد تفقد قرار میداد ، بدون شک این اتفاق پیامی غیر از شرمساری برای آنانی که بوی باروت دوران جنگ را نچشیده ، تازه به دوران رسیده هایی که ارزشهای نظام و انقلاب را کم رنگ میکنند نداشت. اینان یادگارانی از شبهای عملیاتی بودند که در قاموس و مراد آنان تفکر رسیدن به میز و منصبهای مدیریتی محلی از اعراب نداشت ، اینان یادگاران هشت سال دفاع مقدس که جزءهیچ طیفی از بازیهای سیاسی امروزی نبودند،اینان خاکی پوشان دشتهای نبرد بدون داشتن ماشینهای ضدگلوله ای سینه خویش را آماج تیرهای دشمن میکردند،اینان از جنس ابتلاگران به وصال معشوق بودند،اینان فجرآفرینان صبح صادق که برای دادن جان آمدند نه برای گرفتن جام ،این جنس از آدمیزاد در تنهایی سنگر سر برشانه هم جانشان را هدیه میدادند و به انتظار گرفتن هدیه ای غیر از بهشت نبودند ، اینان هیچگاه از شانه های دوست پله پیشرفت و ترقی برای خویش نساختند ،اینان دست و پا را به آسانی میدادند تا که کسی جرات نکند نیم نگاهی از سر طمع به میهن اسلامی داشته باشد ، اینان یادگارانی از روزگاران دوری هستند که بوی باروت جنگ هنوز بر مشامشان است،اینان هنوز هم صدای شهادتین دوستان را در لحظات آخر شهادت هنوز بر گوشهایشان زمزمه میکند. چشمها را دادند تا اسلام بقاء یابد، هیچگاه دنیا چشمهایشان را از سر طمع نگرفت. در شب عملیات ستادهای شهادت طلبانه این جنس افراد بسیار فعال نه به مانند ستادهای انتخاباتی جریانهای مختلف سیاسی امروزی ، در شبهای عملیات آغوش وداع دوستان و ثبت نام برای زودتر شهید شدن اصلاح طلب و اصولگرا را در هیچ دفتری جایی نمیداد، فعال بودن در ستادهای عملیاتی جبهه و جنگ در آن روزها نوعی سهم خواهی از جنس ستادهای انتخاباتی امروزی نبود، مردان آن سنگرها تنها وصال یار را می جستند،اما تعدادی مردان این سنگرها در پی وصال مدیریتی و رسیدن به منصب دنیوی،آنان در دشتهای جبهه دست و پا دادند، تا نسلشان در قاموس آیندگان به تنهایی قابی از سر بهره برداری سیاسی در پشت سر مدیران نشود،آنان چشم دادند، تا چشم انسانهای امروزی بازتر شود ، و به آسانی و دودستی انقلاب و آرمانهای آن را به دست نااهلان ندهند. در کتابهای آن دوران ، دعوا و زد و بندهای سیاسی کاملا به دور از عرف و نا مفهوم بود، خون شهیدان همه جریانهای سیاسی در آن روزگاران همه سرخ که آن سرخی همه رنگهای سیاسی را در کشور بی رنگ کرده بود، در دوران ایثار و شهادت همه مردان از مردان نظام و حافظ آرمانهای انقلاب بودند، دیگر برچسبهای سیاسی برقامت هیچکسی برنمی تابید ، زدوبندسیاسی و جناحی در سنگرها و خط مقدم کاملا ممنوع، خط قرمزها را همه شفاف میشناختند ، آن دوران عبور از خط قرمز یک فاجعه قلمداد میشد ، در آن روزگاران کسی برجام را نمیشناخت ، مصرف این جنس لغات در ادبیات سیاسی آن روزی تنها شلیک گلوله ها و جان دادن شهیدان بود نه جام دادن و جام گرفتن، در آن دوران کسی به فکر تشکیل کمیسیونهای برجام و فرجام نبود ، زیرا که برای متراژ نمودن صداقت امریکایی ها از وسایل هندسی پیشرفته امروزی استفاده نمیشد ، وقتی صدای شوم سوغات امریکائیان را رزمندگان به راحتی از چند متری سنگرها می شنیدند ، سوغاتی کشنده از جنس توپها و خمپاره های اهدایی آنان به فرزند ناخلفشان یعنی صدام، پس آیا میتوان داغ ترکش خمپاره هایی امریکایی را بر استخوان جانبازان به فراموشی سپرد؟ آنان جانشان را نثار کردند، نه اینکه در این دوران مدیرانی بیگانه با ارزشهای جبهه و جنگ سوار بر مرکب مراد و ماشینهای لوکس تنها در همایشها و سخنرانیها یادی ازآن همه ایثار و جان نثاری نمایند، یا که برای خالی نبودن عریضه سالی یکبار به اجبار صفحات تقویم گل به دست روانه بهشت شهیدان گردند،تا به رسم " ریا " نه به رسم " صفا " گلابی مزارشان را معطر نمایند،در روزگاران جبهه و جنگ دسته چکی برای اختلاس و دزدی از بیت المال وجود نداشت، زیرا که تمامی آن جنس افراد چک سفید امضاء از بانک رشادت و ایثار نزد خدا داشتند ،تا در مقابل آن بهشت را خریداری کنند،در آن روزگاران همه پیرو یک مکتب واحد بودند، و آن هم مکتب اسلام،نه به مانند این دوران عده ای از سر نادانی و انحراف از مکاتب دیگر حرفی بزنند ،بدون شک باید روزی زار زار گریست ،که این نسل جبهه و جنگ آن وقت در میدان ایثار و حفظ آرمانهای انقلاب حضوری نباشد، آن زمان است که باید سخت نگران شد ،زیرا با توجه به هشدار جدی و دلسوزانه و باتدبیرانه سه دهه پیش بنیانگذار انقلاب در وصیت نامه سیاسی الهی مبنی بر اینکه از آن روز بیم دارم که مبادا انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیافتد، که اگر چنین شود ،سونامی ضدارزشها، انقلاب و نظام را نشانه خواهد گرفت، پس این امید هم وجود داشته و دارد که فرزندان راستین جانبازان و شهیدان انقلاب به مانند پدران خویش در آن هنگام هم جان نثارانه به یاری انقلاب بشتابند ، که با اقتدار و از خود گذشتگی مقابل هر گونه سوء استفاده و توطئه جاهلان و نااهلان روزگار خواهند ایستاد. نویسنده: محمد قادرمرزی اشتراک گذاری این مطلب :
سه شنبه ، ۳۱شهریور۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه وبلاگی استان کردستان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]